💚 #سلام_آقای_من💚
🍃🌸من چه میخواهم از این #عمر
🌸🍃اگر یک روزی قدمت بر سر این دیده تر بنشیند
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
#غدیر #عمر #خلافت #غصب_خلافت #شورا #کینه #خیانت #حکومت #بصیرت
🌺 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍁 جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَي مَتَي اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّي صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَي هَذِهِ النَّظَائِرِ لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ
🍂 شكوه از شورای عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان می باشم! پناه بر خدا از این شورا! در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یكی از آنها با كینه ای كه از من داشت روی بر تافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر كه زشت است آوردن نامشان.
📚 #نهج_البلاغه ، #خطبه ۳
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
@nahjolbalaghe5
#غدیر #عمر #خلافت #غصب_خلافت
🌺 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍁 فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَي طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ حَتَّي إِذَا مَضَي لِسَبِيلِهِ
🍂 سوگند به خدا مردم در حكومت دومی (عمر)، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو روییها و اعتراض ها شدند، و من در این مدت طولانی محنت زا، و عذاب آور، چاره ای جز شكیبایی نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپری شد.
📚 #نهج_البلاغه ، #خطبه ۳
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
@nahjolbalaghe5
#ابابکر #خلافت #غصب_خلافت #پسر_خطاب #عمر
🌺 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍁 حَتَّي مَضَي الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَي بِهَا إِلَي فُلَانٍ بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْأَعْشَي : 《 شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَي كُورِهَا * وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرِ 》فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا
🍂 بازی ابا بكر با خلافت :
تا اینكه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلی را با شعری از أعشی عنوان كرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بكر كه در حیات خود از مردم میخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند.
📚 #نهج_البلاغه ، #خطبه ۳
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
@nahjolbalaghe5