⚘الهی وربی من لی غیرک⚘:
#حضرت_ام_البنین علیها سلام
▪️▪️✨▪️▪️✨▪️▪️✨
ای همسر سردار جهان،مادر عباس
وی دامـن تـو مهـد ادب پـرور عباس
در بیت علـی آمده!هـمسنگر عباس
خوانده است تو را مادر خود خواهر عباس
امالشهـدا،فاطمه ی دوم حیدر
هم فاطمه ی دوم و هم زینب دیگر
تو چشمه ی فیض از نفس پنج امامی
تو فاطمه ی بیت شـه عـرش مقـامی
تو همسر تنهـا وصـی خیرالانامی
تو مـادر والا گهـر خـون و قیامی
جوشـد ادب و فضـل ز آیات کلامت
پیوسته ز هفتاد و دو تن باد سلامت
شک نیست به این رتبه که حیدر به تو نازد
زینب کـه بـود عصمـت داور به تو نازد
تـا روز جــزا آل پیمبــر بــه تـو نازد
عبـاس تـو در عـرصه ی محشر به تو نازد
کی مثل تو ای خاک رهت هم سر و هم جان
یک روزه دهد چـار پسر در ره جانان؟
ای سوخته در شعلـه ی مصباح هدایت
ای مادر جود و کرم و فضل و عنایت
خشنـود ز رفتـار تـو زهـرای ولایت
جان همه خوبان جهـان باد فـدایت
با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی
کـردی بـه بنـیفاطمـه اظهـار کنیزی
عون تـو شـده در صف عـاشور فدایی
عثمان تو بگرفت ز خون رنگ خدایی
تا دادن جـان،جعفر تو بود ولایی
عباس تو از روز ازل کـربوبـلایی
چون حرمت زهرا به تو شد واجب عینی
گشتنـد عزیـزان تـو هرچار،حسینی
تـو ام بنینـی نــه!تـو امالشهـدایی
پیوسته به ثاراللَه و از خویش جدایی
دلباختـه ی جلـوه ی مصبــاح هــدایی
بیش از پسران گریه کنِ خون خدایی
ای بوسه ی خورشید به خاک کف پایت
حق است کند فاطمه پیوسته دعایت
دادی بـه ره شمـس ولا چـار قمـر را
دور پسـر فاطمــه گـردانـده پسـر را
در ماتمشان ریخته بس اشک بصر را
آتـش زده از گریه دل اهـل نظـر را
از بس که در امواج بلا یار حسینی
بـا داغ پسرهـات عــزادار حسینی
یک روزه به دل داغ روی داغ تو دیدی
چون فاطمه یـا فاطمه از غصه خمیدی
بر گرد همـان چـار مزاری که کشیدی
از داغ حسینبـنعلـی جامـه دریـدی
با آن کـه دلت خون ز غم چار جوان بود
چشمت به حسینبنعلی اشکفشان بود
بـا داغ چهـار اختــر تابنده جبینت
گفتـی کــه نخـوانند دگر امبنینت
آتش نزند کس به دل زار و حزینت
ای لشکر ماتم به یسـار و به یمینت
خون خوردی و نالیدی و از پای فتادی
تـا جـان بـه سـر گریه ی پیوسته نهادی
روزی که تو رفتی و جهان غرق عزا بود
تابـوت تـو بـر دوش عزیـزان خدا بود
با داغ تو خـون بـر جگر اهـل ولا بود
عباس تو ای مـادر عبـاس!کجا بود؟
ای کاش که چون عون،کنارت پسری بود
از جعفر و عثمـان عزیـزت خبری بود
ای قبله ی دل تـربت بیشمـع و چـراغت
ای داغ پس از داغ دوبـاره روی داغـت
ای چارگل خفته به خون،حاصل باغت
باشـد کـه بیایـم بـه مدینه به سراغت
با آن که شدم زائر بیصبر و قرارت
نگذاشت عدو گل بفشانم به مزارت
یا فاطمه خون دلـم از دیـده روان است
قبر تو عیان است عیان است عیان است
چشم همـه بـر تربت پاکت نگران است
آن فاطمه قبرش ز چه از خلق نهان است؟
از اشک،مگـر خاک بقیع تو بشویم
آن تربت پنهان شده را بلکه بجویم
هرچند که خون جگرت بود روانه
دیگـر بدنت دفـن نگـردید شبانه
بر بازوی و پهلـوت ندیدنـد نشانه
ای کوه غم چار جوانت روی شانه
بر «میثم» دل سوخته کن اشک،عنایت
تا خـون دل خـویش کنـد وقف عزایت
#استاد غلامرضا سازگار
#حضرت_ام_البنین👆
(سلام الله علیها)
#حاج_محمود_کریمی
ای امیرالمؤنین را یار
یا امّ البنین
ای سرا پا پاکی و ایثار
یا امّ البنین
دامنت عبّاس پرور،
همسرت مولا علی
مرتضی خو ، فاطمه رفتار
یا امّ البنین
بهر فرزندان زهرا
بعد زهرا مادری
از تو آید ای علی را یار
یا امّ البنین
از تو برد عبّاس
میراث وفا و عشق را
تا که شد سقّا و پرچمدار
یا امّ البنین
بوده ای چون حضرت زهرا
غریب شهر خویش
غربت قبرت کند اقرار
یا امّ البنین
چار فرزند تو
در صحرای سرخ کربلا
چار شیر بیشۀ پیکار
یا امّ البنین
جعفر و عثمان و عونت اختر و
عبّاس ماه
بین آل احمد مختار
یا امّ البنین
خویش را پیوسته می خواندی
کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار
یا امّ البنین
چار فرزند شهیدت
گشت تقدیم حسین
در زمین کربلا هر چار
یا امّ البنین
چار داغت بود بر دل
باز بود اشکت روان
بر حسین آن رهبر احرار
یا امّ البنین
بود نامت فاطمه
دردا که همچون فاطمه
گریه کردی روز و شب بسیار
یا امّ البنین
فاطمه از داغ پیغمبر
تو از داغ حسین
سینه پر از ناله های زار
یا امّ البنین
می کشیدی با سر انگشت
نقش چار قبر
می زدی آتش به دل صد بار
یا امّ البنین
گریه کن یا فاطمه
در ماتم آن فاطمه
کز عدو پیوسته دید آزار
یا امّ البنین
تو نخوردی سیلی از دشمن
میان خانه ات
تو ندیدی صدمه از مسمار
یا امّ البنین
دست تو سالم
و لیکن بازوی زهرا شکست
پیش چشم حیدر کرّار
یا امّ البنین
گریه کن ای مادر عبّاس
بهر فاطمه
ای روان اشک تو بر رخسار
یا امّ البنین
Adel 1365:
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان