🌷🌷
#قسمت چهل و چهارم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
#زندگی نامه شهید محمود حاجی زاده : 🌷 [ قسمت چهارم ]
"دوران جبهه"
پدر و مادر محمود در سن پیری به سر می بردند و شدیداً به حمایت های او محتاج بودند و او سعی میکرد علاوه بر کار و فعالیت و بر آوردن نیاز های والدین و خانواده اش، به جبهه و جنگ هم بپردازد. به طوری که سه دوره ی متناوب را در جبهههای حق علیه باطل گذراند.
آخرین اعزام او به جبهه در مورخه ی بیست و یکم اسفندماه سال ۱۳۶۳. در حالی که دختر هفت ماهه اش داشت به اوج شیرین زبانی می رسید و با حرکات خود، دل پدر را ربوده و حسابی او را به خود علاقهمند کرده بود اما او از این همه علاقه دل کند و عازم جبهه گشت و همسرش به تنهایی مسئولیت تربیت فرزند را به عهده گرفت.
#ویژگیهای شهید به روایت همرزمانش:
در جبهه، خواب و خوراک برای او اهمیت نداشت، دائماً در فکر عبادت بود، به نماز اول وقت و همچنین نماز شب، اهتمام ویژهای داشت.
#گوش به فرمان فرمانده بود به حدی به این امر اهمیت میداد که یک بار در مسیر پیاده روی رزمی، پوتینش پاره شد. به گونه ای که دیگر قابل استفاده نبود، هر چه همرزمانش از او خواستند که برگردد، قبول نکرد و مسیر چندین ساعته را با پای برهنه ادامه داد.
#صبر و حوصله ی او زبان زد تمام اقوام، خویشان و همرزمانش بود.
#به مساوات و اجرای عدالت اهمیت فراوانی میداد. در مرحله ی اولی که به جبهه رفت، مسئول تدارکات بود و با وجود اینکه تعداد زیادی از رزمندگان، دوستان، اقوام و هم ولایتی های وی بودند، اما هنگام تقسیم غذا به عدالت رفتار میکرد و بین آنها و افراد دیگر، تفاوتی قائل نمی شد و اگر کسی درخواست سهم بیشتری میکرد، نمی پذیرفت و عکس العمل نشان میداد و میگفت: « همه باید از همه چیز به طور مساوی استفاده کنند».
زمانی که میخواست از جبهه به زادگاهش برگردد با توجه به اینکه مسئول تدارکات بود و تا رسیدن به مقصد راهی طولانی بود، تنها یک کنسرو برای راه بر میداشت.
#اصلاً در بند امور دنیوی نبود و فقط به فکر عبادت، راز و نیاز باخدا، دفاع از کشور و انجاموظیفه به بهترین وجه بود. همرزمانش تعریف میکنند که وقتی منتظر نامه بودیم، میگفت: « نامه می آید، وقت تنگ است، باید کاری کرد».
#آخرین توصیه ها: رعایت حق الناس و حق الله :
#شهید حاجی زاده به رعایت حق الله و مراعات حق الناس اهمیت زیادی می دادو سعی میکرد واجبات الهی را به موقع انجام دهد و حق الناسی به گردنش نماند. این اهتمام به حدی بود که در آخرین اعزام و ۴ روز قبل از شهادتش وصیت نامه ای را نوشت و در آن بدهی هایی را که به افراد داشت، برشمرد و از خانواده خواست که نسبت به ادای آنها اقدام کنند.
#با وجود اینکه واجبات را سر وقت و با دقت انجام میداد در وصیتنامه اش به تکالیفی که فکر میکرد از او فوت شده اشاره کرد و از والدین و برادر بزرگترش درخواست نمود که به دقت مفاد وصیتنامه را اجرا کنند. در همین وصیتنامه از برادر بزرگترش میخواهد که خمس اموالش را بپردازد و مهریهی همسرش را نیز پرداخت نماید.
ادامه دارد...
منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد
🍃 http://eitaa.com/najm_aldini_ir