eitaa logo
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
8.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
9.3هزار ویدیو
9 فایل
نجواها و دعاهای مشکل گشا ، زندگی نا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مه شهدا داستان های آموزنده موسیقی بی کلام آرام بخش
مشاهده در ایتا
دانلود
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم اینم تجربیات معنوی من بذار کانال عالیه💋💋💋 ‏ ✅واسه دارشدن چه کارکنیم؟؟ سیصد و شصت مرتبه یا کریم و یا رب چهل روز روزی 360 مرتبه ان شالله برای گمشده ؟؟؟ انا لله و انا الیه راجعون زیاد بگید ان شالله پیدا میشه ✅سوره اذا جا نصرالله هم خیلی خوبه ✅به توصیه آیت الله بهجت ذکر اصبحت فی جوارالله وامسیت فی جنب الله رو بخوانید ودرهمون موقع بگردید ‏دنبالش من حتی چیزای ریز رو هم باهمین پیدامیکنم أصبحت فی امان الله وأمسیت فی جوارالله برای شی گم شده خیلی جواب میده براي گمشده اين ذكر گفته بشه ‏ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ برای حل مشکل عاطفی؟؟؟ اگر در رابطه زناشوییتون هست ذکر یاوودود رو زیاد بگید ‏ سوره مزمل رو هم فراموش نکنید عزیزم سوره یاسین رو به اب بخون به هر مبین که میرسی به اب بدم.. ودر غذا و نوشیدنیها استفاده کن عزیزم هر روز ذکر یا حبیب رو بیست و دو مرتبه بگو خیلی خوبه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
🚫داستانی که باورش خیلی سخته برام🤦‍♀تازه کرده بودمو👩‍🍼به خاطر مراقبت مجبور بودم برم ی خواهرشوهرم... ولی شوهرم به جای رسیدگی به من و بچه هربار به های مختلف مثل آوردن لباسام و ...میرفت خونمون... بچه رو و ساعتها نمیکرد یه روز که از خونه رفت بیرون رفتم توی اتاق بچه ولی با دیدن شوهرم و کاری که داشت میکرد بند پاره شد....🤫 🔴ادامشو بخون 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e