#چادرانه
جانبازی است برای خودش♥️
چادرمشکی من
در برابرترکش های مسموم
تکه تکه میشود
اما هرگز تسلیم نمیشود!
چادرم را دوست دارم😍
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
میگنماھِرجب؛ماهِخودسازیـھ!
محرمڪہدرستنشدیم؛💔
فاطمیھڪہنتونستیم
یھجورۍنشہڪہماهرمضآنم
بگیمرجبمنتونستیم..!!⚠️
#تلنگر
#حرفخودمونی
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
35.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°• آمــࢪیڪا روبہ افــولہ💯•°
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
°• آمــࢪیڪا روبہ افــولہ💯•° ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
𝁞🌿 ⃟ ⃝𝀋
مابچـهانقلابۍهایادگرفتیم،
"دنیاجاےآرزوکردننیست"
جاےبہدستآوردنھ!
_تحتِلوایِحضرتِآقا...😌✌️🏻
#استوریرهبری
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_بیست_و_دوم #خاک_های_نرم_کوشک✨ • گفتم: این همون عبدالحسین چند روز پیشه!» قیافه اش خیلی مسن ت
#_پارت_بیست_و_سوم
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
به ساك اشاره کردم.
«نوار و کتابه، می خوام دوباره این جا قایم کنید.»
من و منی کرد. گفت: «حاج خانم راستش من دیگه جرأت نمی کنم.»
یک آن ماتم برد. زود ادامه داد: «یعنی شوهرم نیست و منم اجازه این کار را ندارم.»
زیاد معطل نشدم. خداحافظی کردم و برگشتم خانه. مانده بودم چکارشان کنم. آخرش گفتم: «توکل بر خدا همین
جا قایمشون می کنم، عبدالحسین که دیگه عشق شهادت داره، اگه اینا رو پیدا کردن، اون به آرزوش می رسه.»
چند تا قالی داشتیم. بعضی از نوارها را گذاشتم لاي یکی شان.چند تاي از نوارها حساس بودند. سر یکی از متکاها
را باز کردم. نوارها را گذاشتم لاي پنبه ها و سر متکا را دوباره دوختم. کتابها را هم بردم زیرزمین. گذاشتمشان تو
چراغ خوراك پزي و تو یک قابلمه.
یکهو سر و کله ئ نحسشان پیدا شد. از در و دیوار ریختند تو خانه. حسن هفت، هشت سال بیشتر نداشت. همان جا
زبانش بند آمد. دو، سه تاشان با کفش آمدند تو اتاق. به خودم تکانی دادم. یکی شان که اسلحه دستش بود،
گرفت طرفم و داد زد:« از جات تکان نخور! همون جا که هستی بشین.»😠
واقعاً تو آن لحظه ها خدا راهنمایی ام کرد. نشان همان متکا را داشتم. زود برداشتم و گذاشتم رو پاهام و دخترم را هم خواباندم رو متکا.
شروع کردند به گشتن خانه. گاهی زیر چشمی قالی ها را نگاه میکردم. کافی بود یکی شان را بر گردانند و نوارها را
پیدا کنند. متوسل شده بودم به آقا امام زمان(عج). آقا هم چشم آنها را گویی کور کرده بودند. انگار نه انگار که ما توي خانه قالی داریم. طرفش هم نرفتند!
هرچه بیشتر گشتند، کمتر چیزي گیرشان آمد. آخرش هم دست از پا درازتر، گورشان را گم کردند.
باز هم آقاي غیاثی سند گذاشت و آزادش کردند. با آقاي رضایی و دو سه تا دیگر از طلبه ها آمد خانه. اول از
همه سراغ نوارها را گرفت. گفتم: « لاي قالی رو بدین بالا.» داد بالا. وقتی نوارها را دیدند، همه شان مات و مبهوت ماندند. با تعجب گفت: «یعنی ساواکی ها اینا رو ندیدن؟!»
گفتم:« اگه می دیدن که می بردن و شما هم الآن به آرزوت رسیده بودي.»
خندید. سراغ نوارهاي حساس را گرفت.گفتم: « خودتون پیدا کنید.»
کمی گشتند و چیزي دستگیرشان نشد. گفت: « اذیتمون نکن حاج خانم، بگو نوارها کجاست، می خوایم گوش
بدیم.»
متکا را آوردم. سرش را باز کردم. نوارها را که دیدند، گفتند: « یعنی اینا همین جوري اومدن و این نوارها رو
ندیدن؟!»
گفتم: « تازه قمست مهمش تو زیر زمینه.»
وقتی کتابها را تو قابلمه و چراغ خوراك پزي دیدند، از تعجب مانده بودند چکار کنند.
چند روز بعد از آزاد شدنش، امام از پاریس آمدند. 22 بهمن هم که انقلاب پیروز شد.
همان روزها با آقاي غیاثی رفت دنبال سند خانه او. سند را رد کرده بودند تهران. با هم رفتند آنجا. وقتی برگشتند، سند را آورده بودند. چند تا برگه دیگر هم دست عبدالحسین بود. خندید و آنها را داد دستم. پرسیدم: « چیه؟»
همان طور که می خندید، گفت: «حکم اعدام منه.»
چشمام گرد شد.😟سند را با پرونده هاي عبدالحسین فرستاده بودند تهران، دادگاه اعدام داده بود. به حساب آنها،
پرونده او پرونده سنگینی بوده.
لحظه هایی که حکم اعدام را می دیدم، ازته دل خدا را شکر می کردم که امام از پاریس برگشتند و انقلاب پیروز
شد و گرنه چند روز بعدش، عبدالحسین را اعدام می کردند.
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_بیست_و_سوم #خاک_های_نرم_کوشک✨ • به ساك اشاره کردم. «نوار و کتابه، می خوام دوباره این جا قای
#_پارت_بیست_و_چهارم
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
قرعه کشی📨
سید کاظم حسینی🖊______
جریان خلق کرد و حمله به شهر پاوه تازه پیش آمده بود. همان روز ها اولین نیروها را می خواستند اعزام کنند کردستان، از مشهد.
تو بچه هاي عملیات سپاه، شور و هیجان دیگري بود. شادي و خوشحالی تو نگاه همه موج می زد.هیچ کس صحبت از ماندن نمی کرد. همه بدون استثنا حرف از رفتن می زدند. هر کس نگاه می کردي، رو لبش خنده بود.
ناراحتی ها از وقتی شروع شد که رستمی آمد پیش بچه ها وگفت: «متأسفانه ما بیست و پنج نفر سهمیه
نداریم.»
یک آن حال وهواي بچه ها، از این رو به آن رو شد. حالا تو هر نگاهی غم و تردید موج می زد. اینکه داوطلبها
بخواهند بروند، حرفش را هم نمی شد زد؛ همه می خواستند بروند. قرار شده بچه ها خودشان با هم به توافق برسند
و بیست و پنج نفر رامعرفی کنند. این هم به جایی نرسید.
بالاخره آقاي رستمی گفت: «ما خودمون بیست و پنج نفر رو انتخاب می کنیم، یعنی براي این که حق کسی ضایع
نشه، قرعه کشی می کنیم.»
شروع کردند به نوشتن اسم بچه ها. من گوشه ي سالن، کنار عبدالحسین نشسته بودم. دیگر قید رفتن را زدم. از بین آن همه، اسم من بخواهد در بیاید، احتمالش خیلی ضعیف بود. یکدفعه شنیدن صداي گریه اي مرا به خود
آورد. زود برگشتم طرف عبدالحسین. صورتش خیس اشک بود! چشمام گرد شد.
«گریه براي چی؟!»😳
همانطور که آهسته گریه می کرد، گفت:«می ترسم اسم من در نیاد و از جنگ با ضد انقلاب محروم بشم.»
دست و پام را گم کردم. آن همه عشق و اخلاص، آدم را گیج می کرد به هر زحمتی بود به حرف آمدم و گفتم:
«بالاخره اصل کار نیته. باید نیت انسان درست باشه، خدا خودش که شاهد قضیه هست.»
گفت: «خدا شاهد قضیه هست، درست؛ الاعمال بالنیات، درست؛ ولی این که خداوند به آدم توفیق بده تو همچین
کاري باشه، خودش یک چیز دیگه است.»
آهسته گریه می کرد و آهسته حرف می زد. از جنگ بدر گفت و ادامه داد: « تا تاریخ هست و تا این دنیا هست،
اونایی که توجنگ بدر بودن، با اونایی که نبودن فرق دارن.چه بسا بعضی ها دوست داشتن تو جنگ باشن ،ولی
توفیق پیدا نکردن.حالا تو اون لحظه مدینه نبودن، یا مریض بودن، تب شدید داشتن، هرچی که بوده، نمی خواستن
خلاف دستور پیغمبر (صلی االله علیه واله وسلم) عمل کنن.»
ساکت شد. به صورتم نگاه کرد. با سوز دل گفت: «تو قیامت وقتی «بدریون» رو صدا می زنن، دیگه شامل اونایی که
تو جنگ بدر نبودن، نمی شه، فقط اونایی می رن جلو که تو جنگ بدر شرکت کردن و علیه کفار و منافقین بدتر از کفار شمشیر زدن.»
با آن بینش و با آن سطح فکر، حق هم داشت گریه کند. به حال خودم افسوس می خوردم.
وقتی همه اسمها را نوشتند، قرعه کشی شروع شد.اسم او و بیست و چهار نفر دیگر در آمد. من هم جزو آنهایی بودم
که توفیق پیدا نکردند!
سی و چهار، پنج روز بعد برگشتند. با بقیه ي بچه هاي عملیات رفتیم پیشواز. اول بنا نبود عمومی باشد. کم کم
مردم جریان را فهمیدند. خیابان تهران هر لحظه شلوغ تر می شد و رفتن ما مشکل تر. به هر زحمتی بود، رسیدیم
صحن امام. دیگر جاي سوزن انداختن نبود.یکدفعه دیدم عبدالحسین رفت تو جایگاه سخنرانی. کلاه آهنی سرش
بود. از این بند حمایلها هم سرشانه انداخته بود، با لباس سبز سپاه. بچه هاي صدا و سیما هم آمده بودند براي
فیلمبرداري. شروع کرد به صحبت.
حرفهاش بیشتر از قرآن بود واحادیث. همانها را، خیلی مسلط، ربط می داد به جریان کردستان. مردم عجیب خیره
اش شده بودند. هر چه بیشتر حرف می زد، آدم را بیشتر جذب می کرد. اوضاع کردستان را خوب جا انداخت. از
خیانت بعضی ها پرده برداشت و آخر کار، مردم را تشویق کرد به رفتن کردستان و جنگیدن با ضد انقلاب و قطع کردن ریشه فتنه.
تقریباً بیست دقیقه طول کشید صحبتش. جالبی اش این جا بود که آقاي هاشمی نژاد و چند تا دیگر از علما هم تو آن سخنرانی بودند.🤥
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
هدایت شده از 🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
قرار هر شبمون....🌼
قرائت #دعای_فرج
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد! .....
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🕊
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
به امید حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج)🕋🌍🌸
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
هدایت شده از 🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد...
یـٰااُمٰاهْ ••🍃
#سلامروزتونمعطربهنامامامرضا"(؏)"💛.•
‹🌤🌸›
اے تجلے آبے ترین آسمان امید
دلـــها بہ یاد تو مے تپــــد
و روشــنـے نـگـاه مـنـتـظـران
بہ افق خورشیـ☀️ـد ظهور توست
بیا و گـ✨ـَرد گامهایت را
توتیاے چشــمانمان قرار ده
#روزتون_مهدوے 🌼
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻