eitaa logo
نهج البلاغه
122 دنبال‌کننده
195 عکس
1 ویدیو
0 فایل
سعی ما بر این است که سخنان ناب امام علی (ع) را که کمتر به آن اشاره شده به مردم برسانیم. هر شب یه مطلب به صورت بخشی از یک خطبه ، حکمت و ... در کانال قرار داده میشه شما هم با انتشار این مطالب می تونین در این امر خیر سهیم باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
مِسْکِینٌ ابْنُ آدَمَ مَکْتُومُ الْأَجَلِ مَکْنُونُ الْعِلَلِ مَحْفُوظُ الْعَمَلِ تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ. بیچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بیمارى هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه اى او را آزار مى دهد، جرعه اى گلو گیرش شده او را از پاى در آورد، و عرق کردنى او را بد بو سازد. #نهج_البلاغه | #حکمت_۴۱۹ ☑ @nahjulbalaqah
❇ ضعف و ناتوانی انسان ۴۱۹ 🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه پرده از روى ضعف انسان برداشته و غرور و غفلت او را درهم مى شكند و نشان مى دهد كه در برابر تمام نقطه هاى قوت و توانايى هايى كه انسان دارد نقاط ضعف عجيبى را نيز داراست و در مجموع به شش نقطه از اين نقاط ضعف اشاره مى فرمايد، سه قسمت از درون انسان سرچشمه مى گيرد و سه قسمت از برون. ✍🏻امام(ع) در اين گفتار حكيمانه پرده از روى ضعف انسان برداشته و غرور و غفلت او را درهم مى شكند و نشان مى دهد كه در برابر تمام نقطه هاى قوت و توانايى هايى كه انسان دارد نقاط ضعف عجيبى را نيز داراست و در مجموع به شش نقطه از اين نقاط ضعف اشاره مى فرمايد، سه قسمت از درون انسان سرچشمه مى گيرد و سه قسمت از برون. ✍🏻اما درباره سه قسمت اول مى فرمايد: «بيچاره فرزند آدم، سرآمد زندگى اش نامعلوم، عوامل بيمارى اش ناپيدا و اعمالش در جايى محفوظ است»; (مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ[1]: مَكْتُومُ الاَْجَلِ مَكْنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفُوظُ الْعَمَلِ). آرى از يك سو نمى داند پايان عمر او در چه زمان و تاريخى است; شب مى خوابد از صبح خبر ندارد، صبح مى شود از عصر خبر ندارد. خواه پير باشد يا جوان يا كودك در هر لحظه احتمال فرا رسيدن مرگ وجود دارد. و از سويى ديگر عوامل بيمارى در درون بدن او به صورت ناپيدا وجود دارد. به خصوص با كشفيات امروز كه مى گويند: در هر ساعت از طريق آبوهوا و غذا و پوست بدن ميكروب هايى وارد جسم انسان شده و در خون انسان شناور مى شوند. هر زمان كه بخشى از آن ها غلبه كنند انسان به يكى از بيمارى ها مبتلا مى شود. ✍🏻آنگاه اشاره به عوامل بيرونى كرده و به چند نمونه ظاهراً كوچك آن كه مى تواند زندگى انسان را برهم زند اشاره مى كند، مى فرمايد: «پشه اى او را آزار مى دهد و گلوگير شدن (آب يا غذا) موجب مرگ اوست و عرق، او را متعفن و بدبو مى سازد»; (تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ). «شرقة» اسم «مرة» از ماده «شَرَق» (بر وزن طرب) به معناى گلوگير شدن است. آرى پشه اى كه گاه به آسانى به چشم نمى آيد و در گوشه و كنار در كمين انسان است كه بر بدن او بنشيند و با نيش خود بخشى از خون او را بمكد و خواب و استراحت را از او بگيرد. اضافه بر پشه هاى خطرناكى كه گاه مايه مرگ انسان اند يا بيمارى هايى را به او تحميل مى كنند. ✍🏻امام(ع) با اين گفتار حكيمانه اش نمى خواهد مقام انسان را كاهش دهد و يا از عظمت او بكاهد; انسانى كه خليفة الله و گل سرسبد آفرينش و مسجود فرشتگان الهى است. بلكه مى خواهد غرور و غفلت او را درهم بشكند; همان غرور و غفلتى كه او را آلوده انواع گناهان و ظلم و ستم ها و مفاسد بى شمار مى سازد. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى ☑ @nahjulbalaqah
کَانَ جَالِساً فِی أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ (ع): إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَتِهِ. فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: ‏قَاتَلَهُ اللَّهُ، کَافِراً مَا أَفْقَهَهُ، فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ، فَقَالَ (ع): رُوَیْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ. اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود:همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمده اند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مى داند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه. #نهج_البلاغه | #حکمت_۴۲۰ ☑ @nahjulbalaqah
❇ راه درمان طغیان شهوت ۴۲۰ 🔆اين گفتار حكيمانه زمانى از امام(ع) صادر شد كه روايت شده است آن حضرت در ميان اصحابش نشسته بود. زن زيبايى (كه تمام چهره اش را نپوشانده بود) از آن جا عبور كرد و چشم حاضران را به خود جلب نمود. امام(ع) فرمود: «چشمان اين مردان، طغيانگر است و آنچه نظرشان بر آن افتاد مايه تحريك و هيجان آن هاست»; (وَ رُوِى أَنَّهُ(ع) كَانَ جَالِساً فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِيلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقال(ع): إِنَّ أَبْصَارَ هذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ; وَ إِنَّ ذلِكَ سَبَبُ هَبَابِهَا). «رَمَقَ» از ماده «رَمْق» (بر وزن رنگ) به معناى نگاه كردن است. «فحول» جمع «فَحْل» (بر وزن نخل) به معناى جنس مذكر قوى است. «طوامح» جمع «طامح» به معناى طغيانگر است. «هباب» در بسيارى از نسخه ها و در لغت «هِباب» به (كسر هاء) آمده و به معناى هيجان است و مجموع اين سخن كه در نهايت فصاحت و بلاغت بيان شده اشاره به اين است كه وقتى نظر مردى (مخصوصاً مرد جوان) بى اختيار به زن زيبايى مى افتد هيجان جنسى پيدا مى كند و راه علاجش همان است كه امام(ع) در ادامه اين سخن بيان فرموده است. در اين جا امام(ع) تصريح مى كند كه افتادن چشم اصحاب بر چنين زنى خواه ناخواه سبب تحريك آن ها مى شود. ✍🏻سپس به عنوان يك حكيم آگاه و مهربان راه حل مشكل را به آن ها نشان مى دهد، مى فرمايد: «هرگاه يكى از شما نظرش به زنى افتاد كه زيبا و صاحب جمال بود، برود و با همسر خود آميزش كند زيرا او هم زنى است مانند همسرش»; (فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَة تُعْجِبُهُ فَلْيُلاَمِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّما هِيَ امْرَأَتِهِ كَامْرَأَتِهِ). درست است كه زن ها از نظر زيبايى و جاذبه جنسى با هم متفاوت اند ولى نتيجه نهايى ارتباط با آن ها كه آميزش جنسى است كم و بيش يكسان است و مى تواند جلوى تحريكات و انحرافات را بگيرد. و اين درسى است از سوى امام(ع) به همه جوانان كه براى نجات از انحرافات جنسى و آلودگى به گناه اقدام به ازدواج كنند زيرا يك همسر مناسب مى تواند جلوى همه اين هيجانات را بگيرد و اگر كسى هوى پرست و شهوت پرست نباشد مشكل جنسى خود را با همسرش به هر صورت حل خواهد كرد. ✍🏻در اين هنگام مردى از خوارج گفت: «خداوند اين كافر را بكشد چقدر دانا و فقيه است»; (فقال رجلٌ مِنَ الخَوارِج: «قاتَلَهُ اللّهُ كافِراً ما أَفْقَهَه»). هنگامى كه حاضران اين سخن را شنيدند از جاى پريدند تا او را به قتل برسانند ولى امام(ع) فرمود: «آرام باشيد جواب دشنام، دشنام است و يا گذشت از گناه (نه اعدام)»; (فوثب القوم ليقتلوه، فقال(ع): رُوَيْداً إِنَّما هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب!). 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى ☑ @nahjulbalaqah
إِذَا کَانَ فِی رَجُلٍ خَلَّةٌ رَائِقَةٌ فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا اگر در کسى خصلتى شگفت دیدید، همانند آن را نیز انتظار کشید. 📚 #نهج_البلاغه / #حکمت_۴۴۵ 💟 @nahjulbalaqah
❇ ارتباط صفات ۴۴۵ 🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته اى مى كند كه براى شناخت باطن اشخاص غالباً مفيد و مؤثر است، مى فرمايد: «هرگاه در انسانى خوى و خصلت خوب و خوشايندى باشد انتظار همانندهايش را نيز (در او) داشته باشيد»; (إِذَا كَانَ فِي رَجُل خَلَّةٌ رَائِقَةٌ، فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا). ✍🏻«خَلَّةٌ» (به فتح خاء و تشديد لام) به معناى خصلت و خوى و صفات اخلاقى است. «رَائِقَةٌ» از ماده «روق» (بر وزن ذوق) به معناى زيبا بودن و جلب توجه كردن است و در بعضى از نسخ «رائعة» آمده است كه همان معنا را مى رساند. طبيعى است كه وقتى بر شاخه درختى ميوه خوب و جالبى ببينيم دور از انتظار نيست كه همانند آن در شاخه هاى ديگر نيز يافت شود. همچنين هرگاه انسان در جايى به قطعه سنگ قيمتى اى برخورد كند چه بسا كه نشانه وجود معدنى از آن در آن جا باشد. اين سخن در وجود انسان دليل روشنى دارد و آن اين كه كارهايى كه انسان به طور مكرر انجام مى دهد يك ريشه باطنى دارد كه در نهاد اوست و اين ريشه باطنى سبب مى شود كه مشابهات آن نيز در وى ظاهر گردد. همان گونه كه عكس آن نيز چنين است; هرگاه ببينيم انسانى بدزبان و فحاش است غالباً پى مى بريم كه در كارهاى ديگر نيز در مسير غلط و ناپسند قرار دارد از چنين انسانى نمى توان انتظار امانت دارى و صداقت داشت. به تعبير ديگر، نيكى ها و بدى ها غالباً به هم پيوسته اند گويى يكديگر را صدا مى زنند و دعوت مى كنند. ✍🏻البته ممكن است استثنائاتى وجود داشته باشد كه شخصى تنها يك صفت خوب يا يك صفت بد داشته باشد و بقيه صفاتش با آن هماهنگ نباشد ولى همان گونه كه اشاره شد اين ها جنبه استثنايى دارد نه قاعده كلى. به هر حال اين گفتار حكيمانه دو پيام براى ما دارد: پيام اول درمورد انسان شناسى است كه براى شناخت افراد، غالباً مى توان روى يكى از صفات خوب يا بد آن ها تكيه كرد و آن را نشانه اى براى بقيه صفات دانست. دوم اين كه در تهذيب نفس بايد مراقب باشيم كه اگر صفت زشتى در ما پيدا شد انتظار نفوذ بقيه زشتى ها را هم داشته باشيم و اگر توانستيم صفت خوبى را در خود ريشه دار كنيم بايد به آينده خويش اميدوار باشيم كه در پرتو آن، صفات ديگر نيز ممكن است رويش پيدا كند. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
وَ قَالَ (ع): لِغَالِبِ بْنِ صَعْصَعَةَ أَبِی الْفَرَزْدَقِ فِی کَلَامٍ دَارَ بَیْنَهُمَا: مَا فَعَلَتْ إِبِلُکَ الْکَثِیرَةُ قَالَ دَغْدَغَتْهَا الْحُقُوقُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ (ع): ذَلِکَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا امام (ع) به پدر فرزدق ، غالب بن صعصعه فرمود : شتران فراوانت چه شده اند؟ پاسخ داد: اى امیر مؤمنان، پرداخت حقوق آنها را پراکنده ساخت . امام(ع) فرمود: این بهترین راه مصرف آن بود. 📚 #نهج‌_البلاغه / #حکمت_۴۴۶ 💟 @nahjulbalaqah
❇ اهمیت ادای حقوق مردم ۴۴۶ 🔆امام(ع) در اين گفتار نورانى كه در ميان او و پدر فرزدق، غالب بن صعصعه، رد و بدل شد چنين فرمود: «شتران فراوانت چه شدند؟ غالب عرض كرد: اى اميرمؤمنان! حقوق واجب (اداى زكات)، آن ها را پراكنده ساخت (و چيز چندانى براى من باقى نمانده است). امام(ع) فرمود: اين بهترين راه مصرف آن ها بود». ✍🏻در بسيارى از كتب و ازجمله تاريخ مدينه دمشق (نوشته ابن عساكر، متوفاى ۵۷۱) اين ماجرا به صورت گسترده ترى نقل شده است. او مى نويسد: فرزدق (شاعر معروف) در طفوليت همراه پدرش خدمت اميرمؤمنان على بن ابى طالب(ع) رسيد. فرزدق مى گويد: هنگامى كه با پدرم خدمت امام(ع) رسيديم در برابر او شمشيرهايى بود كه آن ها را آزمايش مى كرد. رو به پدرم كرد و فرمود: تو كيستى؟ پدرم گفت: غالب بن صعصعه. فرمود: تو همان كسى هستى كه شتران فراوان داشتى؟ عرض كرد: آرى. فرمود: با آن ها چه كردى؟ عرض كرد:مشكلات و حقوق (زكات)، آن ها را پراكنده ساخت. فرمود: اين بهترين راه مصرف آن ها بود. سپس فرمود: اين كودك كه با توست كيست؟ عرض كرد: فرزندم همام (فرزدق) است. او در اين سن و سال شعر مى گويد. فرمود: قرآن به او تعليم كن كه قرآن براى او بهتر است. ✍🏻ابن ابى الحديد اضافه اى بر اين سخن دارد و آن اين است كه فرزدق مى گويد: پيوسته سفارش على(ع) در ذهن من بود تا زمانى كه خود را مقيد كردم و سوگند ياد كردم كه تا قرآن را حفظ نكنم دست برندارم. ✍🏻در بسيارى از نسخ نهج البلاغه و كتب ديگرى كه اين جمله در آن ها نقل شده است به جاى «دغذغة»، «ذعذعة» آمده كه ازنظر معنا تناسب بيشترى دارد زيرا «دغدغة» به معناى تحريك كردن و قلقلك دادن است كه در اين جا تناسبى ندارد در حالى كه «ذعذعة» به معناى پراكنده كردن و متفرق ساختن است كه مناسب محل كلام مى باشد و به نظر مى رسد نسخه صبحى صالح در اين جا نادرست باشد. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا کسى که بدون آموزش فقه اسلامى تجارت کند، به ربا خوارى آلوده شود. 📚 #نهج_البلاغه / #حکمت_۴۴۷ 💟 @nahjulbalaqah
❇ لزوم دانستن برای تجارت ۴۴۷ 🔆امام(ع) در اين جا به تجار هشدار مى دهد كه احكام فقه اسلامى را مخصوصاً در مسائل مربوط به ربا فرا گيرند تا گرفتار رباخوارى نشوند. مى فرمايد: «كسى كه بدون آگاهى (از احكام اسلام) به تجارت بپردازد در رباخوارى غوطهور مى شود»; (مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْه فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا). «اتجر» و «تَجَرَ» هر دو به معناى تجارت كردن و خريد و فروش نمودن است. ✍🏻«ارتطم» از ماده «رطم» (بر وزن ختم) به معناى فرو رفتن در چيزى است كه امكان بيرون آمدن از آن نيست و معمولاً تشبيه به گل ولاى عميق و باتلاق مى كنند كه وقتى كسى در آن بيفتد قادر به خروج نمى باشد. در لسان العرب، ارتطام را به معناى فرو رفتن در چيزى دانسته است كه اگر هم كسى بتواند از آن بيرون بيايد با اندوه و غم سنگينى خواهد بود. روشن است كه ورود در هر كارى بدون آگاهى از مسائل مربوط به آن، مشكل آفرين است به خصوص ورود در تجارت با عدم آگاهى از فقه اسلامى انسان را گرفتار معاملات حرام و اعمال نامشروع مى كند و دليل آن اين است كه فقه اسلامى در امر تجارت و خريد و فروش دستورات دقيقى دارد كه بخشى از مهمترين آن دستورات مربوط به رباست. ✍🏻در فقه اسلامى دو نوع ربا داريم: يكى رباى معاملى و آن خريد و فروش جنسى در مقابل جنس مشابه آن با تفاضل است. مثلاً خريدن يك تن گندم نامرغوب در مقابل نيم تن گندم مرغوب. اين كار، ربا و حرام است. همچنين درمورد اشياء ديگر. در اين كه چه چيزهايى با يكديگر همجنس مى باشند در ميان فقها گفتگوهاى زيادى است تا آن جا كه حتى گروهى كره و روغن را با شير يك جنس مى دانند و خريد و فروش آن ها را با تفاضل، ربا مى شمارند و شرح اين اجناس و بحث هاى مربوط به آن ها در كتب فقهى به صورت گسترده آمده است. ✍🏻نوع دوم، رباى قرضى است و آن اين كه انسان چيزى به ديگرى وام بدهد و در مقابل آن اضافه اى بگيرد و جالب اين كه اين اضافه ممكن است ازقبيل همان جنس باشد مانند دادن يك ميليون پول نقد به كسى در برابر گرفتن يك ميليون و نيم، بعد از گذشتن يك سال، و يا از غير آن جنس باشد و حتى اگر كسى چيزى را به ديگرى وام بدهد و بگويد براى پدرم فلان سوره قرآن را نيز بخوان، اين را هم نوعى ربا مى دانند و يا خدمات ديگر كه ارزشى دارد. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبت هاى بزرگ مبتلا خواهد کرد. 📚 #نهج‌_البلاغه / #حکمت_۴۴۸ 💟 @nahjulbalaqah
❇ بزرگ ندانستن مشکلات ۴۴۸ 🔆امام(ع) در اين گفتار كوتاه حكيمانه به تمام كسانى كه گرفتار پاره اى از مسائل مى شوند هشدار مى دهد كه ناشكرى نكنند مبادا گرفتار مصيبت هاى فزون ترى شوند. مى فرمايد: «كسى كه مصيبت هاى كوچك را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى كند»; (مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلاَهُ اللّهُ بِكِبَارِهَا). ✍🏻زندگى اين جهان خالى از مصائب نيست منتها هر كسى به يك شكل گرفتار مصيبت مى شود. آيا مى توان كسى را پيدا كرد كه در تمام عمر مصيبتى نديده باشد؟ آيا طول عمر كه يكى از مواهب الهى است همواره توأم با تلخى مصائب دوستان و بستگان و آشنايان نيست؟ آيا افرادى كه از عمر طولانى برخوردارند در پايان كار كه مصداق ارذل العمر است گرفتار انواع بيمارى ها نمى شوند؟ شكست در ازدواج، بيمارى فرزندان، مشكلات كسب و كار، از دست دادن عزيزان، عوارض ناشى از خشكسالى ها و مانند آن، مصائبى است كه هركس به يك يا چند مورد از آن گرفتار است. و همان گونه كه در مباحث توحيدى آورده ايم بروز اين حوادث فلسفه هاى زيادى دارد. گاه آزمايش و امتحان است، گاه كفاره گناهان، گاه زنگ بيدارباش و گاه در ظاهر مصيبت است و در باطن موهبت و رحمت و به طور دقيق نمى توان تعيين كرد كه هر مصيبتى از كجا سرچشمه گرفته هرچند در بعضى از موارد قرائنى براى شناخت سرچشمه وجود دارد. با اين حال چرا و چگونه ممكن است انسان به مجرد مشاهده مصيبتى زبان به شكايت و ناشكرى بگشايد و بى تابى كند و آه و ناله سر دهد؟ اى بسا خداوند رحيم مصيبت كوچك ترى را براى جلوگيرى از مصيبت بزرگ ترى براى بنده اش فرستاده است. ✍🏻در هر حال آن ها كه در برابر مصيبت هاى كوچك جزع و فزع و بى تابى مى كنند و زبان به شكايت مى گشايند با اين كار خود، مستحق مصيبت هاى بزرگترى مى شوند و به عكس اگر شكر الهى را به جا آورند و حتى آن را به عنوان موهبتى از ناحيه او پذيرا شوند چه بسا خداوند مواهب مهمى نصيب آن ها كند كه آن مصيبت در برابر آن كوچك و ناچيز است. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ کسى که خود را گرامى دارد، هوا و هوس را خوار شمارد. 📚 #نهج_البلاغه / #حکمت_۴۴۹ 💟 @nahjulbalaqah
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً هیچ کس شوخى بیجا نکند جز آن که مقدارى از عقل خویش را از دست بدهد. 📚 #نهج‌_البلاغه / #حکمت_۴۵۰ 💟 @nahjulbalaqah
زُهْدُکَ فِی رَاغِبٍ فِیکَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُکَ فِی زَاهِدٍ فِیکَ ذُلُّ نَفْسٍ دورى تو از آن کس که خواهان تو است نشانه کمبود بهره تو در دوستى است، و گرایش تو به آن کس که تو را نخواهد، سبب خوارى تو است. 📚 #نهج‌_البلاغه / #حکمت_۴۵۱ 💟 @nahjulbalaqah
❇ ارتباط صحیح با دیگران ۴۵۱ 🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه درباره دو موضوع هشدار مى دهد، مى فرمايد: «اظهار بى ميلى به كسى كه به تو علاقه مند است سبب كاستى بهره تو در دوستى او است و اظهار ميل تو به كسى كه به تو بى اعتناست سبب خوارى تو خواهد شد»; (زُهْدُكَ فِي رَاغِب فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ، وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِد فِيكَ ذُلُّ نَفْس). ✍🏻اين يك واقعيت مسلم است كه اگر انسانى به ما اظهار محبت كند و ما به او بى اعتنايى كنيم خود را از دوستى و محبت و كمك هاى احتمالى او در مشكلات محروم ساخته ايم و به اين ترتيب بهره كمى برده ايم. انسان عاقل و هشيار كسى است كه دست هاى افراد لايقى را كه به عنوان دوستى به سوى او دراز مى شود بفشارد و روزبه روز بر دوستان خود بيفزايد چراكه مشكلات زندگى به قدرى زياد است كه انسان به تنهايى از عهده حل آن ها برنمى آيد ولى اگر دوستان فراوانى داشته باشد آن ها مى توانند به حل مشكلات او كمك كنند و اين جاست كه در ضرب المثل گفته اند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار. به عكس، هرگاه كسى به انسان بى اعتنا باشد و انسان به او اظهار تمايل كند خود را خوار و بى مقدار كرده است. ضرب المثلى در فارسى هست كه مى گويند: براى كسى بمير كه براى تو تب كند. ولى آن كس كه محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمى كند و احساسى در او وجود ندارد، به سراغ او رفتن اشتباه و خطاست. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ فقر و بى نیازى ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد. 📚 #نهج_البلاغه / #حکمت_۴۵۲ 💟 @nahjulbalaqah
و حقیقی ۴۵۲ 🔆امام(ع) در اين گفتار كوتاه و حكيمانه اشاره به نكته مهمى درباره حقيقت فقر و غنا كرده، مى فرمايد: «غنا و فقر آن گاه آشكار مى شود كه اعمال (انسان ها) بر خدا عرضه شود»; (الْغِنَى وَالْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللّهِ). ✍🏻حقيقت غنا بى نيازى و حقيقت فقر نيازمندى است ولى مى دانيم كه اين دو عنوان گاه جنبه مادى دارد و گاه جنبه معنوى. جنبه مادى آن نيز شاخه هايى دارد: غنا ازنظر مال و ثروت، غنا ازنظر مقام و جاه و جلال و غنا ازنظر علوم و دانش هاى مادى. تمام اين انواع غناى مادى، زودگذر و زوال پذير و ناپايدار است. گاه يك شب انسان مى خوابد در حالى كه صاحب مال و مقام و علم و دانش و سلامت جسم است اى بسا صبح بيدار شود در حالى كه تمام آن ها را از دست داده است و به فرض كه در زمان حيات انسان اين سرمايه هاى مادى موجود باشد در پايان عمر از همه آن ها جدا مى شود و همچون ساير افراد به خاك سپرده خواهد شد بى آن كه تفاوتى ميان او و فقرا باشد. همگى يك كفن را با خود از اين دنيا به گور مى برند. ولى غناى معنوى كه آن هم شاخه هاى متعدد دارد امرى است پايدار كه در دنيا و برزخ و آخرت با اوست. غنا ازنظر علم و عرفان، غنا ازنظر صفات برجسته انسانى و غنا ازنظر كارهاى خير و خدمات بشرى كه آثار همه اين ها در قيامت آشكار مى گردد. ✍🏻امام(ع) در واقع اشاره به همين نكته مى كند كه به هنگام حضور همگان در عرصه محشر و در پيشگاه عدل خداوند، آن جا معلوم مى شود چه كسى غنى است و چه كسى فقير. آن ها كه ميزان اعمالشان سنگين و نامه اعمالشان پر از حسنات و خالى از سيئات است اغنياى حقيقى هستند. اما آن ها كه كفه ترازوى حسناتشان سبك و نامه اعمالشان سياه است فقراى واقعى مى باشند. چنين اغنيايى به بهشت برين هدايت مى شوند كه در آن جا هركدام مالك عرصه هايى هستند كه گاه از تمام اين دنيا وسيع تر و گسترده تر است با آن همه نعمت هاى بى نظير. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّهِ زبیر همواره با ما بود تا آن که فرزند نامبارکش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت . 📚 / ۴۵۳ 💟 @nahjulbalaqah
❇ علت انحراف زبیر ۴۵۳ 🔆مطابق آنچه در تاريخ طبرى آمده اين گفتار پرمعنا را امام(ع) زمانى فرمود كه در جنگ جمل دو لشكر در مقابل هم قرار گرفتند. على(ع) بر اسب سوار شد و زبير را صدا زد و او در مقابل امام(ع) ايستاد. حضرت فرمود: چه چيز تو را به اين جا آورده؟ گفت: تو سبب شدى زيرا من براى تو اهليت خلافت قائل نيستم و تو اَولى از ما نمى باشى. على(ع) فرمود: آيا من بعد از عثمان شايسته خلافت نيستم؟ ما تو را از طائفه بنى عبد المطلب (از طائفه خودمان) مى دانستيم تا اين كه فرزند بد تو به وجود آمد و بين ما و تو جدايى افكند. ✍🏻سپس امام(ع) سخنانى از پيامبر اكرم(ص) درباره خودش و زبير نقل كرد و زبير از خواب غفلت بيدار شد و از جنگ كناره گيرى كرد. وى بعداً به وسيله ابن جرموز كشته شد و امام(ع) از قتل او ناراحت گشت. ✍🏻ولى بنا بر گفته شيخ مفيد اين سخن را امام(ع) بعد از قتل زبير بيان فرمود و مانعى ندارد امام(عليه السلام) آن را در دو حالت بيان فرموده باشد. به هر حال امام(ع) در اين گفتار پرمعناى خود مى فرمايد: «زبير همواره از ما اهل بيت (و از ياران خاص ما) بود تا آن كه فرزند شومش عبدالله نشو و نمو كرد (و پدر را گمراه ساخت)»; (مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلاً مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُاللّهِ). 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ وَ لَا یَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا یَدْفَعُ حَتْفَهُ فرزند آدم را با فخر فروشى چه کار او که در آغاز نطفه اى گندیده، و در پایان مردارى بد بو است، نه مى تواند روزى خویشتن را فراهم کند، و نه مرگ را از خود دور نماید. 📚 / ۴۵۴ 💟 @nahjulbalaqah
❇ انسان ضعیف را با فخر چه کار؟ ۴۵۴ 🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه اش به متكبران فخرفروش هشدار مى دهد كه به گذشته و آينده خود بنگرند و اين صفت رذيله را از خود دور سازند، مى فرمايد: «انسان را با تكبر چه كار؟ در آغاز، نطفه بى ارزشى است و سرانجام مردارى (گنديده). نمى تواند خود را روزى دهد و نه مرگ را از خود دور سازد»; (مَا لاِبْنِ آدَمَ وَالْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ، وَ لاَ يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لاَ يَدْفَعُ حَتْفَهُ). ✍🏻شك نيست كه انسان امتيازات فراوانى دارد و نسبت به مخلوقات ديگر برتر است و بسيارى از انسان ها امتيازات ويژه اى ازنظر مال و ثروت و جاه و مقام و شرافت خانوادگى و قدرت جسمانى بر ديگران دارند ولى اين امتيازات دليل بر آن نمى شود كه انسان موقعيت خود را فراموش كند و به اين و آن فخر بفروشد و به خويشتن ببالد و گرفتار صفت رذيله اى شود كه مردم را از او و او را از خدا دور سازد. ✍🏻امام(ع) روى چهار نكته براى اثبات كوچكى و حقارت متكبران فخرفروش تأكيد مى كند، نخست روى آغاز آفرينش انسان تكيه مى نمايد كه نطفه اى است كوچك و ناچيز كه بسيارى از افراد از آن اظهار تنفر مى كنند و در پايانش هنگامى كه از دنيا مى رود چند ساعت بعد تبديل به جيفه گنديده اى مى شود. آيا اين امور باعث افتخار و تكبر است؟ ✍🏻سپس به بيرون وجود او نظر افكنده، مى فرمايد: توان اين را ندارد كه خود را روزى دهد و نيز مرگ را از خود دور سازد. البته ممكن است انسان براى تحصيل روزى، زراعت و دامدارى و تجارت داشته باشد ولى اگر خشكسالى شود يا آفتى در زراعت و دام ها بيفتد همه سرمايه او بر باد مى رود. يك طوفان يا آتش سوزى ممكن است مال التجاره او را نابود سازد و به تعبير ديگر تمام اين موارد از سوى خداوند روزى بخش است. انسان آن را جابه جا مى كند و از آن بهره مى گيرد. پس هرگز روزى دهنده خويش نيست. مرگ را هم از طريق درمان بيمارى ها و رعايت بهداشت ممكن است بتوان چند صباحى به تأخير انداخت ولى چنين نيست كه مرگ انسان در اختيار خودش باشد. به خصوص مرگ هاى پيش بينى نشده كه ناگهان دامان انسان را از دورن يا برون وجودش مى گيرد و به جهان ديگر مى فرستد. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ (ع): إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یَجْرُوا فِی حَلْبَةٍ تُعْرَفُ الْغَایَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَالْمَلِکُ الضِّلِّیلُ. از امام (ع) پرسید بزرگ ترین شاعر عرب کیست ، فرمود: شاعران در یک وادى روشنى نتاخته اند تا پایان کار معلوم شود، و اگر ناچار باید داورى کرد، پس پادشاه گمراهان، بزرگ ترین شاعر است . 📚 / ۴۵۵ 💟 @nahjulbalaqah
❇ بهترین شاعر عرب ۴۵۵ 🔆همان گونه كه بعداً اشاره خواهيم كرد در يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان كه امام(ع) مجلس اطعامى براى مؤمنان فراهم كرده بود سخن از شعر و شاعران به ميان آمد. بعضى از حاضران از امام(ع) پرسيدند: برترينِ شعراى عرب كيست؟ امام(ع) در يك جواب كوتاه حكيمانه فرمود: «شاعران همه يك روش نداشتند و در يك ميدان به مسابقه نپرداختند تا پيشگام آن ها مشخص شود و اگر ناگزير بايد به اين سؤال پاسخ داد بايد گفت: او همان سلطان گمراه بود». منظور امام(ع) امرؤ القيس، شاعر معروف عرب است (كه امام(ع) او را بر همه ازنظر قدرت شعرى مقدم شمرد هرچند اشعار او محتواى جالبى ندارد)». ✍🏻«حَلْبَة» (بر وزن دفعة) به معناى يك مرحله مسابقه اسب سوارى است و گاه به معناى ميدان مسابقه تفسير شده است. «قَصَبَة» (بر وزن شجرة) در اصل به معناى چوبه نِى است و در اين جا منظور آن چوبه نى اى است كه در آن زمان در آخر مسير مسابقه بر زمين نصب مى كردند و هركس از همه پيشتازتر بود خم مى شد و آن را برمى گرفت و برنده از بازنده به اين وسيله شناخته مى شد. «الضِّلِّيلُ» صيغه مبالغه به معناى شخص بسيار گمراه و بدكار است و اين لقب را عرب براى امرؤ القيس انتخاب كرد زيرا او على رغم استعداد فوق العاده اش در شعر، آلودگى هاى فراوان داشت. حتى بعضى گفته اند كه او اباحى مسلك بود. ✍🏻به هر حال گفتار امام(ع) به خوبى نشان مى دهد كه نه تنها آن حضرت در فن خطابه سرآمد بود بلكه در شناسايى اشعار شاعران نيز آگاهى فراوان داشت و ديوانى از آن حضرت امروز در دست ماست كه البته اصالت آن ثابت نيست و يا حداقل بخشى از اشعار آن مشكوك است. ✍🏻نكته اصلى همان است كه امام(ع) به آن اشاره كرده است.مقايسه كردن دو شخص يا دو چيز با هم در صورتى ميسر است كه وجه اشتراك زيادى داشته باشند. هرگز نمى توان گفت كه فلان طبيب داناتر است يا فلان مهندس راه و ساختمان، فلان عالم نحوى برجسته تر است يا فلان فقيه و فيلسوف. شاعران نيز گرچه همه شاعر بودند ولى مسيرهاى بسيار مختلفى را مى پيمودند. بعضى مهارت در غزل هاى عاشقانه داشتند، بعضى در اشعار حماسى، بعضى به دنبال مسائل اخلاقى مى رفتند و بعضى ديگر قهرمان داستان سرايى بودند. بنابراين مقايسه آن ها با هم چندان صحيح نيست. ولى امام(ع) بعد از ذكر اين نكته براى اين كه سؤال كنندگان را بى پاسخ نگذارد اشاره به امرؤ القيس فرمود كه در مجموع، شاعرى بسيار قوى و صاحب قريحه فوق العاده شعرى بود. هرچند زندگانى اش آلوده به انواع فجايع بود و از آن جا كه شاهزاده بود و بعد از پدرش جاى او را گرفت امام(ع) به عنوان «الملك الضليل; پادشاه گمراه» همان لقبى كه در عرب بعد از اسلام مشهور بود از او ياد فرمود. 📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد ۱۵ ؛ آیت اللّه مکارم شيرازى 💟 @nahjulbalaqah
أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا آیا آزاد مردى نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد همانا بهایى براى جان شما جز بهشت نیست، پس به کمتر از آن نفروشید . 📚 /۴۵۶ ☑ @nahjulbalaqah