eitaa logo
بابا‌ابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
276 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
848 ویدیو
6 فایل
《﷽》 ایجاد⇦²⁰•‌‌⁴•¹⁴⁰¹ از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچ کس بجز تـو نسنجیده‌ام تـورا:)♥️! #بابا_ابوترابم صلواتی بلند برای ظهور و سلامتی امام زمان(عج)ختم کنید {اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ان شاءالله} یاعالی‌بحق‌علی‌عجل‌لولیک‌الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا‌ابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
مُهر عشقش رو هر دل نخورده علی علیه‌السلام همونیه که دلِ زهرا علیهاالسلام رو بردهههه🤩💓
بابا‌ابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
دلِ مارا دریاب از این موجِ غمها علی مولا... :)))💛
دل نشین است در این جاده مسافر بودن شعر چشمان تو را خواندن و شاعر بودن به حریم حرم عشق پناه آوردن در نجف ماندن و یک عمر مجاور بودن:)))))
هرچه از غربت مولا بنویسیم کم است شرح این قصه ی پر غصه دراز است هنوز . متولد شده در کعبه ولی در مکه بردن نام علی مسئله ساز است هنوز . در خودش عطر قدم های علی را دارد تَرَک کعبه اگر چشم نواز است هنوز . شیعه را می کشد این داغ که صدها سال است مدفن فاطمه در چنگ حجاز است هنوز . در مسیر علی و فاطمه جان می بازیم ما برای حسنش نیز حرم می سازیم:)💚
من احادیث تو را خواندم و دیدم که هنوز خاطری سوخته از باغ فدک بوده و هست . هر کرامت که شنیدیم به عالم از توست شک ندارم ، نمک سفره ی ما هم از توست . کافرانی که به دست تو مسلمان شده اند یک شبه با نفست حافظ قرآن شده اند . ذرّه های که فقط دور تو می چرخیدند به فلک رفته و خورشید درخشان شده اند . ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک عمر است بر سر سفره ی احسان تو مهمان شده اند . تا به آغوش غریب تو پناه آوردند دل به دریا زده و گوش به فرمان شده اند . بی ولای تو کسانی که عبادت کردند از نماز شب خود نیز پشیمان شده اند
وُسع رفتن به نجف را که ندارم ، اما راهی مشهدم و عاشق آهوهایش . اهل قم هستم و با رغبت بی حد نجف شده ام شیفته ی جاده ی مشهد به نجف . نفسم تشنه ی این راز و نیاز است هنوز دلم افروخته از سوز و گداز است هنوز . باده نوشان پریشان و خمارآلوده بشتابید در میکده باز است هنوز
دست و بازوی حسینش به خود اوست شبیه چشم های حسنش هم به پیمبر رفته . شب معراج پیمبر به وضوح این را دید که مقام علی از عرش فراتر رفته . دید آوازه ی نامش همه جا پیچیده دید آوازه ی او تا خود محشر رفته . هر که از باده ی شعر علوی مست شده به سراغ می و میخانه و ساغر رفته . مست از جام شرابی ازلی باید بود حق علی بود و علی هست و علی خواهد بود . ماه در اشک علی چشمه ی زمزم را دید صورت و سیرت پیغمبر اکرم را دید . باد هم از نفس افتاد و در آیینه ی او غربت و بی کسی عالم و آدم را دید
باید از دیده ی زینب به جهان کرد نگاه تا که بر دار سرافرازی میثم را دید . سبز شد خاطره ی کرب و بلا در ذهنش هر که بر گنبد او سرخی پرچم را دید . چون که مظلوم ترین چهره ی تاریخ علی ست آخرین شاهد دیوار و در و میخ علی ست . روز و شب بر لب خود آیه ی لبخندی داشت در فراوانی غم ها دل خرسندی داشت . عرش از روز ازل خانه ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت . از در قلعه بپرسید خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت
شرط توحید حقیقی ست ارادت به علی علیه‌السلام :)))💚
مادرم در شُرف مرگ فقط گفت : علی پدرم موقع مردن به لبش پندی داشت … . که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم ! طالب فرزند ابوطالب باش😍♥️ . به نجف رفت و نگاهی به فراسو انداخت دست در موی پریشان شده ی او انداخت . تا که از راه رسید از در و دیوار شنید : پادشاه است گدایی که به او رو انداخت . این حرم یا همه را کرب و بلایی کرد و یا به یاد حرم ضامن آهو انداخت . سخت مبهوتم از آیین رجزخوانی او تشنه ام تشنه ی چینی که به ابرو انداخت
عالم و آدم از آن هیمنه بر خود لرزید رزم او سخت جهان را به تکاپو انداخت . خیبر از ترس بلافاصله از هم پاشید حرز یا فاطمه اش را که به بازو انداخت😍💚 . ذوالفقار آمد و در سینه نفس ها شد حبس باد را هیبتش از هی هی و هو هو انداخت . جز علی کیست که این گونه سرآمد باشد روح قرآن شود و جان محمد باشد . بشنو از نی که در این باب حکایت باقی ست تا خدا هست و علی هست ، ولایت باقی ست . هرچه رفتم به نجف شوق من افزون تر شد تا دم مرگ هم این شور زیارت باقی ست(ان شاءالله🤲🏼🥺💛✨) . جن و انسان و ملک زائر کویش هستند تا ابد در حرمش عرض ارادت باقی ست . سال ها از تو فقط دم زده ام اما باز بر زبان لحظه ی توصیف تو لکنت باقی ست . چارده قرن سرودند و سرودیم ولی شرح غم های تو تا روز قیامت باقی ست
باز در خلوت خود شام غریبان دارم من به بخشندگی و لطف تو ایمان دارم . دل زهرایی مولا وطن فاطمه بود همه ی دلخوشی اش داشتن فاطمه بود . روح دریایی او را متلاطم می کرد زخم هایی که به روی بدن فاطمه بود . یاس خود را متمایل به کبودی می دید یاس ، همرنگ عقیق یمن فاطمه بود . مرتضی بار امانت نتوانست کشید مصطفی منتظر آمدن فاطمه بود . بی وضو دست به این شعر نباید بزنند قلم و دفتر من سینه زن فاطمه بود . بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر از محبان حسین و حسن فاطمه بود . تا ابد چشم به راه پسرش می مانم ” عجّل الله تعالی فرجه می خوانم “
بیت به بیتش مصراع به مصراع و کلمه به کلمش ارزش خوندن و وقت گذاشتن داره👌😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍💛💛💛💛💛💛♥️♥️♥️♥️♥️♥️💚💚💚💚
شعر کاملش طولانیه من بخش هاییش رو گذاشتم.. 👌