هدایت شده از ابوتراب
امیرالمومنین علیهالسلام:
هنگامی که نامه اعمالتان را نزد من میاورند
بایستی نامه اعمالتان قابل اصلاح باشه، مانند
کتابیکه غلطهای اندکی دارد نه کتابیکه همهاش
غلط است، زیرا چنین کتابی قابل اصلاح نیست..!
-القطره/ص۴۰۱-
و کاش میمردم بعد از فمن یمت یرنی..😍🫀
#مرگ
#فمن_یمت_یرنی
#عشق
#بابا_ابوترابم
اللهمعجللولیکالفرجبهحقعمهیسادات
@najafestan
هدایت شده از حَسَنِستآن:)💚🇵🇸
و قبروهُ فی قلوب مَن والا
تو دلم داری کربلا حسن (علیهالسّلام).. :))))💚
#گدای_حسنم
#عشقُنا_حسن
#سید_رویایی_من
#کریمکاریبجزجودوکَرَمنداره
#غریب_آقام
#بقیع
#حسنستان
#حضرت_118
اللهمعجللولیکالفرجبهحقعمهیسادات
@Hassanestan
هدایت شده از حَسَنِستآن:)💚🇵🇸
امشب بقیع سینه زن و گریه کنی برای آقا امام جعفر صادق علیه السلام نداره...💔
هدایت شده از حَسَنِستآن:)💚🇵🇸
ما دینمونو میدیون آقا امام جفر صادق علیه السلام و شاگردان بزرگوار ایشان هستیم..🖤
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#بقیع
@Hassanestan
به اِبنِهُشام فرمود:
جُز با ما...
با کسی رفاقت نکن!
و به کسی دل نبند!
دوست میخواهی...
فقط ما!
رفیقِ شفیق میخواهی...
فقط ما!
همه تو را رها میکنند؛
ولی ما اهلِبیت...
از شما...
حتی در قبر و حَشر هم...
غافل نیستیم!🌱🖤
@najafestan
هزارطایفهآمدهزارمکتبرفت
وماندشیعهکهقالالامامصادقداشت💔! . .
#شهادتامامجعفرصادقتسلیتباد🕯
اۍرفیقیکههمهزحمتماگردنتوست💛✨
#یا_امیرالمومنین
@najafestan
هدایت شده از [ تائب ]
یه روضه از تو یکی از کانالا خوندم ؛
بدجور دلمو برد گفتم حیفه شما نخونید .
هدایت شده از [ تائب ]
- این بخش از محفل رو اونایی که میگن مادر ما رو نمیخره و ما روسیاهیم حتما بخونن .
هدایت شده از [ تائب ]
- یه عالمی بود تو ایران به اسم آقای راشد !
قبل از انقلاب ؛
ایشون خیلی بزرگوار بودن ، اهل دین و ..
هیچوقت سر منبر حرف نا حق نمیزدن !
همیشه وقتی سخنرانی میکردن ..
تا یه مطلبی قطعی نبود نمیومدن راجع بهش حرف بزنن .
هدایت شده از [ تائب ]
- شب های جمعه این آقای راشد تو رادیو تهران سخنرانی میکردند .
هدایت شده از [ تائب ]
ایشون یه شب تو رادیو داستانی رو تعریف میکنن
میگفت یکی از رفقای من تو دادگستری مشهد کار میکرده - یکی از قاضی های بزرگ مشهد بود -
هدایت شده از [ تائب ]
یه شب تو عالم رویا خواب حضرت مادر رو میبینن ایشون .
میگه حضرت زهرا تو عالم خواب نگاه کرد به من با اون شکوه و عظمت ، با صلابت
فرمودن که : قاتل رو آزاد کن .
هدایت شده از [ تائب ]
مادر به ایشون اسم و شمارۀ پروندهی اون قاتل رو دادند و با تحکم باز تکرار کردن که این قاتل رو رهاش کن و از زندان آزادش کن .
هدایت شده از [ تائب ]
- از خواب میپره ، تموم تنش میلرزه ..
صدای محکم حضرت هنوز تو گوشش بوده ..
ایشون میره زندان ؛ اسم و شماره پرونده ای که حضرت مادر بهشون داده بوده رو میگرده دنبالش !
هدایت شده از [ تائب ]
میبینه بهبه چه پروندۀ قطوری ؛
هر نوع جرم بگی این آقا کرده بود ..
کوچیکترین جرمش قتل بود
از دزدی گرفته تا قتل و شر بودن و ..
هر خلافی که بگی !
هدایت شده از [ تائب ]
اینا رو میبینه
با خودش میگه من چجوری این و نجات بدم
این همه خطا و جرم کرده !