eitaa logo
نهضت نهج البلاغه خوانی آ.غ
462 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
114 ویدیو
6 فایل
نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی آ.غ ارتباط با خادمان کانال @jafarii_k ... @azzahraa آثار مهدوی @Asaremahdavi_arfae @mahdavi_arfae @mahdavi_tebyan ‌نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی @nahjolbalagheiha استفاده از مطالب کانال، فقط با ذکر منبع جایز است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سهم : نامه ۳۱ ، بند ۱۱ تا بند ۱۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 1⃣1⃣ شرائط اجابت دعا 🔻و از گنجينه های رحمت او چيزهایی را درخواست كن كه جز او كسی نمی تواند عطا كند، مانند عمر بيشتر، تندرستی بدن و گشايش در روزی. سپس خداوند كليدهای گنجينه های خود را در دست تو قرار داده كه به تو اجازه دعا كردن داد، پس هر گاه اراده كردی ميتوانی با دعا درهای نعمت خدا را بگشایی تا باران رحمت الهی بر تو ببارد. هرگز از تأخير اجابت دعا نا اميد مباش، زيرا بخشش الهی به اندازه نيّت است، گاه در اجابت دعا تأخير می شود تا پاداش درخواست كننده بيشتر و جزای آرزومند كاملتر شود، گاهی درخواست میكنی امّا پاسخ داده نمی شود، زيرا بهتر از آنچه خواستی به زودی يا در وقت مشخّص به تو خواهد بخشيد، يا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی دعا به اجابت نمی رسد، زيرا چه بسا خواسته هایی داری كه اگر داده شود مايه هلاكت دين تو خواهد بود، پس خواسته های تو به گونه ای باشد كه جمال و زيبایی تو را تأمين و رنج و سختی را از تو دور كند، پس نه مال دنيا برای تو پايدار و نه تو برای دنیا باقی خواهی ماند. 2⃣1⃣ ضرورت ياد مرگ 🔻پسرم بدان تو برای آخرت آفريده شدی نه دنيا، برای رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن برای مرگ، نه زندگی جاودانه در دنيا كه هر لحظه ممكن است از دنيا كوچ كنی و به آخرت در آیی. و تو شكار مرگی هستی كه فرار كننده آن نجاتی ندارد و هر كه را بجويد به آن می رسد و سرانجام او را می گيرد. پس از مرگ بترس نكند زمانی سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را تباه كرده ای. پسرم فراوان به ياد مرگ باش و به ياد آنچه كه به سوی آن ميروی و پس از مرگ در آن قرار ميگيری. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نيروی خود را افزون و كمر همّت را بسته نگه دار كه ناگهان نيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگی فراوان دنيا پرستان، و تهاجم حريصانه آنان به دنيا تو را مغرور كند، چرا كه خداوند تو را از حالات دنيا آگاه كرده و دنيا نيز از وضع خود تو را خبر داده و از زشتيهای روزگار پرده برداشته است. 3⃣1⃣ شناخت دنيا پرستان 🔻همانا دنيا پرستان چونان سگهای درنده عو عو كنان، برای دريدن صيد در شتابند، برخی به برخی ديگر هجوم آورند و نيرومندشان ناتوان را ميخورد و بزرگترها كوچكترها را. و يا چونان شترانی هستند كه برخی از آنها پای بسته و برخی ديگر در بيابان رها شده كه راه گم كرده و در جادّه های نامعلومی در حركتند و در وادی پر از آفتها و در شنزاری كه حركت با كندی صورت می گيرد گرفتارند نه چوپانی دارند كه به كارشان برسد و نه چراننده ای كه به چراگاهشان ببرد. دنيا آنها را به راه كوری كشاند. و ديدگانشان را از چراغ هدايت بپوشاند، در بيراهه سرگردان و در نعمتها غرق شده اند كه نعمتها را پروردگار خود قرار دادند. هم دنيا آنها را به بازی گرفته و هم آنها با دنيا به بازی پرداخته و آخرت را فراموش كرده اند. اندكی مهلت ده، بزودی تاريكی بر طرف می شود، گويا مسافران به منزل رسيده اند و آن كس كه شتاب كند به كاروان خواهد رسيد. پسرم بدان آن كس كه مركبش شب و روز آماده است همواره در حركت خواهد بود، هر چند خود را ساكن پندارد و همواره راه می پيمايد هر چند در جای خود ايستاده و راحت باشد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۱) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش سرش را بالا گرفته بود تا بتواند تابلوهای کتاب فروشی ها را بخواند، با دیدن تابلوی نشر دارالهادی ، دو پلهٔ کوتاه ابتدای ورودی را طی کرد و وارد کتاب فروشی شد و از یکی از متصدّیان فروش کمک گرفت تا کتاب های مورد نظرش را پیدا کند، جوان کتاب فروش با دیدن او تبسّمی کرد و سلام داد . کشیش به او نزدیک شد و پرسید : « ببخشید پسرم ! می توانید مرا برای یافتن چند جلد کتاب راهنمایی کنید ؟ » جوان از پشت پیشخوان بیرون آمد. رو به روی کشیش ایستاد و گفت : « بله ، البته . » بعد با دقّت به صورت کشیش نگاه کرد و قبل از اینکه او حرفی بزند پرسید: « شما عرب هستید؟ » کشیش گفت : « خیر ، اصالتاً روس هستم ، اما سالها در لبنان زندگی کرده ام ؛ بیش از پنجاه سال . » جوان لبخند زد و گفت : « دیدم عربی را خوب حرف می زنید ، اما به چهره تان نمی آمد عرب باشید ؛ هر چند محاسنتان بلند است . چهره ای نورانی دارید... حالا بفرمایید چه کتابی می خواهید ؟ » کشیش گفت : « کتاب خاصی نمی خواهم ؛ من به دنبال کتاب هایی هستم که دربارهٔ علی باشد ؛ امام علی . » جوان گفت : « ما این جا کتابهای بسیاری دربارهٔ امام علی داریم . بفرمایید نگاهی به آنها بیندازید ، کتابهای این قفسه ، همه شان دربارهٔ امام علی است... گفتید کتاب خاصی نمی خواهید ؟ » کشیش سرش را به علامت تأیید تکان داد . جوان گفت : « اگر می خواهید دربارهٔ امام على مطالعه کنید ، خوب است اول از نهج البلاغه شروع کنید ... می خواهید آن را نشانتان بدهم ؟ » کشیش گفت : « نه پسرم ، نهج البلاغه را دارم و خوانده ام . » جوان با انگشت کتابهایی را نشان داد و گفت : « این دورهٔ چند جلدی شرح کاملی از زندگی امام است ؛ به نام علی بن ابی طالب که از عبدالمقصود مصری است، می خواهید ببینید ؟ » کشیش گفت : « نیازی نیست ؛ کتابهای عبدالفتاح عبدالمقصود را هم خوانده ام . » جوان با تعجّب به کشیش نگاه کرد و گفت : « لابد کتابهای جرج جرداق را هم مطالعه کرده اید ؟ » ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۲ بخش ۲ پاسخی بهتر به خیر و احسان دیگران.mp3
3.57M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ پاسخی بهتر به خیر و احسان دیگران 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 پاسخی بهتر به خیر و احسان دیگران 🔰 در نهج البلاغه شریف مصادیقی برای این نوع رفتار داریم ؛ 🔻مثلاً در نامه ۳۱ نهج البلاغه و حکمت ۲۴۸ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در عبارتی مشابه می فرمایند: « مَنْ ظَنَّ بِکَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ » ؛ " هر کس که به تو یک گمان نیک داشت کاری بکن که آن گمان نیکش تصدیق شود. " یعنی رفتاری را انجام بده که او این حُسن ظنّ نسبت به تو را ببیند که درست بوده ( اشتباه نبوده) 🔻خوب کجاها انسانها به ما حُسن ظن دارند ؟ مثلاً آنجاهایی که از ما امید عفو و بخشش دارند ، امید احترام دارند ، امید احسان دارند. 🔻کسی می آید سراغ شما که نیازمند است ، مثلاً در یک چهارراه شلوغی که همهٔ ماشین ها پشت چراغ قرمز توقف کردند ، چهره متدیّن و مذهبی شما را می بیند ، از بین چندین ماشین عبور می کند و می آید سراغ شما ، این کار او مبتنی بر چه مقدمه ای است ؟ در ذهن خودش این باور زیبا را دارد که ایشان چون مذهبی است، خدا ترس هست و بالاخره از قیامت بیشتر می ترسد، احتمالاً دست به خیرتر باشد؛ با این حسن ظن می آید شیشه ماشین شما را می زند. شما آنجا نباید او را به هیچ بهانه ای رد کنید، چون اگر شما رد کنید یک مقدار به آن اعتقادش به مذهب و مذهبی ها لطمه می خورد. هر طوری شده با محبّت ، با مهربانی او را از بخشی از آنچه نیاز دارد برخوردار کنید، تا پیش خودش بگوید دیدی گفتم مذهبی ها مهربان هستند و دست به خیرند. خوب خود این یک مصداق خیلی مهمی است که در نهج البلاغه شریف آمده است. 🔻 بر این اساس مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۶۲ می فرمایند : " وقتی تو را ستودند، تو بهتر از آنان ستایش کن و چون به تو احسان کردند بیشتر از آن ببخش، به هر حال پاداش بیشتر از آنِ آغاز کننده است." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۳۱ بند ۱۴ تا بند ۱۵.mp3
3.5M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۳۱ بند ۱۴ تا بند ۱۵ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : نامه ۳۱ ، از بند ۱۴ تا بند ۱۵ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 5⃣1⃣ حقوق دوستان 🔻چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستی را بر قرار كن، اگر روی برگرداند تو مهربانی كن و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی كه دوری می گزيند تو نزديك شو و چون سخت می گيرد تو آسان گير و به هنگام گناهش عذر او بپذير، چنان كه گويا بنده او می باشی و او صاحب نعمت تو می باشد. مبادا دستورات ياد شده را با غير دوستانت انجام دهی، يا با انسانهایی كه سزاوار آن نيستند به جا آوری، دشمن دوست خود را دوست مگير تا با دوست دشمنی نكنی. در پند دادن دوست بكوش، خوب باشد يا بد و خشم را فرو خور كه من جرعه ای شيرين تر از آن ننوشيدم و پايانی گواراتر از آن نديده ام. با آن كس كه با تو درشتی كرده، نرم باش كه اميد است به زودی در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زيرا سرانجام شيرين دو پيروزی است (انتقام گرفتن يا بخشيدن) اگر خواستی از برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار، تا اگر روزی خواست به سوی تو باز گردد بتواند، كسی كه به تو گمان نيك برد او را تصديق كن و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی كه با او داری ضايع نكن زيرا آن كس كه حقّش را ضايع می كنی با تو برادر نخواهد بود و افراد خانواده ات بد بخت ترين مردم نسبت به تو نباشند و به كسی كه به تو علاقه ای ندارد دل مبند، مبادا برادرت برای قطع پيوند دوستی، دليلی محكمتر از برقراری پيوند با تو داشته باشد و يا در بدی كردن بهانه ای قويتر از نيكی كردن تو بياورد، ستمكاری كسی كه بر تو ستم می كند در ديده ات بزرگ جلوه نكند، چه او به زيان خود و سود تو كوشش دارد، و سزای آن كس كه تو را شاد می كند بدی كردن نيست. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۲) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش گفت : « بله ! جرج جرداق خودش آن کتابها را به من هدیه داد. » جوان پرسید : « پس لابد شرح نهج البلاغهٔ ابن ابی الحدید را هم مطالعه فرموده اید ؟ » کشیش گفت : « نه ! این کتاب را ندیده ام . » جوان از داخل قفسه کتابی را برداشت ، به دست کشیش داد و گفت : « البته این کتاب بیست جلدی است ، قیمتش هم کمی گران است ، اما توصیه می کنم شما که نهج البلاغه را خوانده اید ، شرح و تفسیرش را هم بخوانید . » کشیش گفت : « بسیار خوب ، من این کتاب را می خواهم ؛ همهٔ جلدهایش را. کتاب خورشیدوش را هم می خواهم. » جوان به کشیش خیره شد و پرسید : « ببخشید ، شما استاد دانشگاه هستید ؟ » کشیش گفت : « نه پسرم ، من یک کشیش هستم. » جوان با تعجّبی توأم با هیجان گفت : « خیلی عجیب است ؛ شما یک کشیش مسیحی هستید و این همه کتاب دربارهٔ امام علی خوانده اید و باز هم به دنبال کتابهای دیگر می گردید ! » کشیش گفت : « شما نهج البلاغهٔ علی را خوانده اید؟» جوان پس از مکث کوتاهی سرش را تکان داد و گفت : « ای ... چندباری بخش هایی از آن را خوانده ام... اما قرآن را همیشه می خوانم . » کشیش گفت : « خوب است ، خوب است . باز شما جوانان مسلمان بهتر از جوانان مسیحی ، کتاب آسمانیتان را می خوانید . اغلب جوانان مسیحی حتّی یک بار هم دستشان به انجیل نخورده است. » آن روز کشیش قادر نبود همهٔ کتاب هایی را که خریده حمل کند . جوان کتاب فروش ، کتابها را داخل کارتن قرار داد و آن را تا داخل تاکسی حمل کرد و در حالیکه دستهای کشیش را به گرمی می فشرد ، او را بدرقه کرد . کشیش کارتن کتابها را گوشهٔ اتاق گذاشت ، کتاب خورشیدوش را برداشت و روی میز گذاشت ، تا شب هنگام آن را مطالعه کند. ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۳ ارزش شفاعت.mp3
2.82M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ ارزش شفاعت 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 ارزش شفاعت 💠 امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در حکمت ۶۳ می‌فرمایند: « الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ » ؛ یعنی " شفاعت کننده مانند پر و بال طلب کننده است. " 🔻واژهٔ "شفیع" یعنی کسی که ملحق می‌شود به کس دیگری، برای کمک کردن به او؛ "جَناح" یعنی بال، دست، بازو؛ هر یک از دو طرف یک چیز را می‌گویند جَناح؛ "طالب" هم که مشخص است؛ کسی که خواسته، اراده کرده، می خواهد که شفاعت بشود. 🔰 دو نکته اصلی در این حکمت هست: 1⃣ اولاً معلوم می‌شود بدون شفیع کسی نمی‌تواند به اوج برسد، به بهشت برسد و نجات پیدا کند. 2⃣ و دوم اینکه شفاعت کننده، باید خودش هم تلاش بکند که از واژهٔ طالب بر می آید ؛ 🔻 در نهج‌البلاغه شریف، سه چیز مایه شفاعت شمرده شده است: 🔸 ۱. اول قرآن کریم؛ که حضرت در خطبه ۱۷۶ می‌فرماید: « مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ » ؛ " هر کس در روز قیامت قرآن کریم شفاعتش کند، شفاعت قرآن درباره او، پذیرفته خواهد شد. " 🔸۲. دوم توبه است که در حکمت ۳۷۱ فرمود: « وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ » ؛ " هیچ شفیعی (شفاعت کننده ای) نجات دهنده تر از توبه نیست. " 🔸 ۳. و سوم هم طاعت خداوند متعال است که در خطبه ۱۹۸ فرمود: « فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شَفِيعاً لِدَرَكِ طَلِبَتِكُمْ » " طاعت خدا را مایهٔ شفاعت قرار بدهید برای رسیدن به آنچه طالب هستید و می‌جویید. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۳۱ بند ۱۶ تا بند ۱۷.mp3
3.93M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۳۱ بند ۱۶ تا بند ۱۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : نامه ۳۱ ، از بند ۱۶ تا بند ۱۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام 7⃣1⃣ جايگاه زن و فرهنگ پرهيز 🔻در امور سياسی كشور از مشورت با زنان بپرهيز كه رأی آنان زود سست می شود و تصميم آنان ناپايدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سختگيری در پوشش عامل سلامت و استواری آنان است. بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی كنی كه غير تو را نشناسند چنين كن. كاری كه برتر از توانایی زن است به او وامگذار كه زن گل بهاری است نه پهلوانی سخت كوش، مبادا در گرامی داشتن زن زياده روی كنی كه او را به طمع ورزی كشانده برای ديگران به ناروا شفاعت كند. بپرهيز از غيرت نشان دادن بيجا كه درستكار را به بيمار دلی و پاكدامن را به بدگمانی رساند. كار هر كدام از خدمتكارانت را معيّن كن كه او را در برابر آن كار مسؤول بدانی كه تقسيم درست كار سبب می شود كارها را به يكديگر وا نگذارند و در خدمت سستی نكنند. خويشاوندانت را گرامی دار، زيرا آنها پر و بال تو می باشند كه با آن پرواز می كنی و ريشه تو هستند كه به آنها باز ميگردی و دست نيرومند تو می باشند كه با آن حمله می کنی. دين و دنيای تو را به خدا می سپارم و بهترين خواسته الهی را در آينده و هم اكنون در دنيا و آخرت برای تو می خواهم، با درود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۳) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش در دستی قاشق و در دستی دیگر چنگال ، به نقطه ای از میز غذاخوری خیره مانده بود . سرگئی گفت : « پدر ؟ کجایید ؟ » کشیش مژه ای زد و گنگ و گیج به سرگئی نگاه کرد . سرگئی گفت : « چه شده پدر ؟ انگار توی این عالم نیستید . » کشیش گفت : « چیزی نیست ، اشتها ندارم. » ایرینا با چنگال به بشقاب کشیش اشاره کرد و گفت : « وا ! تو که چیزی نخورده ای ؟! » کشیش رو به یولا گفت : « ممنون دخترم ، غذای خوشمزه ای بود. » بعد از جا بلند شد و زیر نگاه های متعجّب سرگئی و ایرینا و یولا و حتی آنوشا ، به طرف اتاقش رفت. پشت میز کارش نشست ، کتاب خورشیدوش را به دست گرفت و عینکش را به چشم زد. فکر کرد با وجود کتابهایی که خریده ، خواندن کتاب رمان حال و حوصلهٔ ویژه ای می طلبد ؛ مخصوصاً برای او که حال و حوصلهٔ خواندن رمان را نداشت. با وجود این نگاهی به فهرست فصلهای آن انداخت ؛ عناوین برایش آشنا بودند ، به نظر می رسید نویسنده رمانش را بر اساس وقایع زندگی علی نوشته است. عنوان فصل آخر رمان ، غروب خورشید بود . تصمیم گرفت مطالعهٔ کتاب را از فصل پایانی شروع کند . تقه ای به در خورد و سرگئی وارد شد . وسط اتاق ایستاد و گفت : « چه شده پدر ؟ چرا این قدر به هم ریخته و افسرده اید ؟ چیزی هست که من باید بدانم یا کمکتان کنم ؟ » کشیش از بالای عینک به او نگاه کرد و گفت : « کمی خسته ام ، کمی هم نگران » ، سرگئی به میز کار پدر نزدیک شد ، کنار آن ایستاد و پرسید : « نگران چه هستید ؟ » کشیش گفت : « نگران آینده ام ؛ نمی دانم باید چه کار کنم و چه وقت به مسکو برگردم و تا وقتی راه حلی برای این مسأله پیدا نکنم ، باید مثل یک فراری ، دور از شهر و دیارم باشم. » سرگئی لبخندی زد و گفت : « خدا را شکر که مشکل شما این است پدر . اگر این مشکل سبب می شود که پیش ما بمانید ، باید گفت خدا پدر آن دو جانی را بیامرزد که طمع ورزیشان سبب چنین خیری شده است ! بهتر است با هم یک سفر به مسکو برویم و هر چه دارید بفروشیم و برگردیم و قید مسکو را برای همیشه بزنید. » ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۴ بخش ۱ اهل دنیا؛ اهل غفلت.mp3
3.03M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ اهل دنیا ؛ اهل غفلت 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 اهل دنیا ؛ اهل غفلت 💠 در حکمت ۶۴ نهج‌ البلاغه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ » " اهل دنیا مانند سوارانی هستند که در حالیکه خوابند، آنها را شبانه می برند. " 🔻 درباره " اهل الدّنیا " ، دو نکته اساسی قابل بیان است؛ 1⃣ نکته اول این است که جز یک مورد، در تمام مواردی که در نهج‌ البلاغه، ترکیب اهل الدّنیا استفاده شده است، مذمّت است؛ یعنی کسانی که دلبستگی به دنیا دارند و گرفتار دنیا هستند؛ فقط در یک مورد این بار منفی وجود ندارد، که آن هم در خطبه ۱۶۰ نهج‌البلاغه است که در این خطبه امیرالمومنین (علیه‌السلام)، پیامبر را یکی از اهل دنیا معرفی می کنند و می‌فرمایند: « أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً» ؛ " پیغمبر از همه اهل دنیا، از فرط گرسنگی پهلویش بیشتر از همه فرو رفته بود و شکمش از همه گرسنه تر بود. " در اینجا معنا، معنای خنثایی است؛ یعنی کسی که مدتی در دنیا زندگی کرده است، نه اینکه دلبستگی به دنیا داشته است. 🔻 لذا در خطبه ۲۳۰ درباره زاهدان می‌فرمایند: " آن ها با اینکه به ظاهر اهل این دنیا هستند،( یعنی در این دنیا زندگی می کنند)، اما در باطن « لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهَا » از اهل و دلبستگان دنیا نیستند؛ « فَكَانُوا فِيهَا كَمَنْ لَيْسَ مِنْهَا » پس زهّاد، در دنیا به گونه ای زندگی می کنند، گویا اصلاً در دنیا نیستند. » 2⃣ بحث بعدی درباره اهل الدنیا به بهانه حکمت ۶۴، ویژگیهای اهل دنیا در نهج‌ البلاغه است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا