eitaa logo
ويژه نامه امام باقر عليه السلام
12 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰فضایل علمی امام باقر عليه السلام ✅سوال از ولايت ابو خالد كابلى گويد: به منزل امام باقر عليه السلام رفتم ، حضرت من را به صبحانه دعوت كرد من هم با او صبحانه خوردم . غذاى حضرت بقدرى پاكيزه و گوارا بود كه تا به حال چنين غذايى نخورده بودم . وقتى از خوردن فارغ شديم امام عليه السلام فرمود: اى ابا خالد! اين غذا را چگونه ديدى ؟ عرض كردم : فدايت شوم من غذائى گواراتر و پاكيزه تر از اين نديده بودم اما به ياد اين آيه دركتاب خدا افتادم : ثم لتسالن يومئدعن النعيم (آنگاه در روز قيامت از نعمت ها سوال مى شويد). امام عليه السلام فرمود: از اعتقاد حقى (ولايت ائمه عليهم السلام ) كه بر آن هستيد سوال مى شويد بحار النوار، ج 78، ص 156.‏ اطعام شيعيان سدير يكى از شاگردان امام باقر عليه السلام بود. او مى گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: اى سدير آيا روزانه يك برده آزاد مى كنى ؟ عرض كردم : نه . امام عليه السلام فرمود: در هر ماه چطور؟ عرض كردم : نه . حضرت فرمود: درهر سال چطور؟ عرض كردم : نه . امام عليه السلام گفت : سبحان اللّه ، آيا دست يكى از شيعيان ما را مى گيرى و به خانه ببرى و به او غذا دهى تا سير شود؟ به خدا سوگند اين كار بهتر از آزاد كردن برده اى است كه از فرزندان حضرت اسماعيل باشد. اصول كافى ، باب المصافحه .‏ https://eitaa.com/najskfoc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅سيره امام باقر عليه السلام ✳️ارتباط دوستانه با مردم ابوعبيده گويد: من همراه امام باقر عليه السلام بودم ، به هنگام سوار شدن به كجاوه اول من سوار مى شدم و سپس او. وقتى بر روى مركب قرار مى گرفتيم حضرت به من سلام مى كرد و همانند مردى كه رفيقش را به تازگى نديده باشد احوالپرسى مى كرد و دست مى داد، و هنگام پياده شدن پيش از من پياده مى شد و وقتى از كجاوه پياده مى شديم سلام مى كرد مانند كسى كه رفيقش را به تازگى نديده باشد احوالپرسى مى كرد. من گفتم : يابن رسول اللّه شما كارى مى كنيد كه هيچ كس از مردم نزد ما نمى كنند و اگر يك بار هم چنين كنند زياد است . حضرت فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمى دانى ؟ دو مومن به يكديگر مى رسند و يكى با ديگرى دست مى دهد پس همواره گناهان آن دو مى ريزد همان گونه كه برگ از درخت مى ريزد و خدا به آن ها توجه مى كند تا از يكديگر جدا شوند. بحارالنوار، ج 68، ص 156.‏ https://eitaa.com/najskfoc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نمونه تغيير صورت مسئله 🍎داستان و مرد مسیحی امام باقر، محمد بن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» می گفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.» مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. - شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود. - مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. - اگر این نسبت ها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. بر گرفته از مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18 بخش دوم; داستان راستان مقدمه جلد اول https://eitaa.com/najskfoc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅فضائل امام باقر (ع) ✳️ويژگی علمی امام باقر (ع) 📗خبر داشتن از علوم و امور غریبه 👈جابر بن یزید جعفی می گوید: روزی نزد امام باقر علیه السلام رفتم و از تنگدستی و فقر شکایت کردم و کمک مالی خواستم. امام فرمود:«ای جابر، فعلا پولی در خانه نیست.» چیزی نگذشت که کمیت شاعر داخل شد و اجازه خواست برای امام قصیده ای بخواند. امام اجازه فرمود و پس از قصیده‌خوانی کمیت، به غلام خود فرمود:«از آن اطاق، یک کیسه زر بیاور و به کمیت بده.» غلام امر امام را اطاعت کرد و یک کیسه زر از اتاق کناری آورد و به کمیت داد. کمیت باز اجازه خواست و دو قصیده‌ی دیگر خواند و امام به او دو کیسه زر دیگر بخشید. کمیت گفت:«مولای من! به خدا قسم، ارادت من به شما از روی اغراض دنیوی نیست. نیتم از سرودن این قصائد، صرفا نزدیکی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، و این وظیفه ای است که خداوند بر من واجب گردانیده است.» امام باقر علیه السلام هنگامی که دید کمیت کیسه‌های زر را قبول نکرد، او را دعا فرمود و فرمود:«ای غلام! کیسه ها را سر جایشان بازگردان.» پس از رفتن کمیت، به امام عرض کردم:«شما به من فرمودید در خانه چیزی ندارید ولی می‌خواستید به کمیت سی هزار درهم عطا کنید؟!» امام فرمود:«ای جابر! برخیز و داخل آن اطاق برو و کیسه‌های زر را بیاور.» من رفتم و هر چه گشتم چیزی در اطاق نیافتم. پس بیرون آمدم. امام فرمود:«آنچه را ما از علوم و امور غریبه از شما پنهان می کنیم، بیشتر از چیزی است که برای شما ظاهر می‌نماییم!» (1) آن‌گاه برخاست و دست مرا گرفت و با هم داخل آن اطاق شدیم. سپس با پای مبارکش به زمین زد، ناگهان شمش طلای بزرگی از زمین خارج شد. فرمود:«ای جابر! نگاه کن! ولی این خبر را به کسی مگو، مگر به آن گروه از برادرانت که به آنها اطمینان داری و تحمّل آن را دارند. خداوند به ما بر هر چه اراده کنیم، قدرت بخشیده است. پس اگر ما بخواهیم، می‌توانیم لجام زمین را بگیریم و هر کجا بخواهیم، ببریم.» (2) منابع: (1) الغدير ج 2 ص 198 بنقل از پند تاريخ ج 1 ص 58 (2) بحارالانوار، ج 46، ص 239، حدیث 23. https://eitaa.com/najskfoc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا