eitaa logo
نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
780 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
41 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بر آن هستیم که روزانه(در حد 10 دقیقه) باهم مقداری نهج البلاغه را بخوانیم و حکمتهای آن توسط استاد مهدوی ارفع بوسیله خود نهج البلاغه شرح داده می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
مناسبتی (غدیر) ✅ فضایل امیرالمومنین ۵ (تواضع) ⬅️ از معجزات امیرالمؤمنین روح تواضع در حضرت است. شخصی که به اعتراف همه نظیر ندارد، در لباس حکومت بیش از هر زمانی همنشین فقراء بود و زندگی‌اش همانند فقیرترین افراد. در ادامه به برخی از زوایای تواضع در زندگی مولایمان اشاره می‌کنیم: 👈 تواضع حیرت انگیزِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، حاکم مسلمین، به بازار می‌رفتند و می‌دیدند باربرها در حالِ کار کردن هستند، مثلاً بارِ کسی را تخلیه می‌کنند یا بار می‌زنند، حضرت می‌رفتند و به این‌ها کمک می‌کردند و بار آن‌ها را به دوش می‌کشیدند. 🔸 باری که شخصِ دیگری به این کارگرها حقوق داده بود تا جابجا کنند. منبع: فضائل الصحابة لابن حنبل، جلد ٢ صفحه ۶٢١ (رَأَيتُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام.... ويُعينُ الحَمّالَ عَلَى الحَمولَةِ) 👈 همنشینی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با فقرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زمان حکومت همنشین فقرا بودند، فقرا را جمع می‌کردند، غذا را آماده می‌کردند... هر چند نفری که با هم رفیق بودند را یک گوشه می‌نشاندند و این‌ها را گروه گروه می‌کردند و غذاها را می‌آوردند. 🔸 حضرت با آن تواضع مثال زدنی خودشان می‌رفتند و می‌پرسیدند : آیا جا برای من هم دارید، می‌گفتند: بله حضرت کنارشان می‌نشستند و با آن‌ها غذا میل می نمودند.. منبع: المعيار و الموازنة في فضائل الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب علیه السلام ، صفحه ٢٤٠ (و كان يجمع [الفقراء] فيعطيهم الطعام و يجعلهم الرفقاء، فإذا أخذوا أمكنتهم جاء إلى رفقة منها فقال: هل أنتم موسعون؟ فيقولون: نعم. فيجلس فيأكل معهم‌) 👈٣. داستان شکایت زنی از شوهرش نزد امیرالمومنین حضرت علی در زیر گرمای طاقت فرسا برای رفع حاجات مومنین قدم می‌زد. زنی سراسیمه نزد حضرت رسید و از شوهرش شکایت کرد. گفت او من را کتک می‌زند و الان فرار کردم و می‌دانم اگر دیر بروم بیشتر عصبانی می‌شود. حضرت به نزد شوهر رفت تا نصیحتش کند. با برخورد بد شوهر برخورد کرد. نفرمود من حاکم هستم بلکه به مانند یک مسلمان عادی شروع به بحث کرد و حتی دست به قبضه شمشیر برد تا مردم متوجه شدند و به او گفتند با چه کسی برخورد بدی داشته است. شرح داستان 👇👇 https://ahlolbait.com/article/8853