eitaa logo
نجوای عاشقانه(هیئت میثاق با شهدا)
225 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3هزار ویدیو
225 فایل
برنامه ی مناجات خوانی در جوار مزار شهداء وادی رحمت تبریز سه شنبه شبها،بعد از نماز مغرب و عشا باحضور برادران و خواهران _همراه با آموزش قرآن برای نونهالان عزیز سال ۱۳۹۹ هجری شمسی
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰ دی ۱۴۰۲
29.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دعای باران 🟢 دعای نوزدهم صحیفه سجادیه بخوانیم با اضطرار بخوانیم تا خداوند عنایت کند. خدا چشم های اشکبار را بی پاسخ نمی گذارد. دنبال علت نگردید. علت العلل و رافع حاجات خود خداوند است.
۲۰ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ دی ۱۴۰۲
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 طلب بارش باران در کلام نورانی امیرالمؤمنین( علیه‌السلام ) در نهج البلاغه 🔵 عاجزانه تقاضا دارم نشر دهید به برکت امیر مومنان کشورمان سیراب گردد.
۲۰ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ دی ۱۴۰۲
۲۰ دی ۱۴۰۲
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یک بار ایشان داشت سخنرانی می کرد اول وقت نماز شد..، رجائی گفت: آقایان اگر الان وسط سخنرانی تلفن از یک شخصیت مهم مملکتی باشد که با بنده کار داشته باشد، اجازه می دهید بروم گوشی را بردارم؟ مردم همه گفتند: بله بروید گوشی را بردارید، ایشان گفت: الان خدا پشت خط است، تلفن خدا زنگ می ‌زندوقت اذان است، او رفت برای نماز و همه مردم هم رفتند نماز. راوی: همسر شهید رجائی عاقبتمون شهدایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل و 🌷صلوات
۲۰ دی ۱۴۰۲
خواهرم! رایحہ‌ی‌حجابٺ، اگرچہ‌دل‌ازاهل‌خیابان‌نمےبرد امابدجورخداراعاشق‌مےڪند... ْ
۲۰ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ دی ۱۴۰۲
🌱 بسیار مشفق و دلسوز مردم بود. روزی لحاف دوزی که طفلش از آبله مرده بود آوردند. 🔹️ امیر گفت: ما که آبله ‌کوب مجانی فرستاده بودیم. لحاف دوز گفت: من خبر نداشتم. امیر گفت: باید ۵ تومان جریمه بدهی. لحاف دوز گفت: ندارم. امیر دست در جیب خود کرد به لحاف دوز داد و گفت: برو جریمه را بده. 🔸️ چند دقیقه بعد بقالی را آوردند که به همین علت، طفلش فوت شده بود. امیر با او نیز همان برخورد را کرد و جریمه را پرداخت. پس از رفتن آن دو فقیر، امیرکبیر مانند زن جوان مرده، زار زار گریست. در همان حال میرزا آقاخان رسید و علت گریه امیر را پرسید. امیر گفت: خبر مرگ دو اولادم را آوردند. میرزا آقاخان وحشت زده فکر کرد پسر امیر کبیر فوت شده. ولی به او گفتند: دو کودک شیرخوار لحاف دوز و بقالی از آبله مرده‌اند. امیر برای آن دو گریه می‌کند. ✳️ میرزا آقاخان جسورانه گفت: این گریه برای دو شیرخوار بقال و چقال است؟ امیر فرمود: تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی منند و من می‌خواهم نسل ایرانی آنقدر زیاد شود که کل زمین را فرا بگیرد. چرا پدرانشان باید از آبله‌ کوبی بی اطلاع باشند که طفلانشان اینگونه بمیرند؟! 🗓️ ۲۰ دی : ، شادی روح پاکش صلوات
۲۰ دی ۱۴۰۲