فیش منبر ماه مبارک رمضان 0⃣2⃣
گول خوردن ابن ملجم از قطابه
📝ابن ملجم کسی بود که بنی امیه آنقدر پول خرج کرد تا بگوید آیه ی لیله المبیت در شان علی نیست در شان ابن ملجم است . آیه ای که حضرت علی در رختخواب پیغمبر خوابید ، چقدر بنی امیه رویش نظر داشت.
دائما روزه می گرفت شبها به عبادت و سالی یک بار چینه ی پیشانی اش را می بریدند ، یک آدم زاهد ولی چشم چران بود. افتاد دنبال قُطام ، قطام هرجا می رفت ابن ملجم دنبالش می رفت مغازه می رفت ابن ملجم دنبالش بود. رسید در یک مغازه ی پارچه فروشی قطام این سر پارچه را گرفت ابن ملجم آن سر را. قطامگفت چرا مثل کله وحشی دنبال من می گردی؟ عاشقت شدم ! گفت عاشقم باش من دختری ام که بابا دارم زندگی دارم بیا خاستگاری. گفت اول می خواهد از دو لب خودت بشنوم زن من می شوی؟ قطام نگاهی کرد بهش گفت : ریز می بینم، گفت یعنی چی؟ گفت تو خیلی بچه ای ! گفت من بچه ام؟ گفت تو نمی توانی شوهر من بشوی ؟ چرا ؟ گفت من مهریه ام خیلی بالاست برو دهانت را آب بکش. گفت مهریه ات هرچه باشد می دهم. گفت از آدم تا این زمان هیچ عروسی مهریه اش بالاتر از من نبوده. گفت می دهم. گفت از الان تا انقراض آدم هیچ عروسی مهریه اش بالاتر از مهریه ی من نیست . گفت می دهم ، گفت می دهی؟ گفت آره. گفت می دانی مهریه ام چیه ؟ گفت چیه که انقدر مهریه مهریه می کنی؟
🔷گفت مهریه ی من خون علی است ، اگر علی را بکشی زنت می شوم. به عشق قطام تا علی را نکشت ننشست، علی کش می شوی .
استاد دانشمند
#فیش_منبر
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت نهم
🌷کتاب سه دقیقه درقیامت🌷
🔹کمک به یک خانواده فقیر
🔹شرح جزئیات وفیلم آن موجود بود، ولی راستش را بخواهید من هر چه فکر کردم به یاد نیاوردم که به آن خانواده کمک کرده باشم!، یعنی دوست داشتم، اما توان مالی نداشتم که به آنها کمک کنم ، آن خانواده را می شناختم.آنها در همسایه گی مابودند واضاع مالی خوبی نداشتند .خیلی دلم می خواست به آنها کمک کنم. برای همین یک روز از خانه خارج شدم وبه بازار رفتم.به دو نفر از اعضای فامیل که وضع مالی خوبی،داشتند. مراجعه کردم .من شرح حال آن خانواده را گفتم واینکه چقددر مشکلات هستند. اما انها اعتنایی نکردند.
🔹حتی یکی از آنها به من گفت این کارا به تو نیومده.این کار بزرگتر هاست. ان زمان من ۱۵ سال بیشتر نداشتم.وقتی این برخورد رابا من داشتند من هم دیگر پیگیری نکردم.اما عجیب بود که درنامه عمل من، کمک به آن خانواده فقیر ثبت شده بود! به جوان پشت میز گفتم : من که کاری برای آنها نکردم؟
🔹: گفت تونیت این کار را داشتی ودر این راه تلاش کردی، اما به نتیجه نرسیدی.برای همین نیت وحرکتی که کردی درنامه عملت ثبت شده است.یاد حدیث رسول گرامی اسلام درنهج الفصاحع ، ص ۵۹۳ افتادم :《خدای والا می فرماید وقتی بنده من کار نیکی اراده کند ونکند یا نتواند انجام دهد ان را یک کار نیک برای وی ثبت میکنم.......
🔹البته فکر ونیت کار خوب .،دربیشتر صفحات ثبت شده بود. هر جایی که دوست داشتم کار خوبی انجام دهم ولی امکانش را نداشتم، اما برای اجرای ان قدم برداشته بودم،درنامه عمل من ثبت شده بود.ولی خدارا شکر که نیت های من گناه ونادرست ثبت نمی شد.درصفحات بعد وجای جای این کتاب مشاهده می کردم که چنین اتفاقی افتاده. یعنی نیت های خوب من ثبت شده بود.
🔹 البته بازهم مشاهده می کردم که اعمال خوب خودم را با ندانم کاری واشتباهات وگناهانی که بیشتر در رابطه با دیگران بود ازبین می بردم هر چه جلو می رفتم .، نامه عملم بیشتر خالی
می،شد! خیلی از این بابت ناراحت بودم. از طرفی نمی دانستم چه کنم. ای کاش کسی بود که می توانستم گناهانم را به گردن اوبیندازم واعمال خوبش را بگیرم!اما هر چه می گذشت بدتر میشد.
🔹️ جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش، خدا ارزشی ندارد. کاری که غیر خدا درآن شریک باشد به درد همان شریک میخورد،اعمال خالصت را نشان بده تا کار شما
سریع حل شود. مگر نشنیده ای《 اَلاَاعمالُ بِا لنیات.》 اعمال به نیت بستگی دارد.
🔹همین طور که با ناراحتی، کتاب اعمالم را ورق میزدم وبا اعمال نابود شده مواجه می شدم یکباره دیدم بالای صفحه باخط درشت نوشته شده...
🖇.....✏.......ادامه دارد
هر روز یک صفحه از کتاب سه دقیقه درقیامت را باما دنبال کنید🙏۹
تهیه و تنظیم:فاطمه رضایی
#سیر_مطالعاتی #جهاد_تبیین #نظام_تبیین #تبینگری
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
مناجات آوینی.mp3
1.4M
🔺زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است..
#سید_مرتضی_آوینی
سحر با صدا و مناجات آوینی حقیقتا دلچسب تر است..
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
تندخوانی جز بیستم - استاد معتز آقائی.mp3
3.95M
تندخوانی جز بیستم
التماس دعا
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
از قضا شدن نماز صبحتون بترسید !
میگن خدا اگه بخواد خیری رو از یه بنده ای بگیره، نماز صبحش رو قضا میکنه . . .🌱
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
-♥️•🌱
-وَ لا تَمْنَعْنی لِقِلَّةِ صَبْری
خدایا!
به خاطر کم طاقتیام،
لطفت را از من دریغ مکن!
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 دعای برای امام زمان ارواحنا فداه در شب های قدر
#شب_قدر #امام_زمان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
2_144145974893453785.mp3
17.11M
🎧 سخنرانی استاد سید محمدمهدی میرباقری | شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲ | در حسینیه آیتالله حقشناس (ره)
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
✍شب سرنوشت
قدر ما به قرآن و علی ع بسته شده است یعنی قانون آسمانی و مجری عالم و عادل این قانون .آنگاه است که سرنوشتمان با سعادت دنیوی و اخروی قرین خواهد شد
✍نزول قرآن مکتوب و عروج قرآن ناطق واقعه ای که امشب و امروز واقع گردید
✍شب قدر دانی
بیا تا قدر یکدیگر را بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
حجت السلام سید صمصام الدین قوامی
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تبیین
#طرح_یک_آیه_یک_سخن
#حرف_آورد
توضیح آیه های ابتدایی سوره مومنون
و ذکر حدیثی از پیامبر در مورد خشوع در نماز توسط خانم کاربخش
#نهضت_پیشرفت_بانوان_شهرستان_راور
#نهضت_پیشرفت_بانوان_استان_کرمان
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷سه دقیقه در قیامت🌷
قسمت دهم
صفحه با خط درشت
🔹نوشته شده: »نجات يك انسان«
خوب به ياد داشتم كه ماجرا چيست. اين كار خالصانه براي خدا بود به خودم افتخار كردم و گفتم: خدا را شكر. اين كار را واقعاً
خالصانه براي خدا انجام دادم. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز در دوران جواني با دوستانم براي تفريح و شنا كردن، به اطراف سد زاينده
رود رفتيم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ما هم مشغول تفريح يكباره صداي جيغ يك زن فريادهاي يك مرد همه را ميخكوب كرد! يك پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا ميزد، هيچكس هم جرئت نميكرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد.
🔹من شنا و غريق نجات بلد بودم. آماده شدم كه به داخل آب بروم اما رفقايم مانع شدند! آنها ميگفتند: اينجا نزديك سد است و ممكن
است آب تو را به زير بكشد و با خودش ببرد. خطرناك است و...
اما يك لحظه با خودم گفتم: فقط براي خدا و پريدم داخل آب،خدا را شكر كه توانستم اين بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با كمك رفقا بيرون آمديم. پدر و مادرش حسابي از من تشكر كردند. خودم را خشك كردم و لباسم را عوض کردم
🔹آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من
هم خوشحال بودم. الاقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم. ميدانستم كه گاهي وقتها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك
انسان را در آن اوضاع نجات ميدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كردهام. اما يكباره
مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است! با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ مي ُ شود، خب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم. پس چرا پاك شد؟! جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتيد
🔹يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم. اگر جاي
پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر ميدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه مي ً گرفتم. اصال بايد روزنامهها و خبرگزاريها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم.
فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاريها و روزنامه ها با من مصاحبه كردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و يك هديه حسابي براي من آوردند و... جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي...آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟
🔹گفتم: همه اينها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيليها كارهايشان را براي خدا
انجام ميدهند، اما بايد تالش كنند تا آخر اين اخالص را حفظ كنند. بعضيها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود ميكنند!
🖇.....✏......ادامه دارد.........
تهیه و تنظیم: فاطمه رضایی
#تبینگری #نظام_تبیین #جهاد_تبیین #سیر_مطالعاتی
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
فیش منبر ماه مبارک رمضان 1⃣2⃣
امام علی و بچه های یتیم
📝جرجرداق مسیحی لبنانی می نویسد: قنبر می گوید با مولا رفتیم تو خانه ای ، بچه های یتیم بودند .حضرت بچه ها را که غذا داد خم شد روی زمین بچه ها را برداشت گذاشت روی کولش ، دیدم علی مثل گوسفند دورِ اتاق راه می رود و صدای بع بع از حلقوم مطهرش خارج می کند، که بچه ها بخندند خوشحال شوند.
حضرت یک جمله ای گفته که حالا روانشناس ها این جمله را بیان می کنند ؛ روانشناس های حالا می گویند روح هم غذا می خواهد باید به روح هم غذا بدهید.
🔷قنبر می گوید گفتم آقاجان چرا خودت را انقدر به زحمت می اندازی؟ غذا بهشان دادی خرما بهشان دادی چرا خودت را به زحمت می اندازی آقاجان؟ چرا خودت را خممی کنی روی زمین بچه هارا دور می دهی؟ فرمود این بچه ها پدر ندارند نیاز به غذای روح دارند ، دارم غذای روح بهشان می دهم اینها بازی می خواهند تفریح می خواهند.
استاد هاشمی نژاد
#فیش_منبر
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
✨🖤✨
قرآن به جز از وصف علی آيه ندارد
ايمان به جز ازعشق علی پايه ندارد
گفتم بروم سايه لطفش بنشينم
گفتا كه علی نور بود سايه ندارد
شهادت مولای متقیان تسلیت باد🏴
┄•┄┅═══🖤═══┅┄•
نهضت بیشرفت بانوان // کانون نظام تبیین
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
🔅آغاز ثبتنام دومین مهرواره هوای نو
برگزیدگان سال هیأت و تشکلهای دینی جمهوریاسلامیایران
🔹بخشهای مهرواره:
- نهاد هیأت
- ارکان هیأت
- تولیدات هیأت
- فراهیأت
📝برای ثبت نام و مشاهده اطلاعات بیشتر به وبگاه havayenoo.ir مراجعه نمایید.
#مهرواره_هوای_نو
#دومین_مهرواره
#هیأت
✅ @havayenoo_ir
💠 جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org
توجه .....توجه ........توجه .......
🎤📢سلام علیکم با احترام
💐👌محفل قرآنی ویژه بانوان همراه با تجلیل از بانوان قرآنی
⏰تاریخ :۲۹ فروردین ماه از ساعت ۱۶ تا افطار
🕌مکان؛ تالار وحدت
جهت حضور حتما از قبل ثبت نام شود
گروه های قرآنی وموسسات قرآنی در صورت حضور گروهی وسیله ایاب وذهاب هماهنگ می شود
خادمین و مبلغین و مداحان
محترم هم با خواهر -یا مادر مجاز به ثبت نام می باشند
شماره تماس جهت هماهنگی وثبت نام محفل انس با قرآن ویژه خواهران
+989194180833
👈وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی -سازمان اوقاف وامور خیریه کشور
♦️ تصویری جالب از شب احیاء، چهار تا دهه هشتادی
یک قرآن داشتند برای «قرآن سر گرفتن..»
🔹 دشمنان ببینند و کور شوند.
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
20-ekhlas-emam-ali.mp3
5.98M
موضوع: اخلاص امام علی علیه السلام
#جلسه_بیستم_و_یکم
#حجتالاسلام_رفیعی
#منبرهای_تبلیغی
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت یازدهم
🌷سه دقیقه درقیامت
🔹سفرکربلا
🔹حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد وصحبت های پشت سر مردم وغیبت هاو....نابود میشد. واعمال زشت من باقی می ماند .البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم .همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد.
🔹چرا که درقرآن آمده بود:《اِنَا الحسنات یُدهبِنَ السَیئات》 اما خیلی سخت بود. اینکه هر روزما دقیق بررسی وحسابرسی میشد.اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود.همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد،به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم. اواسط دهه هشتاد. یکباره جوان پشت میز گفت. به دستور آقا عبدالله پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی می شود.باتعجب گفتم:یعنی چه..
🔹گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده واعمال خوب تان باقی می ماند.نمی دانید چقدر خوشحال شدم. اگر در ان شرایط بودید لذتی که من ازشنیدن این خبر پیدا کردم را حس کردید.پنج سال بدون حساب وکتاب؟! گفتم: علت این دستور آقا برای چی بود
🔹همان لحظه به من ماجرارا نشان دادند ودر دهه هشتاد وبعد از نابودی صدام،بنده چندین بار توفیق یافتم که سفر کربلا بروم .دریکی ازاین سفرها، یک پیرمرد کر ولال درکاروان ما بود مدیرکاروان به من گفت: می توانی این پیر مرد را را مراقبت کنی وهمراه اوباشی؟ من هم مثل خیلی های دیگر دوست داشتم تنها به حرم بروم
وبا مولای خودم خلوت داشته باشم،اما بااکراه قبول کردم. کار از آنچه فکر می کردم سخت بود.این پیرمردهوش وحواس درست حسابی نداشت.اورا باید کاملا مراقبت می کردم.اگ لحظه اورا رها می کردم گم می،شد.
🔹خلاصه تمام سفر کربلای ما تحت الشعاع حضور این پیرمرد شداین پیرمرد هرروزبا من به حرم می آمد وبر می گشت.حضور قلب من کم شده بود. چون باید مراقب این پیرمرد می بودم روز آخر قصد خرید یک دست لباس داشت. فروشنده وقتی فهمید که او متوجه نمی شود، قیمت را جند برابر گفت.من جلو آمدم وگفتم: چی داری میگی؟ این آقا زائر مولاست.چرا اینطوری قیمت میدی.،این لباس قیمتش خیلی کمتره خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای این پیرمرد خریدم.با هم از مغازه بیرون آمدیم ..
🔹.من عصبانی وپیرمرد خوشحال بود باخودم گفتم: عجب دردسری برای خودمون درست کردیم . این دفعه کربلا اصلاََ به ما حال نداد.یکباره دیدم پیرمرد ایستادروبه حرم کرد وبا انگشت دست،مرا به آقا نشان داد وبا همان زبان بی زبان برای من دعا کرد.جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد،آقا امام حسین(ع) شفاعت کردند. وگناهان پنج سال تورا بخشیدند. باید درآن شرایط قرار می گرفتید تا بفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال شدم صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت اعمال خوب این سالها همگی ثبت شد وگناهانش محو شده بود.
🖇..........✏.........ادامه دارد.........
هرروز یک صفحه از کتاب سه دقیقه درقیامت را باما دنبال کنید.......🙏.........
تهیه و تنظیم: فاطمه رضایی
#سیر_مطالعاتی #جهاد_تبیین #نظام_تبیین #تبینگری
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
05 (2).mp3
8.61M
موضوع: امام علی علیه السلام بعد از ضربت
#جلسه_بیستم_و_دوم
#حجتالاسلام_رفیعی
#منبرهای_تبلیغی
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen
فیش منبر ماه مبارک رمضان 2⃣2⃣
امیرالمومنین و خدمت به یتیمان
📝داشت در میان کوچه می رفت ، دید یک زنی یک مشک آب انداخته رو شانه اش توی هوای گرم دارد می رود دوتا بچه یتیم هم دنبال سرش یک وقت امیرالمومنین دید زن خیلی عرق می ریزد خسته شده ، علی در زمان حکومتش آمد جلو صدا زد مادرجان اجازه می دهی کمکت کنم؟ نمی شناخت آقا را ، آقا یک قدمی که آمد این زن نفس راحتی کشید یک وقت سرش را بلند کرد طرف آسمان گفت خدا به تو مرد جزای خیر بدهد اما خدا داد من را از علی بگیرد!
امیر آتش گرفت. آمد جلو صدا زد مادرجان ! مگر علی به تو چه کرده که داری شکایتش را به خدا می کنی؟ گفت شوهر من در فلان غزوه کشته شده علی امیر مسلمین بیت المال هم دستش است چرا نمی آید از بچه هایم خبرگیری کند؟ من نباید بروم سراغش او باید سراغ یتیم هایم بیاید .
🔷 امیرالمومنین با خودش گفت ای علی وای به حالت قیامت جواب یتیمان مردم را چی می دهی؟ مشک را آورد در خانه اش تحویل داد خانه را بلد شد برگشت رفت علی طرف خانه ارد را برداشت و نان و خرما کرد آورد خانه ی اینها در زد زن گفت کیه ؟ گفت همان مردی که کمک کرد ظرف آب آوردم ،نگفت کی ام او هم نشناخت. گفت یخورده نان و خرما آوردم برای بچه ها، آمد تو . گفت مادر این آرد را خمیر کن بچه ها گرسنه اند . گفت این بچه ها اذیتممی کنند نمی گذراند . گفت من بچه هایت را نگه می دارم. علی دوتا بجه ها را نشاند رو زانویش . یک خرما دهان این گذاشت یک مغز گردو دهان او می کند ، می گوید بخورید و از علی راضی باشید .
♦️یک وقت زن آمد گفت آقا آردم را خمیر کردم بچه ها ناراحتت کردند عذر می خواهم بچه های بدی دارم ، فرمود مادرجان یککاری کن شما بیا بچه هایت را نگهدار بجه ها با مادر بیشتر انس دارند اجازه بده من بروم تو تنور نان بپزم. امیرالمومنین آمد کنار تنور آتش روشن کرد کنار ایستاد این دودها و شعله ها تمام شود تنور داغ شود نان بپزد . این زن همسایه دید دود از خانه بلند است ؛ من همسایه ام را می شناسم فقیر است چیزی ندارد بپزد نکند خانه آتش گرفته ؟ آمد دید آقا پای تنور است دوید در اتاق گفت این آقا کیه ؟ گفت نمی دانم ؛ خدا اورا با ما مهربانش کرده ظرف آب کمک ما کرده آرد جو و خرما آورده بچه ها را نگه داشته من خمیر کردم حالا رفته نان بپزد . گفت تورا خدا نشناختیش؟ گفت خاک به سرت کنند این آقا علی است . چطور نشناختی .
🔷صدا زد علی جان نفهمیدم آقاجان بد کردم علی جان عذر می خواهم.
استاد کافی
#فیش_منبر #ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز
@nahzattabeen