📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۶)
📚 انتشارات عهدمانا
فرودگاه مسکو در آن وقت شب ، آن قدر شلوغ بود که هرکسی سعی می کرد ساک و چمدان هایش را بردارد و با عجله از سالن فرودگاه بزند بیرون . کشیش و ایرینا ، هر دو خسته و خواب آلود ، ساک و چمدان هایشان را برداشتند و راه افتادند به طرف در خروجی که پروفسور در آن جا انتظارشان را می کشید. بین راه ایرینا می خواست که ماجرای سارقان منزل را از زبان پروفسور بشنود و او همهٔ ماجرا را شرح داد، خدا را شکر چیزی از وسایل منزل به سرقت نرفته بود .
پروفسور به کشیش نگاه کرد که داشت توی چمدان مشکی را می کاوید. کشیش هاج و واج به ایرینا نگاه کرد و گفت : « این خرت و پرت ها چیه توی چمدان؟» یک مشت لباس بچه و لوازم آرایش و دو سه مجسمهٔ برنزی کوچک از مریم مقدس که روزنامه پیچ شده بود و چند دست لباس زنانه که اول فکر کرد آنها را ایرینا خریده است ، اما وقتی ایرینا وسایل داخل چمدان را با دقت نگاه کرد ، گفت : « خدای من ! اینکه وسایل ما نیست ! نکند چمدان را اشتباه برداشته ایم ؟ » چمدان را با دقت نگاه کرد ، شبیه همان چمدانی که بود سرگئی خریده بود.
- حالا چه کنیم ؟ این چمدان مال ما نیست ! کشیش نمی توانست به چیزی جز بقچهٔ کتاب قدیمی اش فکر کند، سرش پایین بود و به سر مجسمهٔ مریم مقدس که از لای روزنامه بیرون زده بود ، نگاه می کرد.
...کشیش وقتی به خود آمد که ایرینا صدایش زد :
- حواست کجاست ؟ فردا باید برویم فرودگاه. شاید کسی که چمدان را برده برگرداند .
کشیش حواسش جای دیگری سیر میکرد. ایرینا هر چه نگاهش کرد ، حرفی از او نشنید . در حالیکه به طرف اتاق خواب می رفت گفت : « تا صبح همان جا بنشین ! به درک که چمدان گم شد ! »
بعد در اتاق را محکم پشت سرش بست . کشیش چون شبحی ساکت و بی حرکت ، کنار چمدان نشسته بود ، با قامتی خمیده و سری فروافتاده و چشم هایی فرو بسته. خواب بود یا بیدار ؟ مرده بود یا زنده ؟
↩️ ادامه دارد...
🔵 ارزش تدوام کار
💠 چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از فراوانی است که رنج آور باشد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۴۴
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۷۰ بخش ۲ نشانههای جاهل.mp3
2.04M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت70 2⃣
⭕️ نشانه های جاهل
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت70 ( 2 )
🔹نشانه های جاهل
🔻همچنین در نهج البلاغه در حکمت های ۱۷۲ و ۴۳۸، دشمنی و عداوت، محصول جهل دانسته شده است؛ آنجا که حضرت میفرمایند:
« النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا »
🔻اثر دیگر، جرأت پیدا کردن بر خداوند متعال است، که مولا علی(علیهالسلام)، در نامه ۵۳ به مالک اشتر می نویسد:
« فَإِنَّهُ لاَ يَجْتَرِئُ عَلَى اللّهِ إِلاَّ جَاهِلٌ شَقِيٌّ » ؛
" کسی جز انسان جاهل بدبخت، علیه خدا جرأت پیدا نمیکند. "
🔻نتیجهٔ دیگر جهالت و افراط و تفریط، زیاده روی جاهلان است؛ حضرت در حکمت ۲۸۳ میفرماید:
«جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ » ؛
" روزگارتان اینگونه شده ؛ جاهلانتان زیاد دارند کار میکنند، اما عالمانتان که باید کار کنند، امروز و فردا میکنند."
🔻همچنین در خطبه ۱۷، امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
« إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالًا وَ يَمُوتُونَ ضُلَّالًا »
" خدایا من از جمعیتی که جاهلانه زندگی می کنند و با ضلالت و گمراهی میمیرند، به تو شکایت میکنم.
(که این نشانه عمق زشتی این مسأله جهل و افراط و تفریط است.)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۷)
📚 انتشارات عهدمانا (قسمت پایانی)
کشیش وقتی صدایی شنید ، به خود آمد. انگار کسی او را به نام می خواند : « پدر ایوانف ! »
وقتی برای بار دوم صدا را شنید ، به سختی سرش را بلند کرد ، چشم هایش را گشود . مردی جوان با ردای سفید و محاسنی بلند ، مقابلش ایستاده بود . مرد ، چشمهایی درشت و مردمکی سیاه داشت . کشیش لحظاتی خیره نگاهش کرد . غریبه نمی نمود ، انگار او را بارها دیده بود. جوان بقچه ای را که توی دستهایش بود ، بالا آورد. کشیش که چشمش به بقچه خورد ، مثل برق گرفته ها از جا بلند شد . با دیدن بقچهٔ کتاب قدیمی اش در دست جوان ، گویی همهٔ خستگی سفر و غم و اندوه گم شدن چمدان از او رخت بست. فکر کرد این جوان کتابش را برایش آورده است ، اما چرا بدون چمدان ؟ خواست همین سؤال را از او بپرسد ، حرفی بزند و حداقل تشکّری کند که چنین کتاب باارزشی را به او بازگردانده است. اما هر چه کرد صدایی از حلقومش بیرون نیامد. لبهایش انگار به هم دوخته شده بود و زبانش چون تخته سنگی در دهانش سنگینی می کرد. صدای جوان ، نرم و سبک به گوش رسید. انگار این صدا از راه بسیار دوری می آمد :
- « پدر ایوانف ! تو امانت ما را به خوبی پاس داشتی . آن طفل امروز در روح تو رشد یافته و وجودت را در بر گرفته است . چراغی در وجودت فروزان گشته که روشنایی اش چراغ راه و گرمایش ذخیرهٔ آخرتت خواهد شد .
بدان پدر ایوانف که ما به یاد مؤمنان خود هستیم و آنها را فراموش نمی کنیم ؛ به ویژه تو را که قبای کشیشی را با عبای علی بن ابی طالب آمیختی و روح عریانت را کسوتی پوشاندی که جز رستگاران چنین کسوتی بر تن ندارند .
ما امانت خود را برداشتیم تا ببینیم بعد از تو چه کسی مستعد پذیرش آن است. حال بیا و پیامبر خود عیسی مسیح را بدرقه کن. »
کشیش گنگ و گیج بود ، نمی دانست خواب است یا بیدار . به سختی قدمی به جلو برداشت . جوان به جای اینکه به طرف در خروجی برود ، به سوی دیواری رفت که تابلویی از عیسی مسیح روی آن نصب شده بود . کشیش دیگر نای حرکت نداشت ، ایستاد و به جوان نگاه کرد که کم کم تبدیل به نور شد ، به هاله ای سفید که به طرف تابلو رفت و در آن محو گردید.
کشیش با صدای ایرینا به خود آمد و چشم هایش را باز کرد :
- خدا مرگم بدهد ! از دیشب تا حالا این جا خوابیده ای ؟ بلند شو که باید برویم فرودگاه . شاید بشود چمدانمان را پیدا کنیم . بلند شو دست و صورتت را بشوی تا من صبحانه ات را آماده کنم. کشیش به عکس عیسی مسیح روی دیوار نگاه کرد و گفت : « لازم نیست برویم فرودگاه ، کارهای مهم تری هست که باید انجام بدهیم. »
پایان
🔴 ضرورت ترک حرام و غفلت زدگی
💠 از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتيهای آن را به تو نماياند و غافل مباش كه لحظه ای از تو غفلت نشود.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۹۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۷۰ بخش ۳ نشانههای جاهل.mp3
2.74M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت70 3⃣
⭕️ نشانه های جاهل
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت70 ( 3 )
🔹 نشانه های جاهل
3⃣ بحث بعدی، پیرامون حکمت ۷۰ نهجالبلاغه، راههای پیشگیری و درمان بیماری جهالت است :
🔸 ۱. اولین مطلب در حکمت ۳۱ است، که مولا علی(علیه السلام) راه پیشگیری از تفریط را حلم و بردباری معرفی می کنند و میفرمایند:
« مَن حَلُمَ لَم يُفرَِطْ في أمرِهِ و عاشَ في النّاسِ حَميدا »
" کسی که حلم به خرج بدهد، هرگز در کارهای خودش تفریط نمیکند و در بین مردم هم ستوده خواهد زیست. "
🔸 ۲. نکته دوم طاعت الهی است که پیشگیری میکند از تفریط در مقابل جهالت ؛
🔻 که در حکمت ۳۳۱ فرمود:
« إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ، عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ » ؛
" زمانی که دیگران و عاجزان تفریط می کنند، خداوند طاعت خودش را سود انسان های باهوش قرار می دهد. "
🔻همچنان که در روایتی در اصول کافی داریم:
« الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان »
" اصلاً عقل که در مقابل جهل است، آن سرمایه ای است که هر کس داشته باشد، با آن سرمایه بندگی خدا می کند و بهشت به دست می آورد. "
🔸 ۳. مورد بعدی درباره پیشگیری و درمان جهالت، عبارت است از :
تمسّک به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره او؛ حضرت در خطبه اول میفرماید:
« وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَة »
" خدا به برکت جایگاه پیامبر اهل زمین را از جهالت نجات داد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
1⃣ (قسمت اول) مولا و غلام
🔻 در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مردی با غلام خود به حج می رفتند ، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته ، به مولای خود گفت : تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده، به هم می گفتند : ای دشمن خدا ! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا ( ضارب ) گفت : این شخص ، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته ، مرا غلام خود می خواند .
دیگری گفت : به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید .
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آنان فرمود : بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
چون صبح شد ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به قنبر فرمود : دو سوراخ در دیوار آماده کن !
🔻و آن حضرت (علیه السلام) عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند : امروز مشکل تازه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید ! تا اینکه امام (علیه السلام) پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده ، فرمود : چه می گویید ؟
آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام.
✨ علی (علیه السلام) به آنان فرمود : برخیزید که می دانم راست نمی گویید و آنگاه به آنان فرمود : سرتان را در سوراخ داخل کنید ، و به قنبر فرمود : زود باش شمشیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم ، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غلام رو کرده ، فرمود : مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم ؟ گفت : آری ، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم .
پس آن حضرت (علیه السلام) از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود.
↩️ ادامه دارد...
🔵 راه بی نیازی
💠 برترين بی نيازی و دارایی، نوميدی است از آنچه در دست مردم است.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۴۲
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۷۱ بخش ۱ نسبت بین عقل و سخن.mp3
3.37M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت71 1⃣
⭕️ نسبت بین عقل و سخن
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت71 ( 1 )
🔹 نسبت بین عقل و سخن
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۷۱ نهجالبلاغه میفرمایند: «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ » ؛
" هنگامی که عقل تامّ و کامل شود، سخن کوتاه و کم میشود. "
🔰 موضوع این حکمت همانطور که روشن است، نسبت بین عقل و سخن است. عقل وسیلهٔ سنجش هر عملی، قبل از عمل است.
🔻 لذا در نهجالبلاغه توصیه شده است که انسان باید مواظب باشد که چه میگوید؛ مولا علی(علیهالسلام) در خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه، عباراتی دارند که بخشی از آنها را محضر شما میخوانم؛
🔻 ایشان میفرمایند:
" انسان باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت میاندازد. به خدا سوگند پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کرده و همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق در پس زبان اوست؛زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گوید، نخست میاندیشد؛ اگر نیک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش میکند؛ درحالیکه منافق آنچه را بر زبانش میآید، میگوید و نمیداند چه به سود او و چه حرفی به ضرر اوست. "
🔻 پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
" ایمان بنده ای استوار نگردد، مگر دل او استوار شود و دل او استوار نمی شود، تا زبان استوار گردد."
🔻مولا علی(علیهالسلام) از همین جهت معتقدند که زبان و سخن، یکی از اعمال انسان است؛
🔻 لذا در حکمت ۳۴۹ میفرمایند:
" هرکس بداند که سخنش، از مصادیق عمل او محسوب می شود، سخنش کم میشود مگر در چیزی که برای او مفید باشد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
2⃣ (قسمت دوم) دو مادر و یک فرزند
🔻در زمان خلافت عمر دو زن بر سر کودکی نزاع می کردند و هر کدام او را فرزند خود می خواند ، نزاع به نزد عمر بردند ، عمر نتوانست مشکلشان را حل کند از این رو دست به دامان امیرالمؤمنین (علیه السلام) گردید .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) ابتدا آن دو زن را فراخوانده، آنان را موعظه و نصیحت فرمود ولیکن سودی نبخشید و ایشان همچنان به مشاجره خود ادامه می دادند .
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد ارّه ای بیاورند ، در این موقع آن دو زن گفتند : یا امیرالمؤمنین ! می خواهی با این اره چه کنی ؟ امام (علیه السلام) فرمود : می خواهم فرزند را دو نصف کنم؛ برای هر کدامتان یک نصف !
🔻 از شنیدن این سخن یکی از آن دو ساکت ماند ، ولی دیگری فریاد برآورد : خدا را خدا را ! یا اباالحسن ! اگر حکم کودک این است که باید دو نیم شود من از حقّ خودم صرف نظر کردم و راضی نمی شوم عزیزم کشته شود .
✨ آنگاه امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود : اللّه اکبر ! این کودک پسر توست و اگر پسر آن دیگری میبود او نیز به حالش رحم می کرد و بدین عمل راضی نمیشد ، در این موقع آن زن هم اقرار به حق نموده، به کذب خود اعتراف کرد و به واسطه قضاوت آن حضرت (علیه السلام) حزن و اندوه از عمر برطرف گردیده برای آن حضرت دعای خیر نمود.
↩️ ادامه دارد...
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۱۵)
🔵 ویژگیهای اهل بیت (علیهم السلام)
💠 به خدا سوگند تبليغ رسالت ها، وفای به پيمان ها و تفسير اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنايی امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) است. آگاه باشيد که قوانين دين يکی و راههای آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد و غنيمت برد و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد.
📒 #نهج_البلاغه، بخشی از خطبه ۱۲۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۷۲ شناخت چهره فریبنده دنیا.mp3
3.21M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت72
⭕️ شناخت چهره فریبنده دنیا
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت72
🔹 شناخت چهره فریبنده دنیا
🔰 در حکمت ۷۲ می خوانیم :
💠 «الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ؛ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ»
یعنی ؛ " دنیا بدن ها را فرسوده ولی آرزوها را تازه می کند، مرگ را نزدیک ولی خواسته ها را دور و دراز می سازد ، کسی که به آن دست یابد ، خسته می شود و کسی که به آن نرسد رنج می برد. "
🔻 همچنان که دقت فرمودید، موضوع این حکمت شناخت چهره خطرناک ، فریبنده و آسیب زنندهٔ دنیایی است که فنا در ذات آن قرار دارد.
🔻مولا علی (علیه السلام) ، در همین رابطه در خطبهٔ ۱۱۴ نهج البلاغه ، اینگونه به ما هشدار می دهند که دنیا چگونه است؟ می فرمایند : " آری همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است، از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد و تندرست را با بيماری از پا در می آورد و نجات يافته را به هلاکت می کشاند."
🔻مولا علی (علیه السلام) باتوجه به این چهرهٔ مخفی و خطرناک و فریبنده دنیاست، که به فرزند عزیزشان امام حسن (علیهالسلام)، در بند دوم از نامه ۳۱ اینگونه مینویسند: " با بررسی تحوّلات ناگوار دنیا، به او (یعنی به قلب) آگاهی بخش و از دگرگونی روزگار و زشتی های گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات....
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
2⃣(قسمت سوم)توطئه هایی که فاش شد
🔻در زمان خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتند و به وی سفارش نمودند که تنها با حضور هر دوی آنان ودیعه را تحویل دهد.
🔻پس از مدتی یکی از آن دو به نزد زن رفت، مدّعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتدا از دادن سپرده امتناع ورزید، ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد می نمود و مطالبه می کرد ، ودیعه را به وی رد کرد.
🔻پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید ، زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت ، خصومت به نزد عمر بردند ، عمر به زن گفت : تو ضامن ودیعه هستی.
✨ اتفاقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن مجلس حضور داشت ، زن از عمر خواست تا علی (علیه السلام) بین آنان داوری کند. عمر گفت : یا علی ! میان آنان قضاوت کن . امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن مرد رو کرد و فرمود : مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد ، اکنون ودیعه نزد من است ، برو دیگری را به همراه خود بیاور و آن را تحویل بگیر و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود ؛ زیرا آن حضرت (علیه السلام) می دانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد.
↩️ ادامه دارد...
🔵 ارزش عقل
💠 خدا عقل را به انسانی نداد، جز آنكه روزی او را با كمك عقل نجات بخشيد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۰۷
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی