eitaa logo
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
364 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
554 ویدیو
35 فایل
🌱بِـسـمِـ رّبِـِ الـحُـسَـیـنــ♡ +مـا ایـن دلِ عـاشـق را؛ در راهِ تُـو آمـاجِ بـلـا ڪـردیـمـ...! #حُـبُـ‌الـحُـسَـیـنـ‌هُـویَـتُـنـا❣
مشاهده در ایتا
دانلود
در دانشگاه رشتہ ی مدیریت می خوند ؛ سال ۸۸ در جریان ڪلا چند روز وسط معرڪہ بود ، شوخی ڪه نبود آن ها می خواستند بہ و انقلاب ضربہ بزنند ڪه خدا را شڪر و بہ یاری امام زمان ناڪام ماندند . وقتـے پسرم در بہ شهادت رسید و پیڪرش را آوردند چون بدن و صورتش زخم بسیاری برداشتہ بود قابل شناسایی نبود . من او را از ضربہ های چاقوی ۸۸ در بازوی چپش شناختم . 👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/129761293C18ecdf27ee
#سلسله_ی_عاشقی.✨ شهیدان را شهیدان می‌شناسند... . عکس ۱: #شهید_رسول_خلیلی در تشییع شهید گمنام. عکس۲: #شهید_روح_الله_قربانی در تشییع شهید رسول خلیلی. عکس۳: #شهید_یدالله_قاسم_زاده در تشییع شهید روح الله قربانی. و این #سلسله_ی_عاشقی ادامه دارد هنوز... @nahnoll_hosseineun
یه روزی هم میاد رو بَنِرای سطح شهر می‌بینیم نوشته: « کاروان راهیان » . کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت ... می بردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه... وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چند سال فراق رو جبران کردیم... . یکی مثل که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن... . " اینجا که نشستید اسمش است! قریه‌ای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره... همینجا بود که مدال گردن ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند...‌ . تو همین خاک بود که محمود رضا بیضایی به معشوقش ، امام حسین رسید... " . بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه: " اینجا حلبِ... همونجایی که رو به آسمون پرواز داد... همینجا بود که ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش! خبرنگاری که دختر سه ساله ‌شو به دختر سه ساله‌ی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد... . اینجا مقتلِ و ... جووناالوارثینو سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن... . مقصد بعدیمون ، جنوب غربِ حلب... همونجایی که تروریستا محاصره‌ش کردن و نیروهای مقاومت رو مجبور به عقب نشینی.‌.. همونجایی که وقتی آزاد شد،همه سجده شکر بجا آوردیم... هر چند برای آزاد شدنش دادیم و اسیر... یکیشون بود که با رفتنش چهار تا بچه‌ش یتیم شدن... ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن: ما بچه های شهید بلباسی ‌ایم!‌ " مثل ،‌ مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ... یه روزی و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم... یه روزی گذرمون بهشون میخوره.. [ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن... « کاروان راهیان قدس » کاروانی که این بار مقصدش فراتر از و ! کاروانی که میره به سمت خود نماز میخونه تو مسجدالاقصی... با امامت امام دوازدهم... و با حضور تمام شهدا... شهدایی که روزی برای زیارتشون ‌هامون و هامون خاکی شد ... و دیر نیست اون روز ! روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در‌ ورودی نوشته: «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» 😍☺️ @nahnoll_hosseineun
🌸﷽🌸 چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد فکرش را بکن راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه است یااینجا معراج و و است که مستقیما مورد هدف تیر قناصه چی داعش قرار گرفتند یا اینجا را که می بینی همان جایی است که را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد یا مثلا اینجا همان جایی است که نماز جماعت میخواند بالای همین صخره نیروهای دشمن رو رصد میکرد و بعدش به کمین دشمن خورد را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی میکرد یا آخرین لحظات زندگیش را اینجا درخون خودش غلتیده بود یا اینجا عباس وار پرکشید را همینجا سرش بالای نیزه رفت و شهید در این دشت با یارانش پر کشید عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم ...... عجب حال و هوایی.......😭 @nahnoll_hosseineun
💌 #به‌وقت۱۴محرم‌سال۹۲ 💌 دارد میشود ۶ سال ... حواست هست ?! اگر بگویم دارد میشود ۶ سال که نیستی !!! که یا به فرمایش حضرت حق شک کرده ام ! یا اداراک خودم را انکار کرده ام ! یا باید گواه شهادت و شهود تورا نادیده بگیرم و یا اثر موثر وجودت را کورکورانه منکر شوم ... ۶ سال است که هستی ! ولی قبول کن رسول جان ... در این ۶ سال گاهی چشمان مادر برای ور انداز کردن قد و بالایت تنگ شده است ... قبول کن گاهی دل پدر همراه شدن با علی اکبرش را میخواهد ... قبول کن گاهی آغوش برادر تمنای پناه آغوش برادرانه دارد ... قبول کن رفقا هلاک همان چند قطره اشک های توام با خنده هایت شده اند ... فقط میخواهم بگویم در این ۶ سال که وجودت درون تمامی ما موجود شد ؛ که نیستی دل هایمان را هست کرد قبول کن هستی رسول جان♥️ اما درد دارد این دلتنگی... #شهید_رسول_خلیلی #سالگرد_شهادت #دوست‌شهید‌آقا‌محمدرضا 🆔 @nahnoll_hosseineun