eitaa logo
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
332 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
161 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ بخاطر دلایلی کلا برداشته شد((:
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
✨ #وظایف_منتظران✨ #قسمت_دوم 📝 "برگزاری و شرکت در مجالس مهدوی" 🌱حضور و شرکت در مجالسی که در آنها ا
📝 "پرهیز از مجالس اهل بِطالت" ⚠️ مجالسی که به امام زمان(ع) ایراد بگیرند یا وجودش را انکار کنند، یا منتظران حضرت را مسخره کنند. ❤️ امام صادق (ع)میفرمایند : ✨هر کس به خداوند ایمان دارد، در جایی ننشیند که امامی در آن مَذَمّت (نِکوهش) شود، یا به مومنی اهانت گردد.🙂 📚 کتاب مکیال المکارم جلد۲ متاسفانه کم نیستن اینطور افراد و اینطور مکان‌ها، گاهی در جمعی دوستانه‌، گاهی در کلیپ، آهنگ و همچنین برخی شبکه های ماهواره‌ای...😒 اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_دوم 📚 #تنها_میان_داعش صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند: -الو... هر آنچه در خان
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم: - از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی! با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت: - اما بعد گول خوردی! و فرصت نداد از رکب عاشقانه‌هایی که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت: - من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی! و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه میآید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا در آمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی‌تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است: - من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می برمت! ـ عَدنان ـ برای لحظاتی احساس کردم در خالئی در حال خفگی هستم که حاال من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه میخواهد؟ در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. حدود یک ماه پیش... ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬