۱۷.
«و ترك دروغ را براى احترام و بزرگداشت صدق و راستى قرار داد»؛ (وَتَرْکَ آلْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ).
اساس زندگى اجتماعى بر اعتماد متقابل افراد نسبت به يكديگر است كه اگر اعتمادى نباشد رشته اجتماع از هم گسيخته خواهد شد.
اعتماد در صورتى حاصل مىشود كه صدق و امانت بر جامعه حاكم باشد، زيرا دروغ و خيانت مهمترين اسباب بدبينى و بىاعتمادى است.
امام علیه السلام در اين تعبير زيبا مىفرمايد: خداوند ترك دروغ را واجب كرده تا راستگويى به عنوان يك فضيلت شمرده شود و افراد جامعه به سوى آن حركت كنند.
در روايات اسلامى شديدترين تعبيرات درباره زشتى دروغ آمده است.
قرآن مجيد مىگويد: «(إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْكَاذِبُونَ)؛ تنها كسانى دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند».
در حديثى از رسول خدا صلی الله علیه وآله مىخوانيم: «إنَّ الْكِذْبَ بابٌ مِنْ أبْوابِ النِّفاقِ؛ دروغ درى از درهاى نفاق است».
در كتاب كافى از اميرمؤمنان علیه السلام چنين نقل شده كه فرمود: «لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الاِْيمَانِ حَتَّى يَتْرُکَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ انسان طعم ايمان را نمىچشد مگر زمانى كه دروغ را خواه شوخى باشد يا جدى، رها كند».
احاديث در اين زمينه بسيار است.
با حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلی اله علیه وآله اين سخن را پايان مىدهيم آنجا كه فرمود: «إيّاكُمْ وَالْكِذْبَ فَإِنَّهُ مِنَ الْفُجُورِ وَهُما فِى النّار؛ از دروغ بپرهيزيد، زيرا دروغ با فجور و گناهان (ديگر) همراه است و هر دو در آتشند».
۱۸.
«و سلام را امان در برابر ترسها قرار داد»؛ (وَالسَّلاَمَ أَمَاناً مِنَ آلَْمخَاوِفِ).
منظور از «سلام» در اينجا همان سلام كردن است كه هرگاه كسى به ديگرى سلام كند مفهومش اين است كه هيچگونه قصد آزار و اذيت او را ندارد وهنگامى كه شنونده سلام را با سلام پاسخ مىگويد مفهوم آن نيز اين است كه از ناحيه او خوف و ضررى براى سلام كننده موجود نيست.
توضيح اينكه در آغاز اسلام و مدتى پس از آن بسيارى از مردم هنگام برخورد با يكديگر اگر طرف از قبيله خودشان نبود، احساس ناامنى مىكردند؛ ولى اگر او ابتدا سلام مىكرد و طرف مقابل نيز پاسخ مىگفت، به منزله تعهدى بود كه هيچگونه ضرر و زيانى به يكديگر نمىرساندند، همانگونه كه اگر شخصى بر آنها وارد مىشد و غذايى مىآوردند و از غذاى صاحب منزل مىخورد طرفين نسبت به يكديگر احساس امنيت مىكردند؛ صاحب خانه عملاً تحيتى گفته بود و ميهمان تازه وارد نيز عملاً به آن پاسخ داده بود.
البته گاه مىشد كه پس از سلام و جواب آن، قرائن و شواهدى برخلاف موارد مذكور به نظر مىرسيد كه براى برطرف كردن آن خوف، احتياج به گفتوگوى بيشترى بود، ازاينرو در داستان ابراهيم علیه السلام مىخوانيم: هنگامى كه فرشتگان پروردگار به صورت افراد ناشناسى بر او وارد شدند و سلام كردند ابراهيم علیه السلام كه چهرههاى آنها را بسيار ناشناس ديد گفت: «ما از شما مىترسيم».
به خصوص هنگامى كه غذا براى آنها آورد و آنها دست به سوى غذا دراز نكردند؛ اما چيزى نگذشت كه ترس ابراهيم علیه السلام زائل شد هنگامى كه گفتند: «ما فرستادگان پروردگار توايم» و او را به فرزند بشارت دادند.
«(وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلاَمآ قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ * فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ).
اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه سلام كردن جزء مستحبات است و با جمله «فرض الله» كه در آغاز اين كلام حكمتآميز آمده سازگار نيست، ازاينرو بعضى از شارحان، سلام را در اينجا به معناى پاسخ سلام تفسير كردهاند تا با وجوب سازگار باشد.
در حالى كه اين تفسير افزون بر اينكه مخالف ظاهر عبارت امام علیه السلام است با مسئله امنيت از ترس سازگار نيست، زيرا هم ابتدا به سلام و هم پاسخ آن هر دو سبب احساس امنيت مىشد.
ولى با توجه به اينكه «فرض» معناى وسيعى دارد كه هرگونه تشريع را اعم از واجب و مستحب شامل مىشود، مشكلى به وجود نمىآيد كه ما ناچار باشيم سلام را به معناى پاسخ سلام بدانيم.
درنتيجه به يقين فلسفهاى كه امامعلیه السلام براى نماز بيان فرموده، هم نماز واجب را فرا مىگيرد و هم مستحب را و همچنين درمورد زكات و روزه.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه «سلام» را به معناى صلح تفسير كردهاند وگفتهاند: «آن چيزى كه سبب زائل شدن خوف و ترس در جامعه بشرى مىشود همان مسئله صلح است كه مانع از بروز جنگهاى ويرانگر و مخرب است».
اين تفسير، تفسير بعيدى به نظر نمىرسد و ممكن است هر دو تفسير در مفهوم كلام امام علیه السلام جمع باشد.شگفت اينكه بعضى به جاى «سلام»، «اسلام» ذكر كردهاند در حالى كه در هيچ يك از نسخ نهجالبلاغه اين واژه نيامده، هرچند در غررالحكم به جاى «سلام»، «اسلام» آمده است ، بنابراين تكيه بر يك احتمال نادر، مناسب تفسير كلام امام علیه السلام است به خصوص اينكه اگر به جاى «سلام»، «اسلام» بود مىبايست در آغاز اين سخن و به دنبال «فَرَضَ اللهُ الاْيمانَ تَطْهيرآ مِنَ الشِّرْکِ» ذكر شود.
۱۹.
«و امامت را براى نظم و نظام امت قرار داد»؛ (وَآلاَْمَامَةَ نِظَاماً لِلاُْمَّةِ).
هرچند در نسخه صبحى صالح در اينجا واژه «الامانة» آمده ولى در بسيارى از نسخ نهجالبلاغه به جاى آن «الامامة» است و در كتاب تمام نهجالبلاغه نيز «الامامة» آمده است.
در غررالحكم نيز به همين صورت است.
حتى در شرح ابن ابى الحديد نيز «الامامة» ذكر شده است و همان را نيز تفسير كرده است.
به يقين تعبير «نِظامآ لِلاُْمَّةِ» و به دنبال آن «وَالطّاعَةِ تَعْظيمآ لِلاِْمامَةِ» تناسبى با امامت دارد نه امانت و درواقع دو جمله اخير (نوزدهم و بيستم) به منزله ضمانت اجرايى براى هجده جمله پيشين است.
به هر حال شك نيست كه اگر حكومت عادلى بر كار نباشد و امامت به معناى صحيح پياده نشود، نظم امت به هم مىريزد، ظالمان بر مظلومان چيره مىشوند و فاسدان و مفسدان پستهاى حساس را در اختيار مىگيرند و بيتالمال مسلمانان به غارت مىرود و ناامنى همه جا را فرا مىگيرد كه تاريخ معاصر و گذشته، نمونههاى فراوانى از آن را به ما ارائه داده است.
در خطبه بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها نيز تعبيرى شبيه به اين ديده مىشود، مىفرمايد: «وَطَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَإِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ؛ خداوند اطاعت از ما را سبب نظام امت قرار داده و پيشوايى ما را سبب جلوگيرى از اختلاف وپراكندگى».
در خطبه امام على بن موسىالرضا علیه السلام كه در مسجد جامع مرو در روز جمعه بيان فرمود نيز آمده است: «إِنَّ الاِْمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَنِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَصَلاحُ الدُّنْيَا وَعِزُّ الْمُوْمِنِينَ إِنَّ الاِْمَامَةَ أُسُّ الاِْسْلامِ النَّامِي وَفَرْعُهُ السَّامِي؛ امامت، زمام دين وسبب نظام مسلمين و صلاح دنيا و سبب عزت مؤمنان است.
امامت اساس اسلام بارور و شاخه بلند آن است».
البته سخن درباره اهميت امامت و تأثير حكومت اسلامى در نظم جامعه مسلمانان و حفظ كيان آنها بسيار است و مقصود در اينجا اشارهاى به عنوان تفسير كلام امام علیه السلام است.
۲۰.
«و اطاعت و فرمانبردارى (از امام مسلمين) را براى (تعظيم و تحكيم) مقام امامت قرار داد»؛ (وَالطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلاِْمَامَةِ).
به يقين آنچه سبب تقويت امامتِ امامان و حاكميتِ حاكمان مىشود همكارى و هماهنگى مردم است.
اگر اطاعت و همكارى مردم نباشد نظام امامت نيز به هم مىريزد، ازاينرو در مسائل مربوط به حكومت اسلامى نيز مىگوييم : حمايت مردم و آراى ملت از اساسىترين پايههاى حكومت است، زيرا امامى مىتواند نظام امت را برقرار كند كه مبسوط اليد باشد و مبسوط اليد بودن جز از طريق همكارى مردمى حاصل نمىشود.
در بخش چهارم خطبه ۳۴ مطالب بيشترى در اين زمينه آمده است؛ آنجا كه امام علیه السلام مىفرمايد: «اى مردم! من حقى بر شما دارم شما نيز بر من حقى داريد؛ اما حق شما بر من اين است كه از خيرخواهى و خدمت به شما دريغ نورزم وبيتالمال را به نفع شما بهطور كامل به كار گيرم و شما را تعليم دهم تا از جهل ونادانى رهايى يابيد و تربيت كنم تا فراگيريد و آگاه شويد و اما حق من بر شما اين است كه بر بيعت خويش وفادار باشيد و در آشكار و نهان خيرخواهى را در حق من به جا آوريد.
هر زمان شما را براى انجام كارى بخوانم اجابت كنيد و هر وقت به شما فرمان دهم اطاعت نماييد».
نكته آيا حق داريم از فلسفه احكام سؤال كنيم؟ بعضى از فرق مسلمين عقيده دارند احكام الله معلل بالاغراض نيست؛ يعنى لزومى ندارد آنچه خدا امر كرده داراى فلسفهاى باشد و آنچه را نهى كرده داراى مفسدهاى.
آنها درواقع حكيم بودن خدا را زير سؤال مىبرند و توجه ندارند كه اگر احكام تابع مصالح و مفاسد نباشد ترجيح بدون مرجح لازم مىآيد و اساسآ اين سخن برخلاف آيات زيادى از قرآن است كه براى نماز و روزه و حج وقصاص و امثال آن فلسفههايى ذكر كرده است.
به يقين آنچه را خدا امر فرموده داراى فوايد مادى يا معنوى يا هر دو بوده و آنچه را نهى كرده مفاسدى اينچنين داشته است.نهتنهااحكام الهى،احكام وقوانينى نيزكه درعرف عقلا وضع مىشود همه از اين قبيل است؛ گاهى هفتهها و ماهها درباره مصلحت و مفسده يك قانون مطالعه و بررسى مىكنند تا بتوانند حكمى را در عرف خودشان وضع كنند.
آيات مربوط به حلال كردن طيبات و حرام كردم خبائث همگى شاهد بر اين است كه قبلاً طيب و خبيثى وجود دارد كه به سبب آن حكم الهى مطابق آن صادر مىشود.
تنها تفاوتى كه ميان احكام الهى و احكام عرفى است اين است كه احكام عرفى چه بسا بر اساس مصالح و مفاسدى وضع مىشود كه نتوانستهاند تمام جوانب آن را بررسى كنند و به همين دليل پس از مدتى ممكن است خلاف آن كشف شود؛ ولى احكام الهى چنين نيست، علم بىپايان خداوند سبب مىشود كه احكام بر اساس رعايت تمام جوانب مصالح و مفاسد وضع شود و هرگز خلافى در آن نخواهد بود.
بعضى نيز معتقدند گرچه احكام داراى مصالح و مفاسدى است؛ ولى ما نبايد به سراغ آنها برويم، بايد مطيع فرمان باشيم؛ آنجا كه امر شده انجام دهيم وآنجا كه نهى شده خوددارى كنيم و مطلقآ به سراغ فلسفه احكام نبايد رفت.
ولى اين نيز برخلاف آياتى است كه ما را تشويق به فهم مصالح و مفاسد احكام مىكند و همچنين برخلاف رواياتى است ـ مانند آنچه در بالا آمد ـ كه ائمه هدى: مصالح احكام را مشروحاً بيان كردهاند و نيز بعضى از اصحاب خدمت امامان : مىرسيدند و فلسفه پارهاى از احكام را مىپرسيدند.
هرگز هيچ امامى آنها را نهى از اين سؤالات نكرد و اين دليل بر آن است كه مردم حق دارند از فلسفه احكام سؤال كنند و پاسخ بشنوند.
منتها در اين جا دو نكته مهم باقى مىماند و آن اين است كه اولاً بيان فلسفه احكام چه فايدهاى دارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ انسان هنگامى كه به منافع نماز و روزه و امثال آن آگاه مىشود، شوق بيشترى براى انجام دادن آن در خود مىيابد و هنگامى كه مثلاً مفاسد بى شمار شرب خمر را مىشنود، نفرت بيشترى از آن پيدا مىكند.
درست مانند دستورات طبيب كه وقتى براى بيمارش فوايد دارو را ذكر كند بيمار با شوق بيشترى دارو را مصرف كرده و تلخى احتمالى آن را تحمل مىكند.
از اينجا مىتوان استفاده كرد كه آگاهى بر فلسفه احكام مىتواند فقيه را در مسير استنباط حكم كمك كند.
ثانياً: معناى آگاهى بر فلسفه احكام اين نيست كه ما همواره مقيد به آن باشيم وبگوييم چون مثلاً فلسفه دو ركعت بودن نماز صبح و سه ركعت بودن نماز مغرب را نمىدانيم بنابراين آن را انجام نمىدهيم.
ما بايد گوش بر امر و چشم بر فرمان داشته باشيم چه فلسفه احكام را بدانيم يا ندانيم؛ ولى تا آنجا كه بدانيم به اطاعت راسخ ما كمك مىكند.
اين نكته نيز شايان توجه است كه فلسفهها و مصالح و مفاسد احكام غالباً جنبه حكمت دارد نه علّت؛ يعنى در غالب موارد، ممكن است حاكم باشد.
مثلاً نوشيدن يك قطره شراب ممكن است هيچكدام از آن مفاسد را نداشته باشد ولى به هر حال حرام است، بنابراين افراط در اين مسئله كه ما فلسفههاى احكام را وسيلهاى قرار دهيم بر
اى محدود كردن حكم يا توسعه آن به جايى كه ادله شامل آن نمىشود، كار نادرستى است.
به تعبير ديگر پذيرفتن فلسفه احكام يا مقاصد الشريعة به معناى اين نيست كه ما به دنبال قياسات ظنى برويم و حلال و حرامهايى از اين طريق درست كنيم.
تنها در صورتى مىتوان حكم را بهوسيله فلسفه احكام توسعه داد يا محدود كرد كه به صورت علت در متن كتاب و سنت ذكر شده باشد؛ مثلاً بفرمايد: «لا تَشْرَبُوا الْخَمْرَ لاَِنَّهُ مُسْكِرٌ مُفْسِدٌ لِلْعَقْلِ» از اين تعبير مىتوانيم هرچيزى را كه مسكر وموجب فساد عقل است تحريم كنيم.
در حديثى از امام كاظم علیه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لاِسْمِهَا وَلَكِنَّهُ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ؛ خداوند شراب را به دليل نام آن تحريم نكرد، بلكه تحريم آن بهواسطه آثار آن بود، بنابراين هرچيزى كه عاقبت آن عاقبت شراب باشد آن هم به منزله شراب است».
هدایت شده از خبرگزاری رسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #شهروند_خبرنگار | حجت الاسلام عالی: امام زمان در میان ما است، کافی است رو به او کنیم
🆔 @rasanews_agency
هدایت شده از کانون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایالت کالیفرنیای آمریکا در آتش میسوزد مردم به وحشت افتاده زجه زنان از خانه های خود میگریزند اما خبری از سوپر من،مرد عنکبوتی،هالک و دیگر قهرمانان هالیوود که جهان را نجات میدادند نیست، قهرمانان پوشالی و دروغینی که سینمای دروغ ساز هالیوود برای مردم دنیا ساختند و ایشان را در توهم آمریکای قدرتمند و ثروتمند به خواب حماقت فرو بردند.
شهر پارادیس(بهشت) آمریکایی بطور کامل سوخت تا برای عاقلان اشارتی باشد از بهشت خیالی آمریکا.
مردمان قهرمان ساز آمریکا که مردان قوی فیلمها از بین ایشان بر می خیزند و جهان سراسر در ظلم را نجات میدهند اکنون فقط نظاره گر بی خانمانی اهالی پاردایس هستند و هیچ.
اما در سرزمین من بدون داشتن مردان آهنین هالیوودی، در زمان زلزله و سیل و بلا، همان مردمان مفلوک فیلم های هالیوود، خود پهلوانانه از متن جامعه برخاسته با حداقل امکان خود به یاری مردم میشتابند.
مردمان سرزمین من در زمان ظلم و فقر و بلا و جنگ و تحریم بزرگ مردانی چون همت،باقری،بابایی،تهرانی مقدم،شهریاری،احمدی روشن،حججی،سلیمانی و... را برای سرزمین و مردمشان پروریدند.
بهشت معنوی سرزمینم لشکر لشکر از مردان خدا : سپاه پاسداران ایران، حزب الله لبنان، فاطمیون افغانستان، حشد الشعبی و بدریون عراق، زینبیون پاکستان و انصار الله یمن را به جهانیان برای اقامه ی توحید و عدل هدیه کرده است.
هالیوود رسانه ی شیطان است و به روش شیطان مردم را با اوهام مشغول داشته است در حالیکه دین اسلام رسانه الهی مردم را با واقعیت به راه راست رهنمون میکند. کدام چشم و دل است که بتواند بین وهم و واقعیت تشخیص دهد و راه به سقوط یا صعود برد؟
💠 فرزند استاد علی صفایی حائری تعریف میکند:
" ایشون قائل به خرید اسباببازی نبودن.
میگفتن: بچه باید یاد بگیره اسباببازی رو #خودش بسازه، باید بتونه با جهان خارج #ارتباط برقرار کنه و #نیازش رو برآورده کنه. دختر باید یاد بگیره خودش با پارچههای اضافیِ خونه برای خودش عروسک درست کنه."
✅😍
استدلالشون هم این بود که وقتی عروسکهای اروپایی با موهای بور و چشمهای رنگی بهش میدی به خود بهخود این #فرهنگ توی باورش رسوخ میکنه و از طرفی هم تفکرش #مصنوعی میشه!😞 👯
در حالی که وقتی خودش دست به کار بشه، هم ناچاره برای رسیدن به هدفش #فکر کنه و هم در اثر نیازی که احساس میکنه از خودش #خلاقیت نشون میده. 😍😍
اینجوری استعدادهای بچه به جریان میفته و رشد میکنه؛ نه این که هر چی خواست آماده و بدون معطلی در اختیارش باشه. 🛍
✅حجة الاسلام موسی صفایی حائری، فرزند مرحوم استاد شیخ علی صفایی حائری
📚 منبع: رد پای نور - جلد ۳ - ص ۱۰۳
💠 بازخوانی روایات پیرامون وحدت مسلمین
🔻اميرالمؤمنين علي(ع): هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ».
دوازدهم ربیع الاول به روایت اهلسنت،
سالروز ولادت نبی مکرم اسلام(ص) و آغاز هفته وحدت مبارک باد
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺 شادمانه میلاد رسول الله (ص)
امام خمینی(ره) در دوران جوانی در حرم امام رضا(ع) از عارف بالله شیخ حسنعلی نخودکی(ره) علم کیمیا طلب میکند و مرحوم نخودکی دستورالعملی به امام میدهد. فرمودند: از علم کیمیا بهتر است، و آن دستور این است! بعد از نمازهای واجب:
١ . یک بار آیهْ الکرسی «آیه اول تا هوالعلیالعظیم» را میخوانی
٢. پس از آن تسبیحات حضرت فاطمهزهرا (س) را میگویی
٣. سپس سه بار سوره توحید «قلهوالله احد» را میخوانی
٣. بعد سه بار صلوات میفرستی «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
٤.سپس سه بار آیه دوم و سوم مبارکه طلاق: «و من یتقالله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب، و من یتوکل علیالله فهو حسبه انالله بالغ امره قدجعل الله لکل شئی قدرا» را میخوانی، که این از کیمیا برایت بهتر است.
حضرت امام(ره) میفرمایند: من تا به امروز به صورت مستمر و دائم به این دستور عمل نمودم و هرچه دارم از برکت عمل به این دستور است
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از روشنگری
▪️ امکان پرداخت آنلاین کمکهای نقدی به مردم مظلوم #یمن توسط وب سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری فراهم شده است👇
🔘 leader.ir/fa/monies
🆘 @Roshangari_ir
📌
🌏🌕تقویم نجومی اسلامی🌕🌍
✴️ چهارشنبه 👈 30 آبان ماه ۱۳۹۷
👈 21 نوامبر ۲۰۱۸ 👈13 ربیع الاول ۱۴۴۰
.فردا تقارن روز نحس ماه و هفته هست و صدقه اول صبح لازمه
✅ این روز روز مناسبی برای شروع به ساخت و ساز و خرید طلا و جواهرات و امثال ان نیک است
❤️ فرزند حاصل از #مباشرت در این چهارشنبه شب حاکمی از حاکمان شریعت، یا عالمی ازعالمان شریعت گردد.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب بلای ناگهانیست.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت 👈 ( کلا در روزهای چهارشنبه در روایاتی منع شده)
⚪️ چهارشنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) در برخی روایات نهی شده.
👈اما از فواید نوره: نوره کشیدن موجب درمان بیماریهای پوستی میشود.
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و تاثیر خوبی بر شخص ندارد.
👕 چهارشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن لقمه ی بزرگ یا وسیله و چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد .
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام و #امام_رضا_علیه_السلام و #امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون متعالی🌸
نهج البلاغه
۲۵۳- وَ كَانَ ( عليه السلام ) يَقُولُ أَحْلِفُوا الظَّالِمَ إِذَا أَرَدْتُمْ يَمِينَهُ بِأَنَّهُ بَرِيءٌ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا كَاذِباً عُوجِلَ الْعُقُوبَةَ وَ إِذَا حَلَفَ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمْ يُعَاجَلْ لِأَنَّهُ قَدْ وَحَّدَ اللَّهَ تَعَالَي
نهج البلاغه
و درود خدا بر او فرمود: آنگاه كه خواستيد ستمكاري را سوگند دهيد از او بخواهيد كه بگويد از حول و قوت خدا بيزار است زيرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بيزاري، در كيفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگويد (به خدايي كه جز او خدايي نيست) در كيفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به يگانگي ياد كرد.
نهج البلاغه
Amir al-Mu'minin, peace be upon him, used to say : If you want an
oppressor to take an oath ask im to swear like this that he is out of Allah's might and His power, because if he swears falsely in this way he will be quickly
punished, while if he swears by Allah who is wuch that there is mo god but He, he will not be quickly punished since he is expressing the Unity of Allah, the
Sublime.