eitaa logo
نحن ابناءالمهدی❥❥
158 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
79 فایل
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا «مثل هانيه» .....؟؟؟🥰🤔 ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2196177079C8c0a08e6b5
هدایت شده از دلنوشته ها♡
enc_16620417646221990863858 (1).mp3
2.44M
enc_16620417646221990863858 (1).mp3
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀 شعرخوانی حماسی حاج قاسم سلیمانی 🔺 تو مکن تهدیدم از کشتن... 🆔 https://rubika.ir/raefipoor99 @nahno_abnaol_mahdi313
Hossein Taheri _ Vay Agar Khamenei (320).mp3
7.76M
Hossein Taheri _ Vay Agar Khamenei (320).mp3
Hossein Taheri _ Ey Lashgare Saheb Zaman (320).mp3
8.98M
Hossein Taheri _ Ey Lashgare Saheb Zaman (320).mp3
وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد حسین طاهری - فیلو https://ifilo.net/v/10F4g6w
پروفسور هانری کوربن فرانسوی: همه ادیان با مرگ پیامبران خود، مُردند. 👈 یهود با مرگ موسی 👈 مسیحیت با مرگ عیسی 👈 سُنی‌ها با مرگ محمد (ص) مردند. 👈 فقط شیعیان از مرگ امتناع کردند. ⏪ آنها نامزد مرگ نیستند، چون حسین را در ابتدا و مهدی را در انتهای راه دارند. 👈 امام حسین از عمق تاریخ آنها را هُل می‌دهد و امام مهدی آنها را به آینده دعوت می‌کند.» 🔚 «چنین جامعه‌ای نمی‌تواند بمیرد، چون رهبری و آرمان‌های آن زنده و در حال تجدید شدن است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارزترین تفکّر شهید محمّد حسین فهمیده بارزترین تفکّر محمّد حسین فهمیده، حفظ حجاب بود به ما که خواهرهای او بودیم با اینکه در دوران کودکی به سر می بردیم می گفت:باید در مقابل نامحرم چادر سر کنید. حجاب را برای زن چادر می دانست . من کلاس اول دبستان را در شهر قم گذراندم که رژیم طاغوت حاکم بود و اوّلین روزی که به مدرسه می رفتم، روسری سرم گذاشتند و من را راهی مدرسه کردند. مدیر مدرسه روسری من را برداشت و به سطل آشغال انداخت. من بدون روسری به منزل برگشتم و روز بعد باز هم روسری سر من گذاشتند و من را راهی مدرسه کردند. مدیر، این بار با عصبانیّت، روسریم را برداشت. روز سوم که به مدرسه می آمدم ، محمّد حسین، با من به مدرسه آمد و همین که مدیر خواست روسری من را بر دارد، جلو آمد و گفت:به روسری خواهر من دست نزن. مدیر با دیدن چهره ی جدّی محمّد حسین من را به کلاس فرستاد و بعد از آن با حجاب در مدرسه ظاهر می شدم.