💥منتشر شد💥
🖇یک روز محمدرضا همراه پسرش به دیدن یکی از فامیل رفت. هر کسی را می دید از جایش بلند می شد و سلام می کرد. یکی از بچه های فامیل، به سمتش آمد و او هم به نشانهٔ احترام از جایش بلند شد و سلام کرد و با بچه شوخی و بازی کرد.
پسر محمدرضا پرسید: پدر چرا شما تا به این حد با افراد کم سن و سالتر از خودتان گرم میگیرید؟ چرا وقتی افراد کم سنوسال را جایی میبینید بلند میشوید و سلام میکنید؟
در جوابش گفت: «مگر ملاک آدمیت به بزرگی و سن است؟ از کجا معلوم، شاید این افراد کم سنوسال از خیلی از سن وسالدارها نزد خداوند عزیزتر باشد. سعی کن به یک اندازه برای افراد احترام قائل شوی. طوری برخورد کن که دوست داری بقیه با تو رفتار کنند.»
کتاب #اکنون_نوبت_من_است به چاپ رسید.
روایت پانزده داستان از زندگی سردار شهید مدافع حرم #محمدرضا_علیخانی
به قلم #آسیه_قاسمی
🔷اولین رسانه تخصصی ادبیات پایداری خوزستان
🆔@nakhleatan