شرح حکمت ۴۸ قسمت ۶ مراحل پیروزی.mp3
2.37M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت48 6⃣
⭕️ مراحل پیروزی
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت48 ( 6 )
🔹 مراحل پیروزی
🔰 با توجه به سه بحثی که پیرامون حکمت ۴۸ تقدیم شد ، محصولِ معنا و مقصود امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این حکمت ، ان شاالله چنین است که :
🔻 اگر کسی می خواهد در اهدافش پیروز بشود ، اولاً باید حَزم و دور اندیشی داشته باشد. یعنی بتواند اهداف بلند مدت را هدف گیری کند و برایش برنامه ریزی کند.
🔻 اگر بخواهد به اهداف بلند مدّت برسد ، به ثمرات دور دست دسترسی پیدا کند، چاره ای ندارد مگر اینکه خوب فکر کند. فکر و ذهنش را خوب جَوَلان بدهد و ابعاد و شرایط مختلف مسأله را ببیند و بفهمد و بسنجد.
🔻 و اگر بخواهد فکر خودش را خوب جَولان بدهد، باید راز خودش را خوب نگه دارد. چرا که خیلی ها با خبر شدن از تصمیم شما ، به قصد های مختلف خیر و شر سعی می کنند رأی شما را تغییر بدهند.
🔻 اگر بتوانید قبل از اینکه شرایط آماده بشود ، تصمیم خودتان را به هر کسی که نیازی نیست اعلام نکنید؛ این باعث می شود که کارتان درست انجام بشود.
🔻 با این توضیح حالا می شود بر عکس قصّه را مهندسی کرد. اگر اهل تحسین اسرار باشی ، اگر آدمی باشی که بتوانی راز خودت را خوب نگه داری ، می توانی خوب فکر کنی. اگر خوب فکر کنی، می توانی دور دست ها را بیندیشی و اگر دور اندیش باشی ، حتماً به پیروزی خواهی رسید.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۷)
📚 انتشارات عهدمانا
على ، غمگین و متفکّر در مقابل چادر فرماندهی اش ایستاده بود ، عده ای به دور اشعث حلقه زده بودند و او داشت عهدنامهٔ حکمیّت را با صدای بلند برای آنان می خواند .
علی وقتی از میان آن جمع بیرون آمد که مالک و چند تن از یارانش را در کنار خود دید. به مالک نگاه کرد و گفت :« می بینی که مردم بی وفای کوفه چگونه فریب معاویه را خوردند؟ من ، سست عنصرتر از اینان جماعتی ندیدم.»
مالک سرش را نه بر تأسف ، بلکه بر تأیید سخنان امام ، تکان داد و گفت : « آیا بهتر نبود اینان را به گردن نهادن به حق اجبار می ساختید تا چنین بر طبل نکوبند ؟ »
امام آهی کشید و گفت : « در شرایطی هستم که اگر سخنی بگویم و به حق اصرار کنم ، می گویند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم ، می گویند از مرگ ترسید. هرگز ! من و ترس از مرگ ؟! پس از آن همه جنگ و حوادث ناگوار. سوگند به خدا ، انس و علاقهٔ فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا ، از علاقهٔ طفل به پستان مادر بیشتر است . اینکه سکوت برگزیدم ، از آن است که از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر بازگویم مضطرب و لرزان میگردید ؛ همچون لرزیدن ریسمان در چاه عمیق. »
مالک گفت : « ما اینک نگران حوادث آینده ایم . آیا حوادثی را می بینید که دانستنش برای ما لازم باشد؟»
امام گفت : « آگاه باشید که همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من ، فتنهٔ بنی امیه بر شماست. فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است. به خدا سوگند ، بنی امیّه بعد از من برای شما ، زمامداران بدی خواهند بود. آنان چون شتر سرکشی که دست به زمین کوبد و لگد زند و با دندانها گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد ، با شما چنین برخوردهایی خواهند داشت و از شما کسی باقی نگذارند جز آن کسانی که برایشان سودمند باشند و آزاری نرسانند. »
↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 #نوجوانانه
🌹 قدر فرصتهای خوبت رو بدون
☁️ فرصت، مثل ابر میگذره. پس فرصتهای کار خوب را غنیمت بدونید.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۲۱
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۴۹ قسمت ۱ شناخت بزرگوار و پست فطرت.mp3
2.53M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت49 1⃣
⭕️ شناخت بزرگوار و پست فطرت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت49 ( 1 )
🔹 شناخت بزرگوار و پست فطرت
🔰 در حکمت ۴۹ نهجالبلاغه، مولا علی (علیه السلام) میفرمایند:
💠«إحْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ»
" یعنی از صولت ، قدرت، هیبت و یورش بزرگوار، در هنگامی که او را محروم می کنی و همچنین از سیری بیش از حدّ انسان پست، بپرهیز. "
🔰 در فهم این حکمت، چند نکته لازم است:
🔸 ۱. اولاً ارزش خود کریم النّفس بودن است؛
🔻 مولا علی (علیه السلام) درباره اثر کرامت نفس، در حکمت ۴۴۹ میفرمایند:
«مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ» ؛
" کسی که برای خودش احساس شخصیت با کرامت بکند، شهواتش نزد او کوچک و خوار میشود."
یعنی گرفتار شهوات دلش نمیشود.
🔻 یا در حکمت ۴۳۶ میفرمایند:
«أَوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ»
«میدانید در بین اقشار مردم، چه کسی شایسته تر از بقیه است نسبت به احترام و تکریم؟ کسی که آنقدر صفت کرامت در او تجلّی دارد، که دیگران را در کرَم با او مقایسه میکنند.»
🔻و مولا علی (علیه السلام) در زیبایی رفتاری انسان های کریم النّفس، نکاتی دارند که یکی از آنها در حکمت ۲۲۲ است؛ میفرمایند:
«مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ»
" یکی از زیباترین و شریف ترین رفتارهای انسان های کریم النفس این است که اهل تغافل اند؛ عیوب مردم را که میبینند جار نمیزنند؛ خودشان را به غفلت می زنند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۸)
📚 انتشارات عهدمانا
مردی که با نگرانی به امام چشم دوخته بود ، پرسید : « یا امیرالمؤمنین ! ما را بگویید چه کنیم؟ اگر بنی امیّه بر ما حاکم شوند چگونه به آنان مقابله کنیم؟ »
امام پاسخ داد : « آنها به نام دین سخن می گویند و خود را پیرو دین محمّد می نامند. به نام دین جنایت ها می کنند. آنها به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند. از ترفندهای مختلفی استفاده می کنند. برای شکستن شما از هر پناهگاهی بهره می گیرند و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند. قلبهایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است. بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند و امیدواران را ناامید می کنند. مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند. آنها برای هر حقّی ، باطلی و برای هر دلیلی شبهه ای و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدی و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند. در آغاز ، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش اند. پس حاکمان خود را بشناسید و از آنها اطاعت نکنید! هرچند آنها شما را بکشند و اسیر و زندانی کنند. »
همه جز امام و مالک ، بر زمین نشسته بودند. پرسش ها یکی پس از دیگری پرسیده می شد و علی با متانت به آنان پاسخ می داد. تا اینکه سواری به جمع امام و یارانش نزدیک شد و همهٔ نگاه ها متوجه او شد. سوار از اسب فرود آمد و رو به علی گفت:« یا امیرالمؤمنین! عمروعاص و ابوموسی اشعری و افرادی از هر دو سپاه ، برای انجام امر حکمیّت به منطقهٔ دومة الجندل عازم شده اند. باقی ماندهٔ سپاه می پرسند تکلیف چیست و چه باید کنند ؟ »
امام پاسخ داد : « به همه بگویید آماده شوند ؛ به زودی صفین را ترک می گوییم و به کوفه باز می گردیم . »
بازگشت ، اندوهناک بود . چشم ها فروافتاده ، تن ها خسته و رنجور و رنگ رخسار پریده و دلها شکسته. هرچند اینک صفین در پس بود و کوفه در پیش ؛ هرچند زنان و همسران و مادران و پدران چشم انتظار بودند ، امّا حاصل چند ماه دوری از آنان ، بازگشتی به برزخ بود؛ برزخی پر انتظار که چه خبری از شورای حکمیت می رسد، حق را به علی می دهند یا معاویه؟
↩️ ادامه دارد...
🔴 لذّات زودگذر و تبعات ماندگار
💠 پايان لذّتها و بر جای ماندن تلخی ها را به ياد آوريد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۳۳
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۴۹ قسمت ۲ شناخت بزرگوار و پست فطرت.mp3
4.38M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت49 2⃣
⭕️ شناخت بزرگوار و پست فطرت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت49 ( 2 )
🔹 شناخت بزرگوار و پست فطرت
🔰 اما اگر خواستید حکمت ۴۹ را دقیق بشناسید، این سؤال را باید پاسخ بدهید که چگونه انسانی که چنین کرامت نفسی دارد، که بخشی از ارزش هایش را از نهج البلاغه برایتان گفتم، وقتی گرسنه میشود حمله می کند و انسان پست مگر چقدر پستی دارد که وقتی سیر شد هم حمله می کند؟
🔻 برای فهم درست این حکمت، کافی است به پاورقی خطبه ۵۱ مراجعه کنید. یک داستانی است در ماجرای جنگ صفین.
🔻عبدالله بن عوف نقل می کند:
" پیش از آنکه سپاه کوفه به صحرای صفین برسند، سربازان معاویه به فرماندهی ابوالأعور، رودخانه فرات را در اختیار گرفتند [ یعنی پست هایی در قامت سربازان معاویه آمدند، زودتر به صفین رسیدند، خودشان و اسب هایشان آب خوردند، مشک هایشان را پر آب کردند؛ راه آب را به روی سربازان امیرالمؤمنین (علیه السلام) بستند]؛ امام علی (علیه السلام) صعصعة بن صوحان را به سوی معاویه فرستاد که چرا شریعه فرات را بسته اید؟ معاویه با یاران خود مشورت کرد. ولید بن عقبه و عبدالله بن سعید گفتند: « آب را همچنان بسته نگه دار تا سپاه کوفه از تشنگی بمیرند.» [ این انسان های پستی که سیراب شدند، گفتند لشگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) را چنان تحریم آب کن، یا تسلیم می شوند یا از تشنگی جان می دهند] ؛ ولی عمروعاص گفت: «علی مردی نیست که تشنه بماند، او همان مردی است که می گفت اگر چهل نفر یاور داشتم، حقّ خود را پس از سقیفه می گرفتم. اکنون که بزرگان عراق و حجاز همراه او می باشند.»
[ او گفت کور خواندید، علی آنقدر انسان با شخصیت و با عزّت و کرامتی است که هرگز نه در تشنگی می میرد و نه تسلیم میشود؛ با او شوخی تحریم نکنید! اگر عصبانی بشود و تصمیم بگیرد، هیچکس حریفش نیست.] اما معاویه به حرف عمروعاص گوش نکرد و همچنان دستور داد آب را بسته نگه دارند. به فرمان امام (علیه السلام)، خط شکنان سپاه به فرماندهی کریم اهل بیت، امام حسن (علیه السلام)، حمله کردند.
[ حالا حمله و صولت انسانهای کریم را ببینید ، اگر تحریم شان کردی و گرسنه و تشنه نگه شان داشتی ، اینها تسلیم و خوار نمی شوند ]
حمله کردند، آب را در اختیار گرفته، سپاه معاویه را کنار زدند، امّا امام علی (علیه السلام) دستور داد آب برای هر دو لشگر آزاد باشد. این عمل جوانمردانه امام، باعث بیداری بسیاری از شامیان شد که برخی از آنها به سپاه امام پیوستند. "
🔻 حالا با این توضیح، یک بار دیگر حکمت ۴۹ را بخوانیم تا ببینیم چقدر روشن شد؛
💠 « از یورش انسان بزرگوار در هنگام گرسنگی و از تهاجم انسان پست به هنگام سیری بپرهیز. »
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۹)
📚 انتشارات عهدمانا
روزهای انتظار هرچند طولانی شد ، اما بالاخره به پایان رسید. ابن عباس و شُریح بن هانی ، دو ناظر امام از دومة الجندل بازگشتند. همهٔ نگاه ها به آنها بود که در حلقهٔ علی و یارانش ایستاده بودند. چهره های هر دو نشان می داد که خبرهای خوشی ندارند. ابن عباس در پاسخ علی که پرسید : « چه دیدید و چه شنیدید از آن دو ؟ »
پاسخ داد : « خدا لعنت کند ابوموسی اشعری را ! من مردی به خرفتی و کودنی او ندیده ام !
بعد رو به شُریح کرد و گفت : « بگو آنچه را دیدیم و شنیدیم. »
شریح گفت : « پیش از صدور رأی حکمین ، آن دو در تعیین و نصب خلیفه سخن گفتند. عمروعاص از ابوموسی پرسید : « آیا میدانی عثمان مظلوم کشته شد ؟ » ابوموسی گفت : « آری میدانم. » عمروعاص لبخندی زد و گفت : « ای مردم ! شاهد باشید که نمایندهٔ علی به قتل مظلومانهٔ عثمان اعتراف کرد. » آنگاه رو به ابوموسی پرسید : « چرا از معاویه روی می گردانید در حالیکه او فردی قریشی است ؟ » ابوموسی گفت : « معاویه سابقه ای در اسلام ندارد . پدر و خانواده ی او ، از دشمنان رسول اللّه بودند و مسلمانان بسیاری به دست آنان به قتل رسیدند . چگونه چنین مردی می تواند خلیفهٔ مسلمانان باشد ؟! »
عمروعاص گفت : « ما دربارهٔ علی و معاویه به توافق نخواهیم رسید. بهتراست علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و سرنوشت خلافت را به شورای مسلمانان واگذاریم. »
ابوموسی لحظه ای فکر کرد و گفت : « موافقم ، این بهتر است که شخص دیگری خلیفه شود . شاید که غائله ها ختم گردد. »
عمروعاص گفت : « من حکم به عزل معاویه میدهم و تونیزحکم به عزل على بده. » ابوموسی گفت : « بسم الله . حکم کن تا بشنوند . » عمروعاص گفت : « نه ابوموسی ، تو بزرگتری و از اصحاب رسول اللّه هستی. حق تقدّم با توست.
↩️ ادامه دارد...
🔴 پرهيز از مواضع اتّهام
💠 كسی كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد ، جز خود را نكوهش نكند.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۱۵۹
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۵۰ قسمت ۱ راه جذب دلها.mp3
3.28M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت50 1⃣
⭕️ راه جذب دلها
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت 50 ( 1 )
🔹 راه جذب دلها
🔰 در حکمت ۵۰ ، مولا می فرمایند :
💠 «قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه»
" دلهای مردم از هم ترسان و گریزان است ؛ پس هر کس بتواند با این قلوب انس بگیرد ، دلها به سمت او روی خوش نشان می دهند. (اقبال می کنند) "
🔻برای شرح این حکمت از خود نهج البلاغه، فرآیند بسیار زیبا و دقیقی به لطف خدا ترسیم کرده ام که خدمت شما تقدیم می شود.
اوّلین نکته این هست که مولا به ما می فهمانند اساساً قلبها اِقبال و اِدبار دارند. یک وقتی روی خوش نشان می دهند، یک وقتی روی خوش نشان نمی دهند. یک وقتی حالش را دارند برای انجام یک کاری ، یک وقتی حالش را ندارند. اگر اینگونه هست، پس اگر خواستید چیزی را به قلبتان تحمیل کنید یا ارائه کنید ؛ فقط در زمانی که اقبال دارد و میل دارد ، سراغش بروید. وگرنه اگر اجبار بشود و اکراه داشته باشد و ادبار داشته باشد ، کور می شود و دیگر حق و خیر را نمی پذیرد.
🔻 در حکمت ۱۹۳ به این حقیقت اشاره شده است:
« إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ »
" قلبها میل و کشش اقبال و در مقابل ، ادبار و بی میلی دارند ، پس اگر خواستید سراغ قلبها بروید از آنجایی وارد شوید که میل دارد (اقبال نشان می دهد) ، چرا؟ چون قلب اگر مورد کراهت و اجبار قرار بگیرد ، کور می شود و دیگر حق و خیر را نمی پذیرد."
بر این اساس امیرالمؤمنین معتقدند حتی مستحبّات دینی هم مشمول همین اصل و قاعده اند.
🔻لذا در حکمت ۳۱۲ می فرمایند :
« إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ »
" دل ها اقبال و ادبار دارند، فقط آن موقعی که اقبال نشان می دهند و میل دارند ، مستحبّات را به آنها بار کنید، امّا وقتی دیدید دیگر قلب بی میلی نشان می دهد در آن زمان فقط به واجبات کفایت کنید. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۰)
📚 انتشارات عهدمانا
ابوموسی رو به جمعیت حاضر کرد و گفت : « ما وضع امّت اسلام را مطالعه کردیم و برای وضع اختلافات و بازگشت به وحدت و آرامش ، بهتر از این ندیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم. بر این اساس ، من علی و معاویه را از خلافت عزل کردم. » سخنانش که به پایان رسید ، نشست. سپس عمروعاص برخاست و گفت : « ای مردم ! سخنان ابوموسی را شنیدید ؛ او امام خود را عزل کرد و من نیز در این مورد با او هم عقیده هستم و علی را از خلافت عزل می کنم و به جای او معاویه را به خلافت می رسانم. »
با پایان یافتن سخنان شُریح ، همه سکوت کردند . علی خواست حرفی بزند ، اما پیش از او یکی از یارانش سعید بن قیس فریاد زد و گفت : « اگر آنها بر درستکاری اجتماع کرده بودند ، چیزی به حال ما نمی افزودند ، چه رسد که بر ضلالت و گمراهی اتفاق کردند. نظر آنان بر ما الزام آور نیست و امروز به همان وضع هستیم که قبلاً بودیم و جنگ با آن ها را ادامه میدهیم.»
همهمه و همسویی با سعید بن قيس بالا گرفت. شعارهایی در رد حکمیت داده شد .
على آنان را به سکوت فراخواند و گفت : « سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جهان را آفريد ، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران ، حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند ، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش میساختم و آخر خلافت را به کاسهٔ اول آن سیراب میکردم. آنگاه می دیدید که دنیای شما در نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است . من هرگز حريص خلافت نبوده و نیستم و اگر همین امروز بیعت خود را از من بردارید عطای خلعت خلافت را بر لقای آن می بخشم و در کنجی آرام می نشینم. کناره گیری من ، چونان حضرت موسی برابر ساحران است که به خویش بیمناک نبود ، ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شوند و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حق و باطل قرار دادیم. آن کسی که به وجود آب اطمینان دارد ، تشنه نمی ماند. »
↩️ ادامه دارد...
موضوع : امام شناسی در نهج البلاغه(۸)
💠 همانا می دانيد که سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا، به آنچه انجام داده ايد گردن می نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمين رو به راه باشد و از هم نپاشد و جز من به ديگری ستم نشود و پاداش اين گذشت و سکوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زيوری که به دنبال آن حرکت می کنيد پرهيز می کنم.
📒 #نهج_البلاغه، خطبه ۷۴
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۵۰ قسمت ۲ راز جذب دلها.mp3
3.28M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت50 2⃣
⭕️ راه جذب دلها
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت 50 ( 2 )
🔹 راه جذب دلها
🔰 حال اگر کسی به این اصل دقّت نکرد و در شرایطی که قلب اِقبال نداشت و اِدبار داشت ، خواست کاری را ، حتی مستحبّات را بر آن تحمیل بکند ، آن موقع باید نگران این باشد که زدگی برای دل ایجاد بشود.
✅ پس باید مراقب باشیم که خوبی ها و مستحبّات و امر به معروف و دعوت به نیکی ها را به گونه ای انجام بدهیم که قلب مخاطب پذیرش ، اقبال و آمادگی داشته باشد.
🔻اساساً ، تألیف قلوب، از بین بردن اختلاف ها و جذب دلها از هنرها و برکات وجودی پیامبر عزیز در نهج البلاغه شمرده شده است.
🔻 مولای ما در خطبه ۲۳۱ ، در سطرهای پایانی می فرمایند : " خداوند به برکت پیامبر شکاف های اجتماعی را به وحدت و فاصله ها را به اتّحاد تبدیل کرد و پس از آنکه آتش دشمنی ها و کینه های بر افروخته در دلها راه یافته بود ، میان خویشاوندان یگانگی قرار داد. "
🔻باید بدانیم که دشمنی قلب ها حتی در تاریخ، مایهٔ سقوط امّت های مؤمن پیشین شده است.
مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۲ بند ۱۳ ، جملات بسیار مهمی دارند که بارها عرض شده است دقیقاً موردنیاز امروز جامعه ما است. می فرمایند بروید تاریخ گذشتگان را بررسی کنید، ببینید اگر به عزّت و قدرت و اقتدار و آقایی رسیدند دلیلش چه بود ؟
دلیلش وحدت بود ، همدلی بود ، همزبانی بود و همدستی و هم داستانی. و اگر همین امّت های مؤمن سقوط کردند ، به خاطر چه بود؟ بخاطر این بود که دلهایشان پر شد از کینه همدیگر .
🔻 می فرماید : " و از کارهایی که پشت آنها را شکست و قدرت آنها را در هم کوبید ، مانند کینه توزی با یکدیگر ، پر کردن دلها از بخل و حسد ، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن و دست از یاری هم کشیدن ، بپرهیزید. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۱)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش به آهستگی قدم بر می داشت و به دو مرد ژنده پوش که جلوی در کلیسا ایستاده بودند ، نگاه می کرد.
مردان با تکان دادن سر سلام کردند ، مرد مسن تر گفت : پدر ، ما را آندریان ويتالیویچ فرستاده ، گفت شما کارمان دارید. » کشیش یادش آمد که دیشب از او خواسته بود دو نفر از کارگران رستورانش را برای نظافت کلیسا بفرستد. کشیش به آن دو لبخند زد و گفت : « بله ! بله ! با من بیابید. »
کشیش رو به آنها گفت : می بینید که باید چه کار کنید ؛ همه چیز به هم ریخته است... بیابید جلوتر تا بگویم از کجا باید شروع کرد .
مردها با تعجّب به محراب به هم ریخته نگاه می کردند. مرد ریش جو گندمی گفت : « اینجا چه خبر است پدر ؟ چرا همه چیز به هم ریخته است ؟ »
کشیش گفت : « سارقان به این جا دستبرد زده اند. » هردو مرد روی سینه هایشان صلیب کشیدند. مرد ریش جو گندمی گفت : « یا مریم مقدس ! سرقت ؟! آن هم از کلیسا ! ببینید چه دوره و زمانه ای شده است. » کشیش گفت : « ایمان که نباشد ، کسی از خدا نمی ترسد پسرم. » بعد با دست به آنها اشاره کرد و گفت : «کارتان را از اینجا شروع کنید ، بعد بیایید داخل دفتر... همین طور نایستید... سرقت از خانه های مردم ، گناهش کمتر از سرقت از کلیسا نیست... شروع کنید بچه ها. » این را گفت و راه افتاد به طرف دفتر کارش .
به فکر مرد تاجیک افتاد و آن دو مرد روس که قاتلان او بودند و او به خاطر کتاب قدیمی نمی توانست حرفی به پلیس بزند. عذاب وجدان ، چیزی بود که کشیش را آزار می داد. همین طور توی فکر تاجیک و آن دو جوان روسی بود که کسی به او سلام داد. سرش را بلند کرد ، از ترس به خود لرزید. دو جوان روس در چهارچوب در ایستاده بودند ، ترس همهٔ وجودش را گرفته بود. یکی از آن دو ، زیپ کاپشنش را پایین داد و در حالی که با دست استخوانی اش کارد حمايل شده در کمربندش را نشان می داد ، گفت : « پدر ! ما با شما کاری داریم ؛ یک کار کوچک ! » بعد با سر و چشم و ابرو به کشیش فهماند که باید حرف او را جدی بگیرد. کشیش نای برخاستن نداشت. رنگش پریده بود. نمی توانست تصمیم بگیرد چه کند .
↩️ ادامه دارد...
🔵 کتاب خدا و پیامبرش
💠 خداوند پيامبری راهنما را با کتابی گويا و دستوری استوار برانگيخت و هلاک نشود جز کسی که تبهکار است.
📒 #نهج_البلاغه، خطبه ۱۶۹
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۵۰ قسمت ۳ راز جذب دلها.mp3
3.14M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت50 3⃣
⭕️ راه جذب دلها
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع