╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 7 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در ادامه حکمت ۴۷ ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: « وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ » ؛
یعنی " شجاعت هر کسی به مقدار احساس ننگ و عاری است که از ترسیدن می کند. "
🔻 برای فهم دقیق این عبارت، باید ابتدا واژه « اَنفه » را از طریق نهجالبلاغه معنا کنیم. «اَنفه» یعنی آن ناراحتی که همراه با احساس ننگ و عار و خفّت است. وقتی یک کسی ضایع میشود، وقتی یک کسی، در واقع به قول عوام مردم کِنِف میشود، یا ناراحت میشود ولی ناراحتی اش غیر از آن حالتی است که مثلاً مالی از دست میدهد، عزیزی از دست میدهد، این ناراحتی همراه با احساس خفّت و ننگ و عار همراه است. برای اینکه این حرف را ثابت بکنم، کافی است به بند چهارم از خطبه ۱۰۶ نهج البلاغه مراجعه کنید، تا ببینید که واژه « اَنفه » یعنی ناراحتی همراه با احساس سختی و تلخی ننگ و عار.
🔻حضرت خطاب به مردم زمانه خودشان می فرمایند:
« وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُونَ»
" ای مردم شما با چشم خودتان دارید میبینید که پیمانهای خدا نقض میشود، اما اصلاً عصبانی و خشمگین نمیشوید، (شاهد مثالم این واژه تأنفون است که واژه اَنفه هم از همین ماده است.) در حالی که شما برای نقض شدن پیمانهای پدرانتان ناراحت میشوید (و به شما بر میخورد)، اما وقتی پیمانهای خدا نقض میشود به شما بر نمیخورد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
MirzaMohamadi_Shab1_Safar_1400.mp3
7.46M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 آه، یاران روزگارم شام شد
نوبت شرح ورود شام شد
شام شهر محنت و رنج و بلا
شام، یعنی سخت تر از کربلا
◼️ ذکر توسل اول ماه صفر،ایام اسارت و ورود اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهر شام و روضه مخدرات آل الله سلام الله علیهم
🎤حجت الاسلام میرزامحمدی
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۳۶)
📚 انتشارات عهدمانا
پلیسی که مسن تر بود دست داد و سلام کرد و گفت : « سلام پدر . من ستوان استپان هستم ، ببخشید که کمی دیر رسیدیم. »
ستوان استپان نگاهی به اطرافش انداخت و رو به کشیش گفت : « متأسفم پدر ، سرقت از کلیسا نهایت بی شرمی است... آیا چیز با ارزشی هم به سرقت رفته است ؟ »
کشیش گفت : « به نظر نمی رسد از اموال کلیسا چیزی برده باشند ، اما در کشوی میز کارم ، دوهزار دلار پول نقد بود که حالا نیست. » پلیس گفت : « سارق یا سارقان از کجا وارد کلیسا شده اند ؟ » کشیش با دست درِ پشتی را نشان داد و گفت : « قفل آن در شکسته شده است. » ستوان به همکارش که داشت با دقّت به هم ریختگی محراب را نگاه میکرد، گفت : « سرکار دنیس ! لطفاً از در پشتی انگشت نگاری کنید. بعد بیایید به دفتر کار جناب کشیش. » کشیش و ستوان به طرف دفتر کار به راه افتادند. ستوان با دیدن دفتر به هم ریختهٔ کشیش پرسید : « آیا شما همیشه در دفتر کارتان مبلغ قابل توجهی پول نگهداری می کنید؟ »
کشیش گفت : « نه ! من هیچ وقت پولی در دفترم نگه نمی داشتم. این دو هزار دلار ، پول یک مرد تاجیک بود که قرار بود بیاید و آن را از من بگیرد. »
ستوان به کشیش خیره شد و گفت : « یک مرد تاجیک ؟ آیا او می دانست شما دوهزار دلار را دفتر کارتان نگه می دارید ؟ » کشیش بی حوصله جواب داد : خیر ! او چیزی نمی دانست . قرارمان دو روز پیش بود ، اما نمیدانم چرا نیامد. » ببخشید پدر ! آیا شما با این مرد تاجیک ، قصد معاملهٔ چیزی را داشتید؟
↩️ ادامه دارد...
🔵 پیوند صفات نیک با یکدیگر
💠 اگر در كسی خصلتی شگفت ديديد، همانند آن را نیز انتظار كشيد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۴۵
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت 47 قسمت ۸ معیار صداقت و شجاعت و عفّت.mp3
2.73M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 8⃣
⭕️ معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 8 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در نهجالبلاغه عواملی مایه ننگ و عار از جنس « اَنفه » شمرده شدند.
🔻یکی فرار از جنگ است. مولا علی (علیه السلام) ای در خطبه ۶۶ نهج البلاغه شریف ، اینگونه می فرمایند:
« پی در پی حمله کنید و از فرار ، شرم داشته باشید. زیرا فرار از جنگ لکه ننگی است برای نسل های آینده و مایهٔ آتش روز قیامت است. »
🔻همچنین مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۲۴ نهجالبلاغه ، بند دوم میفرمایند:
«إِنَّ فِي الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ وَ الذُّلَّ اللَّازِمَ وَ الْعَارَ الْبَاقِيَ»
" همانا فرار از جنگ مایه خشم خدا و ذلت همیشگی و ننگ دائمی است. "
🔻 همچنین مولا علی (علیه السلام) درباره خفّت فرار از جنگ ، در خطبه ۱۷۱ نهجالبلاغه در بند دوم، اینگونه میفرمایند:
" کجایند آزاد مردانی که به حمایت مردم خویش برخیزند؟ کجایند غیور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه میکنند؟ هان ای مردم! (به سربازان شان وقتی میخواهند تحریک شان کنند در جنگ صفین میفرمایند انتخاب کنید : الْعَارُ وَرَاءَكُمْ وَ الْجَنَّةُ أَمَامَكُمْ ) پشت سرتان ننگ و عار است و رو به رویتان بهشت. " (یعنی اگر برگردید و فرار کنید از جنگ، دچار ننگ و عار میشوید و اگر پیش بروید و مبارزه کنید، ان شاءالله به بهشت خواهید رسید. )
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۳۷)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش جواب داد: « هیچ معامله ای در بین نبود. او جوانی بود که احتیاج به کمک داشت و فرد خیّری این پول را به من داد تا در اختیار او قرار دهم. ماجرای این سرقت ، قطعاً هیچ ارتباطی با مرد تاجیک ندارد. او می توانست به موقع بیاید و پولش را بگیرد و برود ؛ پس دلیلی ندارد که دو روز بعد بیاید و پول خودش را به سرقت ببرد. » ستوان فکر کرد هیچ آدم عاقلی نمی آید پول خودش را بدزدد ؛ آن هم از کلیسایی که ورود به آن مخاطراتی دارد. بعلاوه به هم ریختگی محراب کلیسا ، نشان می داد که سارق یا سارقان به دنبال چیزهای دیگری هم بوده اند.
- البته شما راست میگویید پدر !
ذهن من به طرف ماجرای قتل یک مرد جوان تاجیک سوق داده شد که دو روز پیش جنازه اش را در یک شرکت ساختمانی پیدا کردیم. ظاهر نگهبان آن شرکت بوده. »
رنگ صورت کشیش چنان پرید که از نگاه تیزبین ستوان دور نماند. خیره به کشیش نگاه کرد :
- چه شده پدر ؟ حالتان خوب نیست ؟ کشیش سعی کرد خودش را آرام کند ، اما ممکن نبود موفق به این کار شود. مرد تاجیک به او گفته بود که در یک شرکت ساختمانی نگهبان است. پس دلیل نیامدن او ... !
هرچند به قتل رسیدن مرد تاجیک می توانست خیال او را از بابت کتاب برای همیشه راحت کند ، اما قتل او بی ارتباط با کتاب و آن دو مرد مشکوک روس نبود. اگر آن دو مرد ، که حالا می توانست حدس بزند قاتل مرد تاجیک هستند ، به سراغ او می آمدند چه پیش می آمد ؟ سرقت از کلیسا هم باید کار آنها باشد.
↩️ ادامه دارد...
🔵 سازگاری و هماهنگی با مردم
💠 هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمنی و كينه های آنان است.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۰۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۹ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
2.18M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 9⃣
⭕️ معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 9 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 نکته دیگری که در این زمینه در نهجالبلاغه هست، آن عاری است که انسان در مقابل پذیرش حق خدایی نکرده احساس می کند؛
🔻 مصداقش طلحه و زبیر هستند در جنگ جمل؛ در نامه ۵۴ ببینید در جنگ جمل طلحه و زبیر متوجه شدند که اشتباه کردند و در مقابل حضرت علی (علیه السلام) نباید می ایستادند، اما غرورشان اجازه نمی داد که اقرار کنند و تسلیم بشوند.
📜 حضرت نامه ای برای اینها نوشتند و برایشان فرستادند. آخر این نامه اینها را نصیحت می کنند؛ اللّه اکبر! حضرت می فرمایند :
« فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا ، فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ»
" ای دو پیرمرد! از این تصمیمتان برای جنگ با علی برگردید. امروز بزرگترین نگرانی تان این است که دچار ننگ و خفّت نشوید، اما اگر امروز ننگ پذیرش حق را بپذیرید، فردا دچار آتش جهنم نخواهید شد."
(بنابراین امروز مسأله مهمّ شما این است که دچار ننگ میشوید؛ در حالی که من می ترسم اگر این ننگ ظاهری را نپذیرید و تسلیم نشوید، فردا که قیامت است هم دچار ننگ و عار بشوید، هم دچار نار و جهنّم.)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۳۸)
📚 انتشارات عهدمانا
واضح بود که آنها به دنبال کتاب بودند ؛ پس دست از سر او هم برنمیداشتند .
ستوان پرسید : « چه شده پدر ؟ حالتان خوب نیست ؟ » کشیش آهسته جواب داد : « چیزی نیست ؛ احتمالا باید فشار خونم بالا رفته باشد. » ستوان گفت : به هرحال ما پس از بررسی کامل موضوع ، مسأله را صورت جلسه می کنیم. امیدوارم بتوانیم سارق یا سارقان را دستگیر کنیم. »
ستوان که داشت با گوشهٔ سبيل بورش ور میرفت ، گفت : « امیدوارم که حالتان خوب شده باشد پدر ! » کشیش گفت : « بله بهترم ، باید قرص فشارم را زودتر می خوردم. » ستوان گفت : « البته حق با شماست ؛ سرقت از کلیسا و برداشتن پول امانتی که نزد شما بوده ، مسألهٔ کوچکی نیست. » ستوان شماره تلفن کشیش را یادداشت کرد . بعد دست او را به گرمی فشرد و با همکارش کلیسا را ترک کرد. حالا کشیش مانده بود با فکرو خیال هایی نگران کننده. ترسی عمیق وجودش را گرفته بود. در سال های طولانی زندگی ، هرگز درگیر ماجرای قتل و سرقت و پلیس نشده بود. به مرد تاجیک فکر کرد ؛ چهرهٔ سبزه و معصوم او را به خاطر آورد ؛ مردی که انگار مأموریت داشت کتاب را به دست او بسپارد و جان خود را در این راه از دست بدهد. پس باید با چنگ و دندان از کتاب محافظت کند ، از آن دو جوان قاتل ترسی به دل راه ندهد و توکل به خدا داشته باشد که مقدّرات بشر در دست اوست.
↩️ ادامه دارد...
🔰 موضوع : آرزو در نهج البلاغه(۵)
💠 ...و آن كس كه قلب او با دنياپرستی پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است؛ اندوهی رهانشدنی، حرصی جدانشدنی و آرزویی نايافتنی.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۲۲۸
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۰ معیار صداقت و شجاعت و عفت(1).mp3
3.24M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 🔟
⭕️معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 10 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در ادامه حکمت ۴۷ می فرمایند :
« وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ »
" عفّت هر انسانی اندازه غیرت اوست. "
برای فهم این حکمت ابتدا باید مفهوم و ارزش عفّت در نهج البلاغه و سپس مسأله غیرت در نهجالبلاغه را بررسی کنیم.
🔻 عفّت یعنی نیرویی درونی که در شرایط فشار ناشی از نیازهای غریزی، مانند گرسنگی و نیاز جنسی، مانع خروج انسان از مرز شریعت و حدود الهی و آلوده شدن به گناه و ذلّت و بی آبرویی می شود. مولا علی (علیه السلام) درباره ارزش، آثار و فلسفه عفّت، در نهجالبلاغه این نکات را بیان می کنند:
🔸 ۱. در حکمت ۴۷۴ نهج البلاغه میفرمایند: " اجر مجاهد شهید در راه خدا، بیشتر از کسی که قدرت بر گناه دارد ولی عفّت به خرج می دهد، نیست. "
🔻 در حدیث نبوی مشهوری هم داریم که: « مَنْ عَشِقَ و کَتَمَ و عَفوَ ثُم ماتَ ، ماتَ شهیدا »
" کسی که عاشق شود و کتمان کند و عفّت به خرج بدهد و از سوز این عفّت و خود نگهداری عشق بمیرد، شهید مرده است. "
🔸 ۲. نکته دوم : یکی از راه های یاری امام در نامه ۴۵، عفّت شمرده شده است؛
🔻 حضرت در نامه ۴۵ خطاب به فرماندار بصره ؛ عثمان بن حُنیف، نوشته اند:
« ولکن أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ »
.
🔸 ۳. نکته سوم این است که عفّت یکی از برترین صفات متّقین است ، که در خطبه ۱۹۳ فرمود: « أنْفُسُهُم عَفیفَه »
🔸 ۴. نکته چهارم این است که ، در نامه ۳۱ حضرت خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند:
« وَ الحِرفَةُ مَعَ العِفَّةِ خَيرٌ مِنَ الغِنى مَعَ الفُجورِ »
"انسان کار کند با عفّت و پاکدامنی و بی نیاز بشود از دست دراز کردن پیش دیگران، شرف دارد و بهتر است از اینکه ثروتمند باشد با فسق و فجور. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
روضه حضرت رقیه (س).mp3
12.77M
🎙با آستین پاره سرم را گرفتهام ...
🔻روضه #حضرت_رقیه(س)
👤حاج احمد #سلطانی
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۳۹)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش خسته و درمانده به منزل رفت و ماجرای سرقت را به ایرنا گفت ؛ اما هیچ اشاره ای به ماجرای قتل مرد تاجیک و آن دو جوان روس نکرد. احساس می کرد کتاب گنجی بود که نامحرمانی به دنبال آن بودند ؛ گنجی که پای آن خون انسان بی گناهی ریخته شده بود. پس باید از آن به خوبی مراقبت کند و به کنه آن پی ببرد. مضمون کتاب قطعه یک جنگ ساده در یک برهه از تاریخ نیست ؛ باید در پس آن حقایقی نهفته باشد و شاید معنویتی که بی ارتباط با رؤیای آن شب نبود . ساعت و شب ، پشت میز کارش نشست و شروع کرد به خواندن کتاب.
به نام اللّه
آنچه مرا مجبور ساخت تا بر تحرير عمروعاص از واقعهٔ صفین تحریری بنویسم ، نوشته های سراسر دروغ و خدعه و نیرنگ پسر عاص است که در کنار ملعونی چون معاویه ، آن جنایت بزرگ را مرتکب شد. امروز که عمرم به درازا کشیده و هشتاد و چهار سال در سفرهٔ خدا روزی خورده ام ، بس وقایع تلخ و بزرگ را به چشم خود دیده ام که یکی از آن ها واقعهٔ صفین بود.
من آن روزها جوانی بیست و چهار ساله بودم و در رکاب مولایم علی با سپاه معاویه روبرو شدم.
به اصرار سلیم تصمیم گرفتم پینوشتی بر نوشته های عمروعاص بنویسم ، بلکه در تاریخ بماند و مظلومیت مولایم علی آشکارتر شود. آن روز سلیم مشتی اوراق پاپیروس مصری را به دستم داد و گفت که آنها را از یک مرد شامی خریده است. نوشته ها را با تعجیل خواندم. شاید وقوع جنگ ، فرصت نوشتن ادامهٔ وقایع را به او نداده بود.
↩️ ادامه دارد...
🔵 کرامت نفس؛ راه مبارزه با هواپرستی
💠 كسی كه خود را گرامی دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۴۹
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۱ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
1.82M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 1⃣1⃣
⭕️معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 11 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 همچنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت های ۶۸ و ۳۸۰ ، زینت فقرا را عفّت معرفی می فرمایند.
حکمت ۶۸ : " عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. "
🔻 و در حکمت ۲۵۲ ، فلسفه نهی از سرقت توسط خدا ، رواج و تحقق عفّت در جامعه ، شمرده شده است.
بنابراین باید نسبت به مسأله عفّت به شدت جدی بود. مولا علی (علیه السلام) ، ریشه بی عفّتی و آثار آن را در نهج البلاغه ، در خطبه ۸۸ ؛ قلب مرده ، گوش و چشم نابینا و ناشنوا ، از حقیقت معرفی می کنند و بی عفّتی را از نشانه های آخرالزّمان بیان کردند.
🔻در نهج البلاغه شریف ، در خطبه ۱۰۸ بند ۷ ، می فرمایند : « صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَالْعَفَافُ عَجَباً »
در آخرالزمان فسق و فجور و بی بند و باری مایهٔ افتخار می شود و عفاف مایهٔ تعجّب و شگفتی مردم.
🔻 با این نگاه معلوم شد که رابطه عفّت با غیرت ، مسأله مهمی است که ان شاءالله در بخش بعدی به آن می پردازیم.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴۰)
📚 انتشارات عهدمانا
آن روز چهارشنبه ۲۵ شوال از سال ۳۶ هجرت بود. سپاه امام ، کوفه را به سوی شام ترک کرد. فصل پایانی سال بود. به سرزمین صفّين رسیدیم و به طلایه داران سپاه که فرماندهش مالک اشتر بود ، ملحق شدیم. لشکر معاویه با فاصله ای نه چندان دور ، مقابلمان بودند. آنها بر ساحل رود فرات خیمه زده بودند. خبر رسید که معاویه دستور داده لشکر علی حق نزدیک شدن به رود و برداشتن و نوشیدن از آب فرات را ندارد. کم آبی و تشنگی سپاهیان را می آزارد. امام پیکی نزد معاویه فرستاد تا پیش از آغاز جنگ ، با تن دادن به بیعت ، مسلمانان را به کشتن ندهد همچنین از او خواست تا سربازانش را از ساحل فرات دور کند تا لشکریان کوفه از آب فرات بنوشند. اما معاویه با هر دو پیشنهاد مخالفت کرد. امام رو به لشکریانش گفت: «سپاه معاویه با بستن آب بر شما ، شما را به پیکار فرامی خواند. اکنون بر سر دو راهی هستید ؛ یا به ذلّت در جای خود بنشینید یا شمشیرها را از خون آنان سیراب کنید تا خود از آب فرات سيراب شوید. »
ما شمشیرهایمان را رو به آسمان بلند کردیم و خواستار جنگ با سپاه معاویه شدیم. علی از مالک اشتر و اشعث خواست تا با سربازان تحت امر خود ، محاصرهٔ فرات را پایان دهند. عقب راندن سربازان معاویه ، با کمترین تلفات صورت پذیرفت ، لشکر معاویه در نقطه ای مرتفع و بی آب و گیاه قرار گرفتند. ما خوشحال بودیم که جنگ ما با شامیان ، بدون نبردی چندان سخت به پایان خواهد رسید.
↩️ ادامه دارد...