6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️قواعد مهرورزی در خانواده
با سرکار خانم نیلچی زاده
✅جلوه گری و بروز و ظهور روابط خوب بین زن و شوهر باعث ایجاد حس حسادت در اطرافیان می شود
آنها تصور می کنند که تمام نگاه ها به سمت یک نفر منعطف و متمرکز شده و آنها از نظر دور مانده اند
✅درمان اینکه:
باید اندکی از بروز جلوه گری کاست و اندکی متوجه اطرافیان بود
@Nakhodabash_va_bakhodabash
﷽
اهلبیت(علیهمالسلام) باب نجات
❓سؤال: چرا تأکید داریم که،
درهای حرمها از عتبات عالیات در عراق گرفته تا حرم شهدا در ایران، مدام به روی مردم باز باشد
تا همه به سراغ اهلبیت(علیهمالسلام) بیایند؟!
👈 پاسخ: «مَن أتاکُم نَجی وَ مَن لَم یَأْتِکُم هَلَک»
هر کسی سراغ محمدوآلمحمد بیاید
نجات پیدا میکند
و اگر به سراغشان نیاید هلاکت پیدا می کند.
#مکارم_الاخلاق
#تغییر_سبک_زندگی
#اهلبیت_باب_نجات
#استاد_نیلچی_زاده_۵_۰۱_۱۴۰۲
👈انتشار مطلب بدون ذکر لینک و نام استاد اشکال شرعی دارد.
@Nakhodabash_va_bakhodabash
با عرض سلام و ادب
خواستم تجربه ام رو در مورد درد و دل با امام زمان عج به اشتراک بگذارم و از استاد عزیزم بابت این راهکاری که فرمودن تشکر کنم
من به خاطر وجود بحران بزرگی تو زندگیم دچار حالت های خیلی بد روحی شدم و تقریبا همه ی درها را به رویم بسته دیدم و کاملا ناامید بودم تا استاد راهکار درد و دل با آقا امام زمان عج رو به من لطف کردند فرمودند؛
شروع کردم هر شب با آقا جانم درد و دل کردن،
هر شب رو به قبله می ایستادم و با عمق وجود متوسل به آقا امام زمان عج میشدم و بعد از گفتن غم و غصه هام و درد و دل کردن با بابای مهربونم و کمک خواستن ازشون شروع میکردم به قربون صدقه رفتنشون
انقدر در این حالت حس نزدیکی به امام زمان داشتم که کاملا حس میکردم تو بغل پدرم درد و دل میکنم و به پهنای صورت اشک میریختم و مدام از حضرت میخواستم دست رو سر و قلبم بکشن تا آروم بشم بعد از چند شب حرف زدن این موضوع جز مهم ترین برنامه های قبل از خوابم بود چون کلی با این کار آروم میشدم و بعدا فقط از حضرت میخواستم حالا که لایق دیدار جمال نورانی شون نیستم حداقل یکبار هم شده تو خواب ببینمشون تا قلباً مطمئن بشم حرفامو می شنون
یه شب که با چشمان خیس خوابم برد برای اولین بار آقا امام زمان جانم رو تو خواب دیدم و ۵ ،۶ نفری با لباس های سر تا پا سفید،دور امام زمان ایستادیم ولی شعاع پرتو نور وجودیاشان به حدی زیاد هست که تمام قامت ایشان را احاطه کرده بود که تا شعاع چند متری ایشان دیده نمیشد که حتی این نور مانع این میشد که آدمای دور امام زمان را واضح ببینم و بشناسم😭
زمانی که از خواب بیدار شدم اون حالت های بد روحی جاش رو به یه آرامش عجیب داد که در سر تا سر وجودم رخنه کرده بود
و این شد که هر شب درد و دل با امام زمان بخشی از آرامش روح و جانم شد و غصه هایی با گفتنش پیش آقا و کشیدن دست نوازش بر سرم هر شب رنگ میباختند و از بین می رفتند.
از استاد نیلچی زاده عزیزم به خاطر تمام زحماتشون ممنونم و از خداوند منان برایشان سلامتی ،طول عمر باعزت و توفیقات روز افزون خواستارم
ان شاءالله خداوند ایشان را برای جامعه اسلام و مسلمین حفظ کند و جز یاران خاص آقا امام زمان عج قرار دهد🤲
#تجربه
#درد_و_دل_با_امام_زمان_عج
#ارسالی_مخاطبین
✨﷽✨
💠 سلام دادن به آل الله هنگام خواب
🔹موقع خوابیدن یکی از چیزهایی که آثار ویژهای دارد:سلام دادن به آل الله است،
🔹این که شما رو به قبله در رختخواب بایستید و سلام به امام حسین علیه السلام بدهید.
🔹رو به امام رضا علیه السلام بایستید و به ایشان سلام بدهید و صلوات خاصه آقا را بخوانید.
🔹دوباره رو به قبله شوید و سلام به امام زمان عجل الله بدهید. و سلام به همه اهل بیت بدهید.
🔹چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد، ولی ابلیس ملعون کارهای عبادی را برای ما مثل یک کوه میکند.میگه: برو بابا این آخوند بازی ها چی هست، این کار خیلی سخته،همه مسخره مون میکنند، یا لباسم کوتاه و تنگ است، یا وقت نمیکنم، نمیتوانم و.....
حتی اگر وضو هم نداشتید، سلامتان را بدهید و بعد بخوابید.
#استاد_نیلچی_زاده۲۳_۴_۱۴۰۰
#گنجینه_دانایی(۱۳۱)
#مهارت_معنوی
#آداب_خوابیدن
#سلام_دادن_به_آل_الله
👈انتشار مطلب بدون ذکر لینک و نام استاد اشکال شرعی دارد.
@Nakhodabash_va_bakhodabash
39.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 ماه رجب، ماه آشتی، صبر، شادی و ماه ورود به ولایت
🔵 زیارت خدا در عرش
🟡 صوت را کامل گوش دهید.
#استاد_نیلچی_زاده
@Nakhodabash_va_bakhodabash
نماز اول وقت و رضا شاه 👌
(پيشنهاد ميكنم بخونيد ، خيلى زيباست)
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم
پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت
چند دقیقه. بعداز ورودما اذان مغرب گفتند
آقای پیرکراواتی،باشنیدن اذان ،درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقیدبه نماز اول وقت باشد
بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند
من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم؟
و اوهم قضیه نماز ومرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد...
درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه(رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم
ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت
پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کردکه رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.!
به خودگفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش كرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پيرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟
گفتم:چه شرطی وبرای چی؟
شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسروقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضيه مرا ازکجا میدانست!؟ كمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.!
همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!!
منهمازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!
اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتندسردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.!
درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم
چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگرعصبانی میشدیاعمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم :
قربان درخدمتگذاری حاضرم
شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و...
رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟
گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت:
مردیکه پدرسوخته،کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم...
(خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان)
به اندازه ارادت به امام_رضا(ع) منتشر کنید.
التماس دعا🌹🌹🌹