-
دموکراسی دقیقا همین لحظه هاست..
تنش هایی در اذهان عمومی که برآمده از اضطراب عدم حضور ناکارآمد در جایگاه ویژه است..(ویژه چون مدتی قرارگاه یک خادم مخلص بوده..) و این پریشانی حتی میان کاغذ های درسی یک نوجوانی که حق رای هم ندارد به وضوح مشخص است.. در بهت چشمان دوخته مردم-از پسرک هفت ساله گرفته تا پیرزن کهنسال-به گیرنده هایشان، این دموکراسی است که پر رنگ است.. باید برای تک تک این ثانیه های آغشته به تقریباً استرس شکر خدا کرد که ما مردم هستیم که انتخاب کننده ایم.. و امیدی که دل خوش به بصیرتی است که انتخاب درست ثمره ی آن است..:)
توکلنا علی الله!
-
دبیر جریان شناسی بعد از خوندن شعر روی کتیبه ی مدرسه:
اصحاب ابی عبدالله سلام الله علیه، اجلشون همون روز بوده..یعنی هرجای دنیا میبودن، رفتنی بودن.. اما اونروز رو کربلا بودن (و حالا تو روضه ها شدن واسطه برای به چشم امام اومدن:)
و من با تشر به قلبم میگم:
مهم اینه همون لحظه ای که امام کارت داره، جانفداش باشی..(دقیقا یعنی موقعیت شناسی)
✓و این تلاش های پی در پی رو میطلبه..!
"خدایا.. اگه هرجوری خواستیم بریم تو چاه جاموندن و نرسیدن، خواهش میکنم پای دلمونو بشکن.."
هی نورِ امیدوارِ من!
خداقوت بهت بابت
۱۵ سالگی ای که
پشت سر گذاشتی..
پرقدرت شروع کن 🌱
که برات لبخند رضایتت
از ۱۶ سالگی رو، از خوده
خوده خدا میخوام؛)🤍
+عاشقانه ای با حلاوت رضایت امام..
+عشقی که مسئول رشد و بلوغ شاعرِعاشق پیشهی اهل بیت بود..
+صفحات کتاب آغشته به محبت امام کاظم و فرزندش امام غریب است..🌱
+و "زلفا"ی درونی که پس از لذت و اشک حاصل از خطوط این کتاب باید بیدار شود..
اگر این ژانر کتاب رو میپسندید، قلم مظفر سالاری تصویرهای دلنشینی رو درون ذهنتون ایجاد میکنه و پیشنهادش میکنم🌜