📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۶۹)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش کتاب را بست و عینکش را برداشت و به سرگئی نگاه کرد و گفت : « خوب ؟ چه طور بود ؟ »
سرگئی گفت : « خوب بود ، شبیه کلام پیامبران که شما در کلیسا موعظه می کنید. »
کشیش با سر حرف او را تأیید کرد و گفت : « من عقیده دارم که باید حرف های کسانی چون علی را به محراب کلیسا ببریم و به گوش مردم برسانیم. »
سرگئی پرسید : « با تعصّبات عقیدتی و مذهبی چه می کنید پدر ؟ توی کلیسا که نمی شود اسم علی را آورد و موعظه هایش را خواند. »
کشیش گفت : « می شود اسم علی را نیاورد . کافی است این سخنان به گوش مردم برسد و تأثیر خودش را بگذارد . »
سرگئی از جا بلند شد و گفت : « بهتر است فردا من هم با شما به کلیسا بیایم . می خواهم دوستان قدیمتان را ببینم و موعظه های جدیدتان را بشنوم . »
کشیش از جا برخاست و گفت : « حتماً بیا ! قرار است این بار از زبان علی موعظه ای کنم که مردم از گناه فاصله بگیرند و قلبهایشان به نور حقایق و زندگی روشن شود . »
سرگئی لبخند زد و گفت : « خیلی هم امیدوار نباش چنین اتّفاقی بیفتد پدر ؛ قلبهایی که از جنس سنگ باشند ، با سالها بارش باران هم نرم نمی شود... حالا برویم که فکر کنم شام آماده باشد . »
↩️ ادامه دارد...
🌱 #نوجوانانه
🌹 بعد از اینکه حضرت محمد(ص) پیامبر شد کم کم مسلمان ها آنقدر قوی شدند که دشمنان جرأت نمی کردند فکر شکست دادنشون را بکنند.
📚 #نهج_البلاغه ،برگرفته از خطبه ۱۹۲
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
https://eitaa.com/joinchat/718405741C1d64b7321c
شرح حکمت ۵۸ بخش ۱ ثروت ریشه شهوات.mp3
2.53M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت58 1⃣
⭕️ ثروت ؛ ریشه شهوتها
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت58 ( 1 )
🔹 ثروت ؛ ریشه شهوت ها
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۵۸ میفرمایند: « اَلمَالُ مادَّةُ الشَّهوات » ؛
" مال، ریشه و اساس همه شهوت رانی هاست. "
🔻میدانیم که در نهجالبلاغه شریف، هر معصیتی ریشه اش در شهوات است؛ در خطبه ۱۷۶ ، حضرت میفرمایند:
« وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ شَيْءٌ إِلَّا يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ » ؛
" چیزی از معصیت خدا نیست، مگر اینکه از یک شهوتی برخاسته است. "
دلیلش هم این است که کسی که دچار شهوات میشود، در واقع شهواتش ریشه در عشق به دنیا دارند و نتیجه اش پاره شدن عقل است.
🔻 در خطبه ۱۰۹ میخوانیم :
«قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَه» ؛
" شهوات، عقل انسان شهوت ران را پاره کرده است."
(و کسی که عقلش پاره شد، دست به هر خطا و معصیتی میزند.)
🔻نکته این است که یکی از چیزهایی که ریشه شهوات نامیده شده، مال است که در واقع عشق به دنیا، یکی عشق به مال دنیاست.
🔻از مشکلاتی که مال دارد، اگر تحت مراقبت عقل و تقوا قرار نگیرد، مسؤولیت آور بودنش است؛ در حکمت ۳۲۸ حضرت میفرمایند:
" همانا خداوند متعال، در اموال ثروتمندان قوت و نیاز فقرا را واجب کرده است. "
(و این مسؤولیت سنگینی است.)
🔻همچنین مایهٔ دشمنی شمرده شده است؛
در خطبه ۱۳۳ حضرت میفرمایند: « تَعادَیتُم فِی کَسبِ الاَموَال » ؛ " شما برای به دست آوردن اموال، با هم دشمنی ها کردید. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۷۰)
📚 انتشارات عهدمانا
پدر کارپیانس به استقبال آنها آمد و گفت: « بفرمایید داخل که مردم منتظر شما هستند. » داخل کلیسا گرم بود و با این همه نیمکتها پر از جمعیت بود ، اما چنان سکوتی حاکم بود که وقتی قدم بر می داشتند صدای گامهای آنها در سالن پیچید . همه از جا برخاستند . همهمه ای فضای سالن را پر کرد .
پدر کارپیانس ، بازوی کشیش را گرفته بود و از راهروی بین نیمکتها عبور داد . مردمی که سالها بود کشیش را ندیده بودند به گرمی از او استقبال می کردند. کشیش مثل یک کاردینال ، با تکان دادن سر و دست به آنها پاسخ می داد و گاهی هم با پیرمرد یا پیرزنهایی که می شناخت و سابقهٔ دوستی با آنها داشت ، احوال پرسی می کرد . کشیش و سرگئی در ردیف جلو نشستند . پدر کارپیانس پشت تریبون که سمت چپ محراب زیر صلیب بزرگی قرار داشت ، ایستاد و از حاضران خواست که بنشینند . کشیش احساس کرد که از احترام و استقبال مردم خوشحال شده است و کمی هم به وجد آمده است. هنوز شیرینی و هیجان استقبال را در دل داشت که به خود نهیب زد و فکر کرد که نباید اجازه بدهد غرور و تکبّر او را به هیجان بیاورد . مگر او کیست ؟! مگر خادم و خدمتگزاری بیش در کلیسا نبوده و نیست ؟! به یادش آمد که علی نه در برابر تشویقهای دوستان و نه دشمنان و مخالفان و منتقدان ، تغییری نمی کرد . نه از تشویقها به وجد می آمد و نه از توهین ها خشمگین می شد و می گفت : « چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب خورده اند . » کشیش می خواست شعف و شوق ناشی از استقبال چند لحظه پیش را از خود دور کند ،
تا جزء فریب خوردگان نباشد.
↩️ ادامه دارد...
🔵 چنگ زدن به ریسمان الهی
💠 استوارترین وسیله ای که می توانی به آن چنگ زنی ، رشتهای است که بین تو و خدای تو قرار دارد.
📜 #نهج_البلاغه ، بخشی از نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۵۸ ،بخش ۲ ثروت ؛ ریشه شهوتها.mp3
2.96M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت58 2⃣
⭕️ ثروت ؛ ریشه شهوتها
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت58 ( 2 )
🔹 ثروت ؛ ریشه شهوت ها
🔰 و نکته بعدی این است که [مال] مایهٔ فتنه و ابتلاست؛ حضرت علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۵۶ میفرمایند:
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) به من فرمودند:
« وَ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ »
" ای علی! این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه خواهند شد."
🔻 از طرفی دیگر مال، میتواند مایه اسراف و تبذیر باشد؛ در خطبه ۱۲۶ حضرت میفرمایند:
" آگاه باشید! بخشیدن مال در غیر حقّش، نوعی تبذیر و اسراف است. (بعد در ادامه میفرمایند:) نتیجه چنین کاری این است که خدا کاری می کند به کسانی که ناحق مال دادید، از شما تشکر نکنند."
🔻مسأله دیگری که جزء عوارض مال اندوزیِ بی تقوا هاست، طغیان نفْس است در مقابل خدا ؛ مولا علی علیه السلام در حکمت ۱۰۸ میفرمایند:
«وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى» ؛
" اگر قلب به یک مالی برسد (یعنی متوجه بشود که ثروت اندوهی به دستش رسیده)، با طغیان در مقابل خدا می ایستد. (یعنی به خاطر غنا و بی نیازی اش طغیان می کند.)
🔻 این در واقع همان آیه شریفه قرآن است که فرمود:
« إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى » ؛
" انسان اگر خیال کند بی نیاز شده، قطعاً طغیان خواهد کرد. "
🔻 نکته دیگری که در پایان این حکمت باید عرض شود ، این است که مولا علی (علیه السلام) نتیجه کسانی که دنبال جمع آوری اموال هستند را هلاکت معرفی می کنند؛ در حکمت ۱۴۷ میفرمایند:
« يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ »
" جمع آورندگان مال ولو به ظاهر زنده باشند، در واقع مرده اند. "
🔻 و در نهایت هم مولا علی (علیه السلام) در عبارتی فوق العاده جالب میفرمایند:
" من رهبر مؤمنینم و مال، رهبر فجار. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۷۱)
📚 انتشارات عهدمانا
صدای پدر کارپیانس او را به خود آورد .
- حضّار محترم ! مؤمنان گرامی ! خداوند امروز ما را به دیدن مردی مفتخر کرد که سالهای بسیار در این کلیسا شما را به عیسی مسیح دعوت کرد و از وسوسه های شیطان دورتان ساخت. شما با اعتراف هایتان و او با دعاهایش راه بهشت را نشانتان داد . شاید برخی از شما که جوان هستید ندانید که پدر میخائیل ایوانف بیش از سی سال از عمر خود را در جمع ما و در این کلیسا موعظه کرده است و شاید بسیاری از جوان ترها به دست ایشان غسل تعمید داده شده باشند. اینک پس از قریب دو دهه ، به میان ما بازگشته است تا با ما از عیسی مسیح سخن بگوید و راه رسیدن به آسمان را نشان بدهد . من سخن کوتاه می کنم و از پدر ایوانف تقاضا دارم تا به جایگاه بیایند و چون گذشته با نفس گرم خود ، ما را هدایت کنند .
کشیش میخائیل در میان صدای ممتد کف زدن حضار که حالا ایستاده بودند ، پشت تریبون قرار گرفت. با دست راست به مردم اشاره کرد که بنشینید. وقتی صداها آرام گرفت و سکوت برقرار شد ، دست به جیب قبایش برد و چند ورق کاغذ تا شده را بیرون آورد . آنها را بدون اینکه باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنای بسیاری می دید .
- بسیار خوشحالم که قبل از فرا رسیدن مرگ و فرو شدن در خاک ، این توفیق حاصل شد که یک بار دیگر شما مؤمنان عزیز را از نزدیک ملاقات کنم. خدا را سپاسگزارم به خاطر هر آنچه به ما عطا کرده و هر چه نکرده . این سالها که از شما دور بودم ، قلبم با شما بود . همان طور که پدر کارپیناس گفتند ، من همهٔ جوانی ام را صرف این کلیسا کردم . بیروت اگرچه زادگاه من نبود ، امّا عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خوبش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم . از شما پوزش می طلبم که متن موعظه ام را نوشته ام و برایتان می خوانم . اگر خسته تان کردم ، بر من ببخشایید . سپس برگه هایی را که توی دستش بود باز کرد . عینکش را به چشم زد و شروع کرد به خواندن .
↩️ ادامه دارد...
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۱۱)
🌹 ويژگيهای امام علی(علیه السلام)
💠 مردم عذرخواهی کنيد از کسی که دليلی بر عليه او نداريد و آنکس من می باشم. مگر من در ميان شما بر اساس ثقل اکبر که «قرآن» است عمل نکردم؟ و ثقل اصغر «عترت پيامبر» را در ميان شما باقی نگذاردم؟ مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم؟ مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟و نيکی ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم؟ و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟ پس وهم و گمان خود را در آنجا که چشم دل ژرفایِ آنرا مشاهده نمی کند و فکرتان توانايی تاختن در آن راه را ندارد به کار نگيريد.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۸۷ ، بند ۴
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی