eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4.1هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
11.7هزار ویدیو
368 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺در مورد ماجرای و رفتارشناسی آقا در این روزها هر نوع تحلیلی شنیدیم. ▪️نوع خیلی از بحثها را که میبینم یا شعر سیدحسن حسینی می افتم که میگفت: *من خوب یادم هست، روزی که روشنفکر، در کافه های شهر پرآشوب، دور از هیاهوها عرق میخورد، با جانفشانی های سربازان حزب الله، تاریخ این ملت ورق میخورد.* روانش شاد که در اتمسفر انقلاب زیست کرده بود و شعرش نبود، بود. حتی در شعر نیز پرده ای از مقاتله و نبرد داشت. ▪️ جماعت که در این معنا جماعت را هم در بر میگیرد؛ علاقه دارد به بحثهای بی سر و ته و تمام نشدنی. اگر روشنفکر باشد از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد را ابژه میکند و بحث میکند و اگر آخوند باشد تفرعات عجیب و غریب که احتمال وقوع آن در هر هزار سال نوری ۱در میلیون است را دستمایه تمرین اصولی میکند. چیزی شبیه همان بازی و ریاضی اهل مدرسه. آن یکی دلخوش است به و آن دیگری سرگرم است به که به لطف فضای مجازی هر دوی این بحثها در شبکه های اجتماعی امکان پیگیری یافته است. و چون هر دو، دور از واقعیت و از پس برگهای کتاب به مشاهده نشسته اند غالبا سرخورده و میشوند یا تخیلی ارائه میدهند که گویی برای نشدن بیشتر شده اند تا شدن. 🔺حال آنکه جنس تفکر و از جنس است. امام و آقا مسئله شان تفکر برای تفکر و تفلسف برای تفلسف نیست. مسئله شان است. ▪️تصریحات و تلویحات فراوان امام و آقا در این مورد فراوان است. از آن جمله معروف امام که میگوید: "من از این آخوندهایی نیستم که فتوا دهم و بنشینم، من اگر فتوا دهم فتوایم را پیگیری میکنم تا بشود" ؛ گرفته تا آن جمله ماندگار امام در پیام به شورای مدیریت حوزه قم که میگوید: "شعار همیشه از آن کسانی است که وارد در گود اجرا نیستند." ▪️حال، بار دیگر با همین منطق به نظاره رفتار رهبری در ماجرای بنزین و هر ماجرای دیگری بنشینیم. ▪️یکی از بهترین راهها برای حل مسئله و فهم موضع رهبری تلاش برای فهم واقعیت صحنه است. تمام فروض ماجرا را بررسی کنیم و ببینیم رهبری در این مقام چه میتوانست بکند و چه کرد. 🔺 حال ببینیم چه فرضهایی ممکن بود؟! آقا ۱. یا اساسا یا نباید موضع میگرفتند، ۲. یا باید چنین موضعی که گرفتند میگرفتند، ۳. یا باید موضع انتقادی میگرفتند، و در فرض دیگر نیز باید دیرتر موضع میگرفتند. ۱. در فرض اول که پر واضح است، آقا رهبری اش و نیست، چونانکه برخی در این سالها در تمنای چنین رهبری بودند: "کناری بنشیند و رهنودهای کلی بدهد، پیام نوروزی بدهد، ۱۴خرداد خاطراتی از امام بگوید، سالی یکبار دیداری با دانش آموزان و دبستانی ها داشته باشد و ملت بیایند دستش را ببوسند و تمام. رهبری را چه به دخالت در همه امور و حضور فعالانه در صحنه. یک مدیریت آخوندی بکند و قال قضیه را بکند. در قضیه نیروهای مسلح هم یک نماینده معین کند و خودش زندگی علمایی پیشه کند." ▪️حال آنکه آقا اساسا است. است. جنس تفکرش گوشه نشین و نمایشی نیست. سلوک ۳۰ساله رهبری اش این را نشان داده است. در مرکز است و فعالانه رهبری میکند. چنین توقعی خلاف تصویر معهود و سیره مالوف اوست. ۲. همان فرض مطلوب است. ۳. کمی فکر کنیم! آقا اگر مختصر تعریض و کنایه ای میزدند و حمایت خود را از دولت بر میداشتند چه میشد؟! ای بسا شیرازه حاکمیت فرو میریخت و دولت دست نشانده ملت سرنگون میشد. تعداد کشته ها و خرابیها از این که هست بیشتر میشد. و از همه مهمتر سرآغاز دیکتاتوری در کشور میشد. که در این باره قبلا نوشته ام. ۴. و دیر سخن گفتن نیز آفات موارد ۱و ۳ را در بر داشت. ▪️به همین راحتی به همین خوشمزگی ها دیگر بیشتر حکم را دارد. البته حکماً بیان چنین حرفهایی در چنین جمع انتلکتی حکم انتحار دارد. ولی چه باک. همیشه شعبان و این بار رمضان. مهم نیست. یاعلی ✍ به قلم: سید امین باطنی ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اول «مقلّد» شده بود بعد «مجاهد»!🔸 امام زین العابدین (علیه السلام) به سفر حجّی می‌رفت. کسی به ایشان رسید و گفت «یا علی بن الحسین! تَرَكْتَ اَلْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى اَلْحَجِّ وَ لِينِهِ؟»: جهاد و جنگ را چون دردسر داشت رها کردی و رو به حجِ کم زحمت آوردی؟ آن عبادت پرزحمت را رها کردی و این عبادت آسان را گرفتی؟! در حالی که خداوند فرموده «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... وَ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» آیات قرآن در مورد ثواب و اهمیت جهاد را به رخ حضرت می‌کشید! حضرت فرمود: «خب بفرمایید ادامه دهید!» یعنی این آیه را که خواندی، آیه بعدیش را هم بخوان! آیه بعدی را خواند: «التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ». وقتی به رسید، حضرت اشاره کرد و فرمود: «هاهنا»: «همینجا»! اینها حافظ [و رعایت کنندۀ] حدود الهی هستند. هر وقت ما دیدیم جهاد تحت امر کسانی است که این صفات را دارند، ما حج را رها می‌کنیم و می‌آییم در جهاد. هر وقت دیدیم که جهاد را کسانی دارند اداره می‌کنند که این صفات را ندارند، «تائبون» و «عابدون» و «سائحون» و «راکعون» و «ساجدون» و این‌ها نیستند، «حافظون لحدود الله» نیستند، ما جهاد را رها می‌کنیم و می‌آییم سراغ حج! قبل از انقلاب، دو عده مبارزه می‌کردند و با شاه مخالف بودند و فعالیت سیاسی می کردند. یک عده از همانهایی که آن وقت با شاه مبارزه می‌کردند، الان شده‌اند از منافقین! نماز هم می‌خواندند، اما سر از منافقین در آوردند. یک عدۀ دیگر هم الآن یا به شهادت رسیده اند یا در قلب مبارزات هستند. چطور شد که یکی شد و یکی شد ؟ او که به مقام شهادت رسید، فعالیت سیاسی‌اش را در تحت لوای کسی انجام می داد که «و الحافظون لحدود الله» بود؛ با چنین کسی کار می‌کرد؛ با امام کار می‌کرد؛ طبق تقلیدش کار می‌کرد. اول شده بود، بعد . اول تقلید از امام کرده بود و روی تقلید از امام، مبارزه می‌کرد. آن کسی هم که افتاد در آن خط، تحت لوای کسی بود که «حافظون لحدود الله» نبود. @haerishirazi
دوستی در گروهی، نوشته بود: کارکردن خوب است، حضرت علی هم می‌کردند. نتوانستم باشم. راستش را بخواهید، به من یکی، برخورد! برایش نوشتم: بله! خوب است؛ کارکردن و کسب رزق حلال، است؛ کسی که برای خانواده و کسب کار می‌کند، مانند در راه خداست؛ کار، عامل و است؛ کار، عامل و پویایی و است؛ کار، دستور و خداست؛ هرکسی در هر موقعیت، باید کار و باشد؛ ، ، .... . . . اما افسوس! اما و صد اما: خاک بر سر جامعه‌ای که سلام‌الله‌علیه باید در آن کشاورزی کند؛ و ما امروز افتخار کنیم که علی هم کشاورزی می‌کرده است... تف به آن که علی، ، در آن باید چاه آب حفر کند و امروز، این نوع کارهای او، موجب افتخار مای باشد...