•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_هفتاد_و_دو #خاک_های_نرم_کوشک✨ • جعبه هاي خالی📦📦 همسر شهید🖊_______ بعد یکی از عملیاتها آمد
#_پارت_هفتاد_و_سه
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
اتاق خصوصی
همسر شهید🖊______
تو بیمارستان هفده شهریور بستري بود. هر وقت می رفتم ملاقاتش، می دیدم دو نفر کنارش هستند. دو، سه روز اول فکر می کردم مثل بقیه می آیند براي عیادت.
کم کم فهمیدم که نه، همیشه همان جا هستند. یک بار کنجکاو شدم 🧐و از آقاي برونسی پرسیدم: «اینا کی هستن؟»
گفت: «دوستام هستن.»
«براي چی همیشه اینجان؟»
«دوستن دیگه، می آن این جا که پیش من باشن.»
آنقدر خاطر جمع حرف می زد که نمی شد باور نکنی. باور هم می کردي، زیاد با عقل جور در نمی آمد؛ دو تا دوست که همیشه با او باشند!🤔
روزهاي اول، با چند تا مریض دیگر تو یک اتاق بودند. یک روز که رفتم ملاقات، آن جا نبود. دلم شور افتاد. فکرم به هزار راه رفت😰 سراغش را از پرستار بخش گرفتم؛ شماره ي اتاقی را گفت و ادامه داد: «بردنشون اون جا.»
تو اتاقش فقط یک تخت بود. همان دو نفر هم پهلوش بودند. تا مرا دیدند، آمدند بیرون. کنار تختش ایستادم. سلام کردم و احوالش را پرسیدم. گفتم: «براي چی آوردنتون اتاق خصوصی؟»
با لحن بی تفاوتی جواب داد: «دکتر گفته سرو صدا برام خوب نیست، براي همین آوردنم این جا.»...
یک ماهی تو بیمارستان هفده شهریور بستري بود. آن دو نفر هم همیشه باهاش بودند. مرخص هم که شد و آمد خانه، همراش آمدند.
هنوز زخمش خوب نشده بود که آمدند دنبالش ، گفتند: «از منطقه شما رو خواستن.»
با همان معلولیتش راهی شد. بعد از شهادتش، آن دو نفر را دیدم. خیلی بی تابی می کردند. خودشان آمدند پیش من. گفتند: «ما محافظ آقاي برونسی بودیم!»😞
چشمهام می خواست از حدقه بزند بیرون😳😳تنها چیزي که حدسش را نمی زدم همین بود. گفتم: «پس چرا شما هیچی نمی گفتین؟!»
«خود حاج آقا از ما خواسته بودن به شما هیچی نگیم؛ نه به شما، نه به هیچ کس دیگه.»
یکی شان دنبال حرف رفیقش را گرفت و گفت: «اون دفعه اي که شما اومدین ملاقات و دیدین که برده بودنشون تو اتاق خصوصی، به خاطر اعتراض زیاد ما بود.»
«چرا؟»
«چون خدا بیامرز، شهید برونسی دوست داشت ما بین مردم باشه، ولی ما می گفتیم خطرناکه، آخرش هم با هزار خواهش و تمنا بردیمش تو اون اتاق.»😓
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_هفتاد_و_سه #خاک_های_نرم_کوشک✨ • اتاق خصوصی همسر شهید🖊______ تو بیمارستان هفده شهریور بستري
#_پارت_هفتاد_و_چهار
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
اورکت نو
همسر شهید🖊______
پدرش گاه گاهی از روستا می آمد خانه ي ما براي خبر گیري. یک بار که عبدالحسین آمد مرخصی، اتفاقاً او هم از گرد راه رسید. هنوز خستگی راه تو تنشان بود که عبدالحسین باز صحبت جبهه را پیش کشید. همیشه می گفت:
«من خیلی دوست دارم بابام رو ببرم جبهه که اون جا شهید بشه.»
این بار دیگر حسابی پاپیچ پدرش شد. آخرش هم هر طور بود راضی اش کرد که ببردش جبهه. همه ي کارها را.خودش روبراه کرد و بعد از تمام شدن مرخصی، دوتایی با هم راهی جبهه شدند.
سه، چهار ماه بعد، خدا بیامرز پدرش برگشت. یکراست آمده بود مشهد و بعد هم خانه ي ما. از خوبی هاي جبهه، گفتنی زیاد داشت. او می گفت و ما می شنیدیم. تو این مابین کنجکاو شده بودم از اخلاق و طرز برخورد عبدالحسین بپرسم. پرسیدم. گفت: «عمو، نمی دونی شوهرت چقدر دقیق و حساسه.»
«چطور؟»
گفت: «وقتی رسیدیم جبهه، یک اورکت به ما داد، دیروز که می خواستم بیام مرخصی، همون اورکت رو گرفت و داد به بسیجی هاي دیگه!»
چشمهام گرد شد.معمولاً لباسی را که به رزمنده ها می دادند، بعد از مدتی استفاده کردن، مال خودشان می شد. تعجبم از این بود که چرا اورکت را از پدرش گرفته!»
چند روز بعد، خود عبدالحسین آمد مرخصی. بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: «آخه اورکت هم یک چیزي هست که بدي به پیرمرد و بعد ازش بگیري؟»
خندید و گفت: «معلوم نیست بابام برات چی گفته.»
ازش خواستم جریان را بگوید. گفت:
جبهه که رسیدیم هوا سرد بود. ملاحظه سن و سال بابا را کردم و یک اورکت نو به اش دادم که بپوشد.من تو اتاقم یک اورکت کهنه داشتم که چند جاش هم وصله خورده بود. دیدم اورکت خودش را گذاشت تو ساك و همان کهنه را که مال من بود، برداشت. سه، چهار ماهی را که جبهه بود، با همان سر کرد.
وقتی می خواست بیاید مرخصی،اورکت نو را از تو ساکش در آورد و پوشید که سر و وضعش به اصطلاح «نونوار»شود. به اش گفتم: «بابا، کجا انشاءاالله؟»
گفت: «می رم روستا دیگه، مرخصی دادن.»
گفتم: «خوب اگه می خواین برین روستا، چرا همون اورکت کهنه رو نپوشیدین؟»
منظورم را نگرفت. خیره ام شده بود و لام تا کام حرف نمی زد. من هم رك و راست گفتم: «این اورکت نو رو در بیارین و همون قبلی رو بپوشین.»
اولش اعتراض کرد که: «مگه مال خودم نیست؟»
گفتم: «اگه مال خودتون هست، باید از روز اول می پوشیدین.»...
بالاخره هم راضی اش کردم که هواي بیت المال را داشته باشد و اجر خودش را ضایع نکند.
عبدالحسین آخر حرفش، با خنده گفت: «خودم هم کمکش کردم تا اورکت را در بیاورد.»
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
[🌞🌻]
.
#یک_حبه_نور🌠
(إِلٰهِى لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ أَيَّامَ حَياتِى فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّى فِى مَماتِی)🍃
🌿خدایا نیکیات بر من در روزهای زندگیام پیوسته بود، پس نیکی خویش را در هنگام مرگم از من قطع مکن. (:🍃
مناجآتشعبانیه🌠
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
💚💌
.
° من هیچنداشتم[😔]
• به کف، شکر خدا[🤲🏻]
° از عشق حسین[😍]
• همه چیزم دادند[☺️]
#اللهمالرزقناکربلا❤️
#شب_جمعه
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🥀
.
کاش میشد که بیایی امسال
نیمه ی این قمر شعبانی
اگر از راه بیایی آقا
میشود شادی مان طوفانی
🍃
#اللهمعجللولیکالفرج
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
MonajatShabaniye.mp3
6.99M
بخونیم باهم🎧
صوت زیبای مناجات شعبانیه🍃
#شعبان مبارک باد 🌸
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌿🍃
.
(استــوری/story🍀)
صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی توو در خانه نباشم ...
#سیزده_بدر
#در_خانه_بمانیم
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌿
سیزدتونبدر😍
غصههاتونپرپر🥰
ایشالاسیزده،بدرسالبعد😁
جبرانمیکنیم.😌😎✌️🏻
#لطفادرخانہبمانید🙏🏻♥️
🌹🍃
.
سیزده به در یعنی :
تمام سیزده معصوم
چشمشان به در است
تا "تو"بیایی...
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینب(س)🌹
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌠🐠
.
#حدیث_روز☀
امام على (عليه السلام)
برحذر باش از خردمند، هنگامى كه او را به خشم آوردى،و از فرد بزرگوار، هنگامى كه به او اهانت كردى، و از فرومايه، هنگامى كه او را گرامى داشتى، و از نادان، هنگامى كه با او همنشين شدى.🍀
(اِحذَرِ العاقِلَ إذا أغضَبتَهُ، وَالكَريمَ إذا أهَنتَهُ، وَالنَّذلَ إذا أكرَمتَهُ، وَالجاهِلَ إذا صاحَبتَهُ)🌸
كنزالفوائد جلد1 صفحه368 📚
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
💛🌿
.
#چادرانه{🌸}
بے حڪمتنیست↯
رنگ سیاهِ چادر را مےگویم🖤
اینکـه تمام تابش خورشــید را میگیرد☀
تا ذخـیره کـند↻
إلےیوم القــیامـہ...😌
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌿💛
.
#مهدی_جانم♥️🌱
کـاش همہ چے یہ جورِ دیگہ بود:)
مثلـاً الـآن امام زمان ظہور کـرده بود ،
چے میشد بچہ ها
اصلـاً نمیشہ تصوّر کـرد کہ قراره
این سختے ها با اومدن آقا
تموم بشہ:)
اما واقعیت اینہ قراره تموم بشہ
بہ نظر خودمون هستیم جزِ
یارایہ منجے؟!🌱
#اللهمعجللولیکالفرج📿
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
•Sleep🌙•
.
تایم خاموشی:)
#خدامون⇩⇩⇩♥
سارعوا الی مغفرة الله
" و خدایم
خودش فرمود
فرارکنید
به سوی آغوش من " (:
.
#اللهمعجللولیکالفرج
#دعایفرجیادتوننــره💛
#شبتونحسینی🌙
#یازهراسلاماللهعلیها🦋
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
•🖐🏻🙂•
.
#تــآیمدعــا:)
مثــلهــرشب...🌚✨
همگـــےبــاهمدعـــایفــرجرومیــخونیمــ💛
بہامیــدفــرجنــورچشممـــون😍
اگرهمگییکدلویکصدابراےظهوردعاکنیم...
انشاءاللهظہــورمحققخواهدشد ...|✋🏻📿|
.
#دعاےسلامتےامامزمان(عــج):
✨بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ✨
•🦋اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا🦋•
الّلهُمصَلِّعلیمحمَّدوَ
آلِمحمَّدوعجِّلفرجهُم
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
#دعای_فرج🎧
●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂🖐🏻
••• #التماس_دعا
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
سلام خدمت همه رفقا😍🖐🏻
انشاءالله حالتون خوب باشه
دوستان یه تصمیمی گرفته شده و همه مطیع🤓
کانال مطهره وکانال نجوای نور قراره فعالیتهاشون یکی بشه،یعنی تمام سیستم های مطهره رو تغییر میدیم 😂وبه نام نجوای نور کار میکنیم😌
پس کانال نجوای نور به اینجا نقل مکان کرده😃👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/919928892C23f8b7579f
پس همه همراهان کانال نجوای نور زودتر وارد کانال بالا بشید که قراره کم کم کانال حذف بشه🤩✌️🏻
بـا من همراه بشید↓↓↓
https://eitaa.com/joinchat/919928892C23f8b7579f
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
سلام خدمت همه رفقا😍🖐🏻 انشاءالله حالتون خوب باشه دوستان یه تصمیمی گرفته شده و همه مطیع🤓 کانال مطهره
دوستان
کاربر خادمه حضرت زهرا(س)مجدد داره به همتون پیام میده برا دریافت لینک ریپورت نشن خواهشا🤨☺️
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
سلام خدمت همه رفقا😍🖐🏻 انشاءالله حالتون خوب باشه دوستان یه تصمیمی گرفته شده و همه مطیع🤓 کانال مطهره
رفقا😌👇🏻
هنوز پشتیبانی نشدنا کانال کلا منتقل شده وتمام فعالیتهامون اونطرفه☝️🏻
زود برین همگی🚗🚙🏍
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
سلام خدمت همه رفقا😍🖐🏻 انشاءالله حالتون خوب باشه دوستان یه تصمیمی گرفته شده و همه مطیع🤓 کانال مطهره
سلام سلام به همگی🖐🏻
رفقای این کانال معلومه چقدر دوست داشتنی هستین تا الان باانتقال کانال لفت ندادین😍😌
رفقای عزیزم همه اعضای این کانال باید مهاجرت کنن کانال همسایه یعنی فعالیت نجوای نور داخل کانالی که متن روی لینک ریپلای شده☝️🏻
ضمن اینکه کاربر خادمه حضرت زهرا(س) داره برا همتون مجدد لینک میفرسته که راحت تر لینک پیدا کنید🌸
چرا یک سریا ریپورت میکنن؟؟؟!!!
چرا یک سریا لینک کانال خودشونو میدن میگن شماهم عضو شو؟؟؟!!!
چرا یک سریا میگن تب ادمینی حرامه وبی احترامی میکنن؟؟؟!!
تب ادمینی اولا هیچ ایرادی نداره فتوا ندین!!دلایلشم موجوده که اینجا نمیگنجه
دوما ما با هیچ کانالی تب روزانه یا شبانه نزدیم که بخوایم تب ادمینی بزنیم🚶🏻♂
پس رفقایی که میخوان محتوای تولیدی کانال نجوای نور رو دنبال کنن داخل این کانال بشن.
بـا من همراه بشید↓↓↓
https://eitaa.com/joinchat/919928892C23f8b7579f
ج.ج هم نداریم این اکانت ها صرفا برای ایجاد کانال ها وتولید محتوا درست شده و تو هیچ کانالی عضو نیست✅