نمکدون شعبه ایتا
دیکتاتور چیست؟ سمیه رستمی عدهای از جانورشناسان که معلوم است تا الان سرشان در گوشی، گرم بوده به تاز
جانورشناسان از این جانور چندششان میشده، خیلی دقت نکردهاند ببینید پوشش اینها چیست؛ اما گمان میکنند نوعی خاصیت کشسانی دارد که الکی باد میشود. البته به همین دلیل، با اینکه ظاهر دهشتناکی دارند به شدت آسیب پذیرند و به بزرگتر از خودشان باج سبیل پرداخت میکنند که هوایشان را داشته باشند تا بادشان در نرود. در عوض هرچه بهشان دیکته کنند اینها انجام بدهند. به همین دلیل جانورشناسان خودشان را راحت کردهاند و نام دیکتاتور را برایشان انتخاب کردهاند.
منتشر شده در نشریه نوجوان دیدار
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
بسم الله
با کاروان بسیج دانشجویی دانشگاه صدا و سیما آمدهام پیاده روی
چند بچه جقله مسئول کاروان هستند و برای ما چند نفری که با بچههامان همراه شدهایم تعیین تکلیف میکنند و خط نشان میکشند.
یعنی این حمایل آبی رنگ که ما را شبیه بچههای مهد کودک میکند و باید در این گرما حتتتتتتتما روی چادرهایمان داشته باشیمش کم است ؟! این بچهها را هم باید تحمل کنیم و دست به دمپایی نشویم...
اما نظم خوبی دارد کاروان
مثلا ما را در مسیر مشایه گروه بندی کردهاند و هر گروه یک سرگروه آقا دارد و یک سرگروه خانم که خانمها مطلقا اجازه ندارند با سرگروه آقا همکلام شوند و یا از او جلوتر برویم و مقرراتی از این دست ...
در کل اما راضی هستم از این دهه هشتادی های بامزه که دارند کمکم برای خودشان
بزرگ میشوند و ادای آدم بزرگها را درمیآورند.
راستی بهمان یک برگه شعر هم دادهاند که حفظ کنیم و همخوانی...این را کجای دلم بگذارم ؟...
#اربعین
#دهههشتادیا
﷽
#خرده_خاطرات_کودکی
هر نوبه، خر #دجال مزقانش را کوک میکند، نوای «باز آمد بوی ماه مهر» در میدهد، زهرهمان آب میشود. یادمان میآید، ولمان دادند جایی، میگفتند #دبستان است. زندان گوآنتانامو، #هتل اسپیناپس بود در مقابلش. از حیث قدمت، کلنگ احداثش را میگفتند احمد #شاه قاجار زده. بعضی میگفتند شاه شهید ماقبل عزیمتش به #حرم سیدالکریم آمده این محل، فرمایشات داشته، نسوان این مملکت باید مانند نسوان ممالک مترقیه باشند، اوامر ملوکانه داشته، دبستان دخترانه علم کنند. قدیمیترها میگفتند الباقی مجاناً و مفتاً اباطیل فرمایش کردهاند. بنا اساساً دبستان نبوده، مسافرخانه بوده. مالکش شخصی کَرَمآبی نام، اهل محل مزاحاً و مُطایبتاً میگفتندش کِرمآبی، توفیری نمیکند اسمش چه بوده. خلاصه مسافرخانه را اجاره میدهد اداره آموزش و پرورش، بشود محل پرورش نوگلان. هفت هشت اتاقش را البت مجهز میکنند به اسباب آموزشی فوق المدرن آن روز. یعنی دیواری را رنگ سبز میزنند، فرض کن تخته سیاه، اورژینالتر از دیتاهای امروزی. دیوار جوری کج و کوله بود، حسرت به دلمان ماند خط صاف، رویش بکشیم، واقعش، همانجا شیرفهممان کردند باید علی الداوم بر صراط مستقیم باشیم. معاذالله کج و کوله نرویم، داخل والضالین نشویم.
#کلاس معطر بود به بوی نم و نا، یادمان نرود از کجا به کجا رسیدیم. فی الحال، بوی نا میزند بیخ پک و پوزمان یادمان میآید از کجا به کجاها که نرسیدیم. اسباب آموزشیاش فوقالنهایه پرفشنال بود من جمله، میز و نیمکتش. موریانه به آن رغبت نداشت، میگفت اجابت مزاجش دوبل میشود. القواعد و الاصول آیرودینامیکیه و البالانسیه را به کفایت یادمان دادند، بس میزها لق و لوق بود. توأمان به قاعده ملتفت شدیم همنشینی لق ولوق جماعت، عاقبت ندارد، زمینمان میزنند. سبحان الله! نیمکت متعلق به دوران پوشکپوشی ناپلئون و این همه حکمت؟! نیمکت زهوار در رفته، شش هیچ جلوتر بود از پکیج آموزشی امروزی. هر نیمکت، چهار دانشآموز زورچِپان کرده بودند. لابد حکمتی داشته به جهت طفولیت فهممان نشد، چه بوده. حالیه میبینیم در مدارس دو نفر روی نمیکت مجالست کردهاند، استغفار میکنیم، نرمه میان سبابه و شصتمان را دندان میگیریم، اسراف است، برکت میرود از مشق وسوادجات. سیستم گرمایشی چرخشیاش منحصراً متعلق همین دبستان. سرایدر فی مابین ساعت کلاس، دق الباب میکرد، چراغ والر میگذاشت میانه کلاس. جوری تمشیت میشد تا آخر وقت همه کلاسها مساویاً بهره ببرند.
سرایدار، نامش آب بود. زمستانها اهل محل بر سبیل مزاح و مطایبه صدایش میکردند یخ. یک روز گرم تابستان غفلتاً با اتولی تصادف کرد. بخارشد و به آسمان رفت. مدرسه را چندسال پیش وراث موجر فروختند وشد حسینیه جماعتی که اهل مرکز بودند.
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرخند | صندلیهای فساد خیز !!!
گلچینی از اخبار هفته با ادبیات طنز 1402/07/05
🖥 سامانه ارسال گزارشات طلاب، مبلغان و عموم مردم از فضای مجازی
🌐 https://r.btid.org
📎 #خبر
📎 #خبر_خند
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolida
استنداپ با موضوع شکست اغتشاشات
سمیه رستمی
دوستان همین ابتدا باید عرض کنم که مواظب باشید وابستهم نشید. من موندنی نیستم. رفتنیم.
البته نه از اون رفتنی که عزراییل قبضشو صادر میکنه...
قصد مهاجرت دارم...
به کشور رویاهام،
جایی که دروغ توش جایی نداشته باشه...
مثلا همین انگلیس خودمون ...
یا فرانسه خودمون....
یا یه کشور خودمونی دیگه...
جایی که سرمون گول نمالن: هایپرسونیک داریم
یا بگن کشورهای دیگه زنبیل گذاشتن بلکه دو تا پهپاد خشخاشی بدیم دستشون.
هی نگن بهداشت اینطور! درمان اونطور!
کور که نیستیم داریم میبینیم!
اما چرا نمیگن پس اپوزیسیون چطوره؟!
آقا ما تحلیلهای سیاسیمون دقیقه! موشکافانه است!
مث راننده تاکسیهای خط ترقوزآباد که نیست.
مث راننده تاکسیهای خط خیابون وزرا و اونطرفا است.
چرا با مردم شفاف نیستید؟! تو این مملکت آفتابه لگن هفت دست/
ولی اپوزیسیون کشک ؟!
اصن در دنیا ثابت شده است
اپوزیسیون از اوجب واجباته.
از نت شبانه نامحدود....که....نه ....ولی از نون شب واجب تره!
الان همین فرانسه مهد آزادی و تمدن...
اپوزیسیون که نداره....
اما بالاخره چهارتا ناراضی منتقد سیاستهای دولت وقت داره که کک به تنبونشون باشه ...
حالا ایران از لحاظ اپوزیسیون در تراز جهانی در فقر مطلق به سر میبره...
این چیزی که به من و شما معرفی کردن به عنوان اپوزیسیون؛
اپوزیسیون فیکه! اصلی نیست!
چرا؟
چون زرتی شکست میخوره!
مایه ننگه!
اگه ایرانیا... تو هر جای دنیا... حتی کشورهای زیر پونز نقشه،
اپوزیسیونشون رو معرفی کنن.
در جا بهشون پناهندگی میدن با امکانات فول.
آخه چقدر محرومیت؟!
اصن این اپوزیسیون که ما داریم هم کار خودشونه؟
چرا؟!
دلیل دارم!
ببینید ...
یه شاهزاده داریم شاه نداره..نه چیز ببخشید ..اون یه چی دیگه بود...
یه شاهزاده داریم با اینکه ممدا بگیرن اما خود محمدرضا اینو گردن نمیگیره... میگه کار کار انگلیسیاست. آخه حقم داره
از هر زاویهای به این بشر نگاه کنی؛
حتی پس کله
حماقته که ازش میپاشه.
بعد سلبریتا میان ازش حمایت میکنن به این وکالت میدن.
خو همه میدونن کار سلبریتی حرکت در راستای سیاستهای دولتهاست. مثلا همین امباپه تو اغتشاشات فرانسه گفته وا بدید بره!
اصن اپوزیسیون که نباید با یه پِخ میدون رو خالی کنه!
همین فرانسه...
پلیس و نیروهای ضد شورش میزنند لت و پار میکنن... اینا باز دست بردار نیستند!
بدون چشمداشت مادی باز کف خیابونن!
اصن آدم حظ میکنه!
حالا این هیچی ....
آقا!!! قیمه رو بریزید تو ماستا...
ژله رو بزنید تنگ باقالی پلو....
اصن چون شمایی، آبدوغ خیار و با سیرابی مخلوط کن.
اما
ترکیب شاهزاده با اسماعلیون و مصی رو کجای دلم و رودهام بذارم؟!
حالا اینام خوبه...
یه منطقی داره لابد.
مریم رجوی رو چطوری توجیه میشه کرد ؟!
لاکردار اون روسریش یه اپسیلون جابه جا نمیشه، با مصی ائتلاف کرده!
رجوی سابقه مبارزاتی با بابای شاهزاده رو داره... اصن خو این پسر همون پدره ...
پسر کو ندارد نشان از پدر و این صوبتا.
حالا درسته فرح یه کم اوپن مایند بوده ولی علی الظاهر بابای شاهزاده اوکیه!
البته مریم رجوی با شاه تو یه مورد اتفاق نظر داشته ها!.... اونم سلاخی مردمه!
که خوب انصافا شاید از این لحاظ قابل توجیه باشه ائتلافشون.
ولی خوب ائتلافشون مث یه سوسپانسیون بود. بعد مدتی هر کی رفت برا خودش و گفت دیگی که من نجوشه...
میخوام سر هاپو بجوشه.
بماند که اصن سری وجود نداشت.
دیگ خالی بود که میجوشید.
چون این ائتلاف هم کار خودشونه...
نظام باید در مورد اپوزیسیون نگاهش به داخل باشه.
مث فرانسه؛ انگلیس؛
بدون وابستگی
بدون دلار
خودکفا!
البته نظام یه حرکتهایی هم زده ها...
ینی گاهی میبینیم یه مسئولی
هم حقوق نجومی میگیره از دولت؛ هم علیهش حرف میزنه...
خوب اینو هر جور حساب کنیم در معیارهای جهانی نمیگنجه. پ اینام کارخودشونه!
و در آخر
منم باید برم ..
برم یه جایی که اپوزیسیون داشته باشه در حد باقلوا ....که نه ولی در حد باقالی پخته با گلپر...
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
نمکدون شعبه ایتا
استنداپ با موضوع شکست اغتشاشات سمیه رستمی دوستان همین ابتدا باید عرض کنم که مواظب باشید وابستهم نشی
در استنداپ
چیزی که مهم هست اجراست.
استنداپ باید بر اساس اجرای کمدین نوشته بشود.
این استنداپ برای کمدینی نوشتم که اجراهایش را ندیدهام
و البته قرار شد ایشان مقداری متن را بر اساس اجرای خودشان تغییر بدهند.
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید
💢 موشن دولتگرام14
📎 #دولتگرام
📎 #دولت_سیزدهم
🌐 https://btid.org/fa/video/259726
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
@banketolidat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله
شاعر چه میگوید؟
ترانه «دورت بگردم» حجت اشرف زاده یکی از محبوبترین ترانههای این خواننده است.
بنده هم چند روز پیش حسابی فاز برداشته بودم با تمام احساسم این ترانه را همخوانی میکردم که با خودم گفتم: خدایی این چی داره میگه؟ و پس بررسی و مداقه نهایی به نتایج ذیل رسیدم:
ترانه با این ابیات شروع میشود
«دردی که درمانش تو باشی دوست دارم/
بغضی که بارانش تو باشی دوست دارم»
مصرع اول که یک اسکی، تر تمیز از شعر مولانا ست و اگر پسری ( با توجه به جنسیت خواننده) قصد مخزنی دختری که اهل عرفان و مولوی خوانی است را داشته باشد؛ این مصرع جواب است. البته باید توجه داشت که در اینجا شاعر غلط خورده؛ منظورش درد و درمان الهی باشد. قطعاً منظورش عشق زمینی است که مقدمه درک عشق الهی است. (مقوله شراب الهی و زمینی را خواهشاً اینجا وارد بحث نکنید، بگذارید ببینیم آخر سر این جوان موفق به مخزنی میشود یا نه؟!)
ولی مصرع دوم که انصافاً از باب مقفا بودن با درمان خوب نشسته. ینی شاعر دیده درمان با باران میخواند این مصرع را سروده و البته معنای خاصی ندارد. ینی شاعر شبه و وجه شبه و مشبهه به همه چی را حذف کرده و یک معنای پایان باز را منظور کرده. بروید خدا را شکر کنید خیابان را بیخیال شده.
اگر دختر مورد نظر گیر داد معنای این مصرع چیست؟ پسر باید زرنگی کند و بگوید خودت چی فکر میکنی عشقم؟! چون مولانا میگه: «هرکسی از ظن خود شد یار من» ولی باید مواظب باشد در دام بحثهای پلورالیسم و برداشتهای متعدد از یک متن نیوفتد که بیچاره است و الی یوم القیامه طول میکشد.
احتمالاً شاعر هم همین دیالوگها را حدس زده باشد؛ پس سریع قضیه را گره زده و سروده:
«دیوانهام من، گرچه پایان منی
تو/
هر چه که پایانش تو باشی دوست دارم»
یعنی شاهکار گریپاچیدن مغز است این بیت ... انصافاً یعنی چی که پایان منی تو؟! هرچند شاعر اولش میگوید «دیوانهام من!» بزرگوار دست پیش میگیرد، پس نیوفتد.
ولی مصرع بعدی کولاک میکند. هرچه که پایانش تو باشی دوست دارم ؟!
خوب بزرگوار شما در مصرع قبل گفته تو پایان منی. حالا هم که سرودی؛ هرچه که پایانش تو باشی دوست دارم! پس نتیجه میگیریم شاعر از زبان عاشق میگوید: «من خودم دوست دارم»
بعد شاعر دیده بند را آب داده؛ الان است که دختر با کیف بزند توی گیجگاه عاشق. جوری که عشق از هفت چاکرایش بزند بیرون،
یک سری قربان صدقه که معمولاً عشاق تو سیو مسیجشان دارند و سند تو آل میکنند را در ابیات بعدی چپانده:
«تو نفسی ...همه کسی...بمان برایم/
زیبا شده با عشق تو حال و هوایم»
حالا ما میخواهیم هیچی نگوییم؛ نمیشود. خوب لاکردار! خود شیفته! تو این عشق را هم بهخاطر حال هوای خودت میخواهی!
شاهد مثال در ابیات بعدی است که افاضه میکند:
ای ماه «من!» همراه «من!». نترکی خود رأی! خودخواه! اینکه همهاش شد «من». ولی درجا کامبک میزند میگوید: دورت بگردم!
و برای اینکه پرتوپلاگوییاش را توجیه کند؛ ادامه میدهد:
در چشم تو دیوانگی را دوره کردم.
ینی باز هم توپ را میاندازد در زمین طرف مقابل و میگوید: چشمات منو دیوونه کرده!
اوکی ...ولی بیت بعدی را عقلای قوم باید معنا کنند. آنجا که شاعر میگوید
«دیوانهام من تا که فهمیدی دلت رفت/
از عشق آن لحظه که ترسیدی دلت رفت»
نه برادر من! دختره از دست این هذیانگویی جنابعالی جان به سر شد فرار کرد.
اساساً اینکه میگوید «دلت رفت» یعنی چه؟! معمولاً دل در پی چیزی که گرفتارش شده میرود. ولی گویا اینجا منظور شاعر دلت «دررفت» بوده که به جهت تنگی قافیه به جفنگ افتاده!
و همچنان شاعر کوتاه نمیآید و میگوید:
هی ادعا کردی، چهها گفتی، بماند/
خوب آقای شاعر تا اینجا که فقط خود شما ادعای عاشقی و دیوانگی قربان صدقه داشتی؛ مهلت ندادی دختر چیزی بگوید. واقعا بزرگواری میکنی که گذشت میکنی ،میفرمایی: «بماند» نکشیمون جوانمرد!
ولی مصرع بعدی را عقلای قوم هم هر چه زور بزنند؛ نمیتوانند معنا کنند:
یعنی چی که «با چشم خود، ای عشق من، دیدی دلت رفت»؟!
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263