eitaa logo
نجف آباد نیوز
5.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
34 فایل
پایگاه خبری نجف آباد نیوز ارتباط با ما: @njf_sakha
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ افتتاحیه قبرستان نجف آباد چند سال مانده به پیروزی ، جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند. «رمضان ابراهیمی» دانشجوی سال سوم علوم‌پزشکی تهران بود که با هم‌کلاسی‌هایش می‌روند اردوی تفریحی در ارتفاعات کرمان. وقتی چند تا از دخترها در خطر سقوط قرار می‌گیرند، ابراهیمی نجات‌شان می‌دهد ولی خودش سقوط کرده و در دم کشته می‌شود. پدرش، نعل‌بند و از طبقۀ ضعیف بود و برایش قبری در قبرستان پنج‌جوبه آماده کرده بود ولی تعدادی از چهره‌های سرشناس و چپ شهر، خواب دیگری دیده بودند. حسین رحیمی آمد سراغم و گفت: «با شهردار و فرماندار صحبت کن تا رمضان را در قبرستان جدید دفن کنیم». سراغ نجات‌پور (شهردار) و فروزش (فرماندار) را که گرفتم، فهمیدم هر دو نفرشان رفته‌اند عیادت «حاج فتح‌الله سبحانی» رییس انجمن شهر. موقعیت خوبی بود. با رحیمی در گوشه‌ای نشستیم و در موقعیتی مناسب، موضوع را من مطرح و رحیمی با چاشنی کردن یک سخنرانی هیجانی، پیشنهاد را قبولاند. مرحلۀ بعد، راضی کردن پدر متوفی بود که موافق نبود و در نهایت با وجود مخالفت او، جنازه را با ترفندهای خاص در قبرستان جدید خاک‌سپاری کردند. قبرستان جدید به «ابراهیمیه» معروف شد و مدتی بعد بچه‌خواهر متوفی که قصاب و در و پنجره‌ساز بود، تابلوی فلزی بزرگی هم برایش ساخت. یکی، دو سال که گذشت، یکی از منبری‌های سرشناش شهر در سخنرانی‌اش گفت: «باید اسم قبرستون رو عوض کنیم. ابراهیمی جوون بوده و مرگ افتاده بین جوون‌ها». با همین پیشنهاد، تابلو را حذف کردند و اسم قبرستان را گذاشتند «جنتیه». 📌(حسین رحیمی؛ بسیار باهوش بود و الآن به عنوان یک شهروند ثروتمند، در آمریکا زندگی می‌کند. برادرش، از صنعتگران شاخص نجف‌آباد و استان محسوب می‌شود.) 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir 🆔https://www.aparat.com/najafabadnews
⭕️ اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند. «رمضان ابراهیمی» دانشجوی سال سوم علوم‌پزشکی تهران، وقتی با هم‌کلاسی‌هایش راهی اردویی تفریحی در ارتفاعات کرمان شده بودند، بعد از این‌که چند تا از دخترها را از خطر سقوط از ارتفاع نجات داده بود، از کوه افتاده و در دم کشته می‌شود. پدر ابراهیمی، نعل‌بند میان‌سالی از طبقۀ ضعیف جامعه بود و برای پسرش قبری در قبرستان پنج‌جوبه در نظر گرفته بود ولی تعدادی از چهره‌های سرشناس شهر که بعضاً افکار کمونیستی داشتند، خواب دیگری برای جنازۀ این جوان دیده بودند. حسین رحیمی آمد سراغم و گفت: «با شهردار و فرماندار صحبت کن تا رمضان را در قبرستان جدید دفن کنیم». سراغ نجات‌پور (شهردار) و فروزش (فرماندار) را که گرفتم، فهمیدم هر دو نفرشان رفته‌اند عیادت «حاج فتح‌الله سبحانی» رییس انجمن شهر. با رحیمی خودمان را به خانۀ حاج‌فتح‌الله رساندیم و بعد از چند دقیقه‌ انتظار در گوشه‌ای از اتاق، در موقعیتی مناسب من رفتم منبر و پیشنهاد دفن ابراهیمی در قبرستان جدید را در حضور شهردار و فرماندار مطرح کردم. رحیمی هم آمد به میدان و با چاشنی کردن یک سخنرانی هیجانی، زمینۀ تصویب این پیشنهاد را فراهم کرد. 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/
⭕️ ایجاد دو قبرستان در نجف آباد به فاصلۀ پانصد متر بعد از تخریب قدیم نجف‌آباد در محل فعلی حسینیۀ اعظم، احداث دو قبرستان جدید در فاصله‌ای نزدیک به هم کلید خورد. شاید برایتان سوال شده که شهر کوچکی مثل نجف‌آباد، چرا باید دو قبرستان داشته باشد. موضوع بر می‌گردد به نجف‌آباد. شیخ‌بهایی آبی که از بالادست وارد شهر می‌شد را از نقطه‌ای موسوم به «هفت‌لتی» به دو شاخه تقسیم کرده بود. یک شاخه که به دلیل تعداد جوی‌های آب خود به «پنج‌جوبه» معروف شد، بخش شمالی شهر را با طی مسیر در خیابان شریعتی فعلی سیراب می‌کرد و شاخۀ «شش‌جوبه» سراغ باغ‌ها و زراعت جنوب شهر می‌رفت. در بخش جنوبی شهر، سه دسته باغ داشتیم. اولین ردیف باغات در یک باریکۀ دویست تا سیصد متری از کنار مسیر اصلی (خیابان امام) که اکثراً متعلق به شاه‌زادگان قاجاری و مسئولان رده بالا بودند، به «باغ‌شاه» معروف شدند. پشت باغ‌شاه‌ها، مقامات رده پایین‌تر باغ و زراعت داشتند و باغ‌های آن‌ها به «باغ‌وزیر» معروف بود. بعد از این دو ردیف هم «باغ‌خان»ها قرار داشت که صاحبان‌شان بیشتر چهره‌های بانفوذ محلی بودند. مردمی که به نوعی به شاخۀ پنج‌جوبه یا هفت‌جوبه وابسته بودند، به تدریج هویت مستقلی برای خود ساخته و مثل بسیاری از نقاط کشور، شدند رقیب یکدیگر. کرُکری خوانی‌های دو طرف به دنیای آخرت هم کشیده شد و هر کدام قبرستانی جداگانه به فاصلۀ کمتر از پانصد متر احداث کردند. هر دو قبرستان در محل آفتابی‌شدن قنات‌های شهر و نزدیک‌ترین فاصله به جوی‌های آب ساخته شدند تا تامین آب غسالخانه‌ها مشکلی نداشته باشد. قنات شیر‌بچه به قبرستان پنج‌جوبه و قنات خارون به قبرستان شش‌جوبه نزدیک بودند. در این میان، قبرستان شش‌جوبه یک ویژگی خاص داشت و آن هم گنبد و بارگاهی بود که به یاد روحانی سرشناس نجف‌آباد «آسید‌محمدباقر مرتضوی» و تعداد دیگری از چهره‌های مذهبی ساخته شده بود. در این محل که به «قبر‌آقا» مشهور بود، شب‌های جمعه یا روزهای خاص مراسم دعا و پخت نذری برگزار می‌شد. 📌«ناگفته ها» به روایت «محمد رضا پزشکی» خبرنگار موسسه اطلاعات در نجف آباد در دهه ۴۰ و ۵۰؛ کاری از انتشارات مهر زهرا 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir
⭕️ اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند. «رمضان ابراهیمی» دانشجوی سال سوم علوم‌پزشکی تهران، وقتی با هم‌کلاسی‌هایش راهی اردویی تفریحی در ارتفاعات کرمان شده بودند، بعد از این‌که چند تا از دخترها را از خطر سقوط از ارتفاع نجات داده بود، از کوه افتاده و در دم کشته می‌شود. پدر ابراهیمی، نعل‌بند میان‌سالی از طبقۀ ضعیف جامعه بود و برای پسرش قبری در قبرستان پنج‌جوبه در نظر گرفته بود ولی تعدادی از چهره‌های سرشناس شهر که بعضاً افکار کمونیستی داشتند، خواب دیگری برای جنازۀ این جوان دیده بودند. حسین رحیمی آمد سراغم و گفت: «با شهردار و فرماندار صحبت کن تا رمضان را در قبرستان جدید دفن کنیم». سراغ نجات‌پور (شهردار) و فروزش (فرماندار) را که گرفتم، فهمیدم هر دو نفرشان رفته‌اند عیادت «حاج فتح‌الله سبحانی» رییس انجمن شهر. با رحیمی خودمان را به خانۀ حاج‌فتح‌الله رساندیم و بعد از چند دقیقه‌ انتظار در گوشه‌ای از اتاق، در موقعیتی مناسب من رفتم منبر و پیشنهاد دفن ابراهیمی در قبرستان جدید را در حضور شهردار و فرماندار مطرح کردم. رحیمی هم آمد به میدان و با چاشنی کردن یک سخنرانی هیجانی، زمینۀ تصویب این پیشنهاد را فراهم کرد. مرحلۀ بعد، راضی کردن پدر متوفی بود که به هیچ شکلی راضی به این کار نمی‌شد ولی در نهایت، جنازه را با ترفندهای خاصی در قبرستان جدید خاک‌سپاری کردند. قبرستان جدید به «ابراهیمیه» معروف شد و مدتی بعد بچه‌خواهر متوفی که قصاب بود و از ساخت در و پنجرۀ فلزی سر در می‌آورد، تابلوی فلزی بزرگی به همین نام برای قبرستان ساخت. یکی، دو سال که گذشت، یکی از منبری‌های سرشناش شهر در سخنرانی‌اش گفت: «باید اسم قبرستون رو عوض کنیم. ابراهیمی جوون بوده و مرگ افتاده بین جوون‌ها». با همین پیشنهاد، تابلو را حذف کردند و اسم قبرستان را گذاشتند «جنتیه». 📌«ناگفته ها» به قلم محمد رضا پزشکی خبرنگار دهه ۴۰ و ۵۰ موسسه اطلاعات در نجف آباد؛ کاری از انتشارات مهر زهرا 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir