■پرسیدم ازهلال ماه:
چرا قامتت خم است؟
■آهی کشیدو گفت:
که ماه محرم است
■گفتم:که چیست محرم؟
با ناله گفت:
■ماه عزای اشرف
اولاد آدم است
🖤فرا رسیدن ایام سوگواری
🖤امام حسین(علیه السلام) خدمت ذاکرین گرامی اهلبیت تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥مداحی سید مجید بنیفاطمه و دمام زنی رضا هلالی در حسینیه معلی
🔹مداحی نوستالژی جان آقام بنی فاطمه در شب اول محرم حسینیه معلی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکسی دلتنگ کربلاهست ببینه اینو التماس دعا نذرامام زمان
التماس دعا🏴🏴🏴🏴🌴🏴🏴🏴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
که دوست خود روشِ بنده پروری داند
صدای پای کاروان می آید
به این کویر تشنه جان می آید
به زیر سایه ی امیر عالم
سپاه آسمانیان می آید
یک لشکر به سمت بی کران شده عازم
یک صحرا هلاک شوکت بنی هاشم
یک دریا عسل به لطف هیبت قاسم
زمین در فراز آسمان در نشیب
سراپا جگر پا به سر بی رقیب
به روی لبان زهیر و حبیب
امیری حسین ونعم الامیر
مخدرات غرق نور کوثر
به زیر سایه ی علی اکبر
صدا ز سوی طفل شیر خوارش بود
طنین نعره ی انا بن الحیدر
یک گوشه عقیله محو روی دلداره
امید تمام خیمه ها علمداره
این یعنی علم به روی دوش سرداره
جوانان مطیع و لبالب یقین
همه مادران شیر و شیر آفرین
به لبهای طفلان زینب عجین
امیری حسین ونعم الامیر
#ورود_کاروان_به_کربلا
رسید بالاخره قافله کنار فرات...
سلامتی حسین و قبیلهاش صلوات!
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
چقدر خوب که جمعِ بزرگها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بندهها برسان جلوهی رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب آمده است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سر تمامی مردان مقابلش پایین
حجاب دختر حیدر، هزار پردهی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکابدار ابالفضل و پردهدار حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سر براش آوردند
خبر ز غارت معجر براش آوردند
رساندهاند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمتها غرور حرم
اگر چه آمدهای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسهگاه نبی نیزه نیزه میکوبند
لباس کهنهی او از تنش جدا شده است
به روی جسم شریفش برو بیا شده است
کبود میشود از تازیانه پیکر تو
سری به نیزه بلند است در برابر تو
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#نوحه شب دوم
عاشقان ولا ماه محرم رسید
ماه رنج و غم و موسم ماتم رسید
همه بر لب نوا
وای از کربلا
یا حسین جان۲
ماه خون و قیام و ماه نهضت شده
شیعه در ماه خون صاحب عزت شده
وقت هم عهدی است
در عزا مهدی است
یا حسین جان۲
ماه سوز و غم و اشک برای حسین
رفته دل ها همه کرب و بلای حسین
هر دلی خون شده
گریه افزون شده
یا حسین جان۲
در جنان خون دل حضرت زهرا بود
صاحب این عزا زینب کبری بود
هر دلی در غم است
زیر این پرچم است
یا حسین جان۲
ماه بزم عزا بهر علی اکبر است
غرق خون کربلا اشبه پیغمبر است
وقت تاب و تب است
خونجگر زینب است
یا حسین جان۲
ماه ماتم بود ماه علی اصغر است
بر روی دست بابا چو گلی پرپر است
همه در فکر آب
خونجگر شد رباب
یا حسین جان۲
ماه عباس حیدر و مه علقمه است
در کنار بدن خون جگر فاطمه است
گل ام البنین
شده نقش زمین
یا حسین جان۲
ماه شمشیر و خون ماه شه عالمین
بر زمین فتاده غریب عالم حسین
گل زهرا نشان
تشنه لب داده جان
یا حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
AUD-20220731-WA0014.
1.94M
عظمت دهه اول محرم الحرام
مجلس روضه ونشر معارف اهل بیت علیهم السلام
دهه اول محرم الحرام 5الی 7صبح
امیراباد خ شهید مفتح ک شهید رادمنش برقراراست لطف می کنید قدم برچشم بگذارید واطلاع رسانی بفرمایید به نیت فرج وسلامتی امام زمان عج تعالی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد خورسندی
مدیر عامل اسبق خانه مداحان تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 یه گوشه نگات، برای این گدا بسه
🏴سالروز ورود کاروان اباعبدالله به کربلا
🏴🏴🏴🏴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#مرثیه شب سوم محرم
#حضرت رقیه
بابا! سلام
خوش اومدی، گردِ سفر بروته
بابا! سلام
دیدی منو؟ رقیه روبروته
روزایی که نبودی و حالا بکن تلافی
*چیکار کنم دخترم؟...*
مویِ منو میبافی؟
آئینه ی احساسِ من
اصلاً نبود حواسِ من
مویی نمونده واسِ من
بابا! ببین
رو صورتم، جای هزارتا دسته
بابا! ببین
گوشواره هام، تو گوشِ من شکسته
گناه من چی بوده که سیلی شده تقاصم؟
روزی که این دامن و تو خریده بودی واسم
پاره نبود لباسم
کاشکی نبینه زینبت
چه زخمایی داره لبت
حنجره نامرتبت
عمو کجاست؟
بهش بگم، مارو کجاها بردن
عمو کجاست؟
ببینه که، دخترا سیلی خوردن
*بابا! یه پیغامی برا عموم دارم...*
بهش بگو: دستِ کسی، نخورده به حجابم
بهش بگو: می دونه که، چند روزِ تو خرابه ام؟
به روی خاک میخوابم
*
دل تنگشم یه عالمه
این وضعِ روز و حالمه
دیگه نگو سه سالمه
بابا حسین! بابا حسین!...
.
#نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه(س)
بابایی ، دشمنت کرده اسیرم
نگاه کن ، غم تو کرده چه پیرم
چشم انتظارتم ، عمه چه بیقرار
بابا بیا ولی ، تنهای مان نذار
آه ، قد خمیده ، دختر شاه ، کس ندیده
وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)
بابایی ، پاره کردن معجر من
نرفته ، چادر اما از سر من
نایی نمانده در ، دستان و پای من
شد عمه زینبم ، بابا عصای من
آه ، دست دشمن ، مانده روی ، صورت من
وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)
بابایی ، از داغ تو می میرم
من توی ، خرابه عزا می گیرم
بابا شده کبود ، پلک چشم ترت
لبریز گرد و خاک ، شد موهای سرت
آه ، شد دل کباب ، رویت شده ، از خون خضاب
وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محاوره #زمزمه
بهمناسبت مراسم شیرخوارگان حسینی (اولین جمعه دهه محرم)
قراره زندگیهامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضهس
تا حرف اصغرت باشه
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم، مادر
نداره قطرهی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمیگیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پُر غُصه و درده
صداتو بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام، بابات
نشد گریَهت فراموشِش
میخواد آبِت بده مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطرهی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
✍ #محسن_ناصحی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره #بازنشر
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم
بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم
غریبیمو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم
بزار خلوت کنم با تو
بزار تعریف کنم، بعدش
ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفای تعریفیم
دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیست
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکیای اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته
که خونَش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شاید
تو حرفام دلخوری باشه
کدوم خانوم با این حالش
پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی
سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید
براش با جون مهیا شی
خجالت میکشی وقتی
نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمیتونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو میبندم
به زورم باشه پا میشم
به زورم باشه میخندم
مگه تو صورتم امشب
بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی
یه بار حتی نخندیدی
یکی دستش تو تاریکی
به گونم خورده، چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امانت برده، چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم
که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستهی راهم
یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح
به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبِ
ازینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو واکردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمامو میبندم
✍ #هادی_جانفدا
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی
به کاروان شهیدانِ نینوا برسی
امام پیک فرستاده در پیات ... برخیز!
در انتظار جوابت نشسته... تا برسی
چه شام باشی و کوفه.. چه کربلا، ای دل!
مقیم عشق که باشی... به مقتدا برسی
زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام
که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی
مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش!
که در مقام ارادت به مدعّا برسی
تمام خاک جهان کربلاست... پس بشتاب
درست در وسط آتش بلا برسی...
زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ!
که تا به اجر شهیدانِ نینوا برسی...
✍ #مریم_سقلاطونی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
مهمان دم در است، فقط جایمان کم است
شکر خدا بساط ضیافت فراهم است
این سو که استکان و سماور گذاشتیم
موکب زدیم و از سرِ شب چایمان دم است
آن سو کتیبهای است که رویش نوشته است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
هرکس که آمده است به اینجا خوش آمده
خوب و بد و فقیر و غنی نیست، دَر هَم است
باید لباس خوب خودم را به تن کنم
این بهترین لباس، سیاه محرم است...
#سیده_تکتم_حسینی
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
بر درد تنهایی دچارم
ای نگارم
پایان ندارد انتظارم
ای نگارم ...
پاییزی ام ،
هجران ، امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم
ای نگارم
خواب مرا
فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم
ای نگارم
آواره ای بودم
مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم
ای نگارم
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
( دیدی یک بزرگی رو میخواهی ببینی اما دستت بهش نمیرسه ، میگن اینجا مجلس پدرشه حتما میاد ، برو اونجا می بینیش ، ... اینجا هم صاحب عزا ، خود امام زمانه ، درسته چشم های من لیاقت نداره ، آقارو ببینه اما دلم خوشه آقا منو می بینه ... )
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو ، بی اعتبارم
ای نگارم
این آبرو ، این اشک ها
این مِهرِ زهرا
من هر چه دارم
از تو دارم ، ای نگارم
#آقا_جان
بخشید اگر ما را خدا
لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم
ای نگارم ...
#آقا_جان
می ترسم از جان کَندنم ،
پیشم میآیی ؟
در وقت سختِ احتضارم
ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم ،
خودم را
دست #رقیه می سپارم
ای نگارم
دست باباشو بگیره بگه بابا بیا بریم ، این گریه کن ما بوده ،... بابا بابا بابا ... اون نوکری که شصت سال نوکری کرده بود ، رو تخت بیمارستان بود ، گفت متوسل به خانم رقیه شدم ، خیلی التماس کردم ، گفتم بی بی ، سالها نوکر بابات بودم ، خیلی دلم شکست ، نیمه شب یه مرتبه دیدم در اتاق وا شد ، یه خانم کوچولو دیدم دست یه آقایی رو گرفته ، میگه بابا همین آقاست ، همین نوکر شماست ... آخه دختری که مادر نداره ، هر کجا بره با باباش میره ، ... بی بی جانم ...
کُنج خرابه ناله زد
فخر دو عالَم
بابا بیا امشب کنارم
ای نگارم ...
دیگر نمی بینم سرت را
روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم
ای نگارم ...
( هر جوری میتونی عرض ادب کن ، میتونی ناله بزنی کمش نزار ، یه روزی حسرت میخوری میگی نفس داشتم ، ناله نزدم ... حسییین ...)
بر ما اسیرانِ زمین خورده
نظر کن
بالانشینِ نی سوارم
ای نگارم ...
واحد سنتی شب چهارم محرم
سبک ای ساقی لب تشنگان...
ای جان جانان جهان ، ای بهترین دلدار ، یا سید الاحرار
عالم شده دیوانه ات ، ای عشق بی تکرار ، یا سید الاحرار
ردّم نکن ای مهربان تر از پدر مادر ، جان علی اصغر
ای که به آقایی تو ، کرده جهان اقرار ، یا سید الاحرار
مانند فطرس می شود ، بال و پرم باشی ،تاج سرم باشی ؟
غمخوار من هم می شوی ، ای بهترین غمخوار ، یا سیدالاحرار
ای آبروی عالمین ، شرمنده ات هستم ، راه تو را بستم
من را حلالم کن حسین ، جان سپهسالار یا سید الاحرار
اصلا بدی ام را تو ، بر رویم نیاوردی، از بس که تو مردی
با اینکه از من یا حسین ، داری گله بسیار یا سید الاحرار
با اینکه بد کردم ولی ، ای سید عالم ، شد شامل حالم
لطف همان که کشته شد بین در و دیوار ، یا سیدالاحرار
حقت نباشد این همه ، نا مهربانی ها ، ای مهربان آقا
در این بیابان از عطش ، چشم تو گردد تار ، یا سید الاحرار
واویلتا گردی کفن ، با خاک صحرا تو ، جبران کند با تو
هر کس که دارد کینه ای از حیدر کرار، یا سید الاحرار
تقصیر من هم هست اگر ، زینب پریشان است ، بی تاب و گریان است
فکر اسیری حرم ، من را دهد آزار ، یا سید الاحرار
#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
طراوت همهی روضهها ! امام زمان !
شبی به روضهی ما هم بیا امام زمان
فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است
همیشه باخبر از حال ما امام زمان!
به حال مضطر ما هیچ کس محل نگذاشت
کسی بجز تو نکرد اعتنا امام زمان !
فراق توست سرآغاز درد بی درمان
که جز ظهور ندارد دوا، امام زمان !
شکستن دل مولایمان خدا نکند
خدا کند که بمانیم با امام زمان
قسم به پای پر از آبله حلال کنید
اگر زدیم به تو پشت پا امام زمان !
شنیدهایم همه بخشش از بزرگان است
ببخش محض رضای خدا امام زمان !
قیامت و دل قبر و زمان جان کندن
به دادمان برس این چندجا امام زمان !
سلامِ سینه زنان را به جد خود برسان
اگر روانه شدی کربلا امام زمان!
تو را به جان علی اکبر امام حسین
بده حوالهی پایین پا امام زمان !
به گریه کردن هر لحظهی تو گریه کنیم
به غیر تو نکنیم اقتدا امام زمان !
روال اشک تو یک روز میکشد ما را
نکش به روی سر خود عبا امام زمان!
کنار علقمهای یا کنار گودالی
کجای کرببلایی؟ کجا امام زمان ؟
امام کرببلا شد به لطف نیزه و تیر
هزار و نهصد و پنجاه تا " امام زمان "
✍ #علیرضا_خاکساری
✅نوحه شب چهارم محرم
این هدیه ها تقدیم تو ای برادر
ابناء زینب نسلِ على و جعفر
سرباز راهاند/شیر سپاه اند/قربان شاهاند
(مظلوم حسینم)
هر دو فدایی هایت تا زنده هستند
مثل علمدار تو رزمنده هستند
هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند
(مظلوم حسینم)
قربان اشک چشمت گردم برادر
اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر
گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر
(مظلوم حسینم)
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#مقتل
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
✅ روضة العلما
⚪️مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
🔘حضرت حر (علیه السلام)
مهاجربن اوس میگوید: من دیدم حُرّ سوار مَرکَب است، امّا بدنش دارد میلرزد. ببینید مهاجر میگوید: به او گفتم که ای حُرّ، اگر از بهترین سرداران کوفه سؤال میکردند، من از تو تجاوز نمیکردم؛ این چه حالی است که در تو میبینم؟! حرّ گفت: ای مهاجر، من خودم را بین بهشت و جهنّم میبینم و بهخدا قسم، غیر بهشت را انتخاب نمیکنم.
ناگهان حُرّ رکاب را زد و به سوی خیام حسین علیه السلام حرکت کرد و رفت؛ امّا جملاتی را هم میگفت: «اللّهمَّ إلیکَ أنَبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ»؛ خدایا؛ من تو را انتخاب کردم. من گذشتۀ بدی دارم و کارهای خیلی بدی انجام دادهام! «فَإنّی فَقَدْ أرعَبْتُ قُلُوبَ أوْلِیَائِکَ وَ أوْلَادِ بِنْتِ نَبِیِّکَ»؛ من دل دوستان تو را لرزاندم؛ من دل بچّههای دختر پیغمبرت را لرزاندم؛ من این زن و بچّهها را ترساندم...
حرّ حرکت کرد تا نزدیک خیام حسین علیه السلام رسید. وقتی از مرکب پیاده شد، نمیدانم صورتش را روی خاک گذاشت یا سرش پایین بود که حسین علیه السلام به او فرمود: «إرفَعْ رَأسَکَ»؛ سرت را بلند کن! - خدایا! ما را امشب به حُبّ حسین علیه السلام سربلند کن!- به حسین عرض کرد: «هَل لِی مِن تَوبَة»؟ آقا! آیا خدا توبۀ من را قبول میکند؟ حسین فرمود: بله! خدا توبهپذیر است.
حر سوار بر مرکب شد. شاید اینجا بود که حسین فرمود از مرکب پیاده شو و استراحت کن. عرض کرد اگر اجازه بفرمایید همانطور که اولین کسی بودم که راه را بر شماگرفتم اولین کسی باشم که در راه شما کشته می شود. حضرت اجازه داد حر به میدان رفت.
طولی نکشید که صدای حر بلند شد یا حسین!
حسین آمد سر حر را به دامن کرفت فرمود مادرت اشتباه نکرد که نام تو را حر گذاشت «انت حر فی الدنیا و الآخره» تو در دنیا و آخرت آزاده هستی.