eitaa logo
نمکدون شعبه ایتا
191 دنبال‌کننده
102 عکس
19 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام یه توپ دارم قلقلیه یه متن طنز با نقطه کانونی تعامل والدین و فرزندان تکنیک تفسیر طنزآمیز شعر منتشر شده در نشریه رشد اولیا مربیان باز نشر سایت قلمه https://ghalame.ir/%db%8c%d9%87-%d8%aa%d9%88%d9%be-%d8%af%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d9%82%d9%84%d9%82%d9%84%db%8c%d9%87/
یه مجموعه طنز با محوریت دستاوردهای دولت رییسی آماده شده که تا حالا شش قسمتش پخش شده باقی‌شم تو راهه اینم لینکشه👇 https://btid.org/fa/video/236830 https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر خند هم کماکان منتشر میشه فقط حس بارگزاریش تو کانال نیست دوست داشتین اینجا ببینیدش 👇 https://btid.org/fa/video/237571 https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
سلام هدیه دو نفر از اعضا کانال که جواب پرسش رو داده بودند امروز ارسال شد مبارکشون باشه
معرفی کتاب «درمان نگرانی» با نگاهی متفاوت -کتاب یکی از راه‌های کسب درآمد نوشتن کتاب روان‌شناسی است. شاید بگویید: مگه نوشتنش کار راحتیه؟ در واقع در این دنیا غیر از فروش مواد مخدر، هیچ راه آسانی برای کسب درآمد نیست که البته خودمان در این زمینه تخصص نداریم؛ اما چندتایی ساقی آشنا و کاربلد سراغ داریم... ادامه در لینک زیر: http://dtnz.ir/?p=317470 https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
انشالله که من امشب یادم نره و پست آموزشی جدید بذارم اما ترو سر جدتون از ایموجی تو نوشته هاتون استفاده نکنید تمرکز مخاطب بر متن رو میاره پایین و اعتراف نویسنده به عدم توانایی در حس برانگیزی با استفاده از کلمات هست بازم هرجور صلاحه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمکدون شعبه ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم #پست_آموزشی شماره ۶ اولین نکته درباره تکنیک به کار رفته در متن «امید و دیگر
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۲_نتیجه گیری طنزآمیز برای بیان حقیقت ساده: مقدمه شوخی یک جمله کلیشه است و ضربه اصلی یک حقیقت ساده مثال: مرد نامرئی با زن نامرئی ازدواج کرد بچه‌شان را نمی‌شد دید! آب که از سر گذشت آدم خفه می‌شود! این تکنیک و مثال‌هایش را از کتاب آموزش طنز‌نویسی به زبان ساده محسن سلیمانی آورده‌ام. الان هر جور که حساب کردم این تکنیک همان نقیضه است. ۱۳_بی‌ربطی یا نتیجه گیری بی‌ربط: جمله اول کلیشه است اما جمله دوم هیچ ربطی به جمله قبل ندارد. این تکنیک بیشتر در طنز شفاهی کاربرد دارد نه طنز مکتوب که مخاطب فرصت فکر کردن دارد. لحن گوینده در این تکنیک بسیار موثر است، پس بیخیال استفاده این تکنیک در طنز مکتوب بشوید. مثال: بابا همیشه می‌گوید خنده بر هر درد بی درمان دواست. برای همین هم تا حالا کلی از فک و فامیل‌های ما از سل مرده‌اند! اگر به این مثال نخندیدید هرگز فکر نکنید که «وای! نکنه دچار افسردگی شدم که نخندیدم» نخیر، به نظر بنده این مثال چندان خنده‌آور نبود اما به نظر محسن سلیمانی نویسنده محترم کتاب طنزنویسی به زبان ساده، خنده دار بوده که آورده. ایشان بیشتر از اینکه نویسنده باشند مترجم بودند و مرحوم خیلی از شوخی‌های را از ادبیات ممالک خارجه به کتاب‌شان منتقل کرده‌اند. اساساً مخاطب ایرانی به هر دلیلی سخت می‌خندد. بنده که فکر می‌کنم هوش علت آن باشد اما این دلیل نمی‌شود شما مِن بعد نخندید تا سطح هوشی خود را به رخ بکشید. این دو تکنیک برای نقیضه و نظیره قالب لغت‌نامه و تفسیر طنزآمیز شعر کاربردی است. ۱۴_توصیف‌های خنده دار: گاهی محتوا و نقطه کانونی جوری چغر و بد بدن است که خیلی راحت نمی‌شود با آن شوخی کرد. تنها چاره اینجا استفاده از توصیفات خنده داراست. توصیه بنده:استفاده از واژه آرایی و واج آرایی در توصیفات است. مثال: فکر می‌کرد مثل صاحب معدن چغازنبیل پولدارم. قیافه‌ش شده بود مثل مغز چاقاله بادام. https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
نابود شدم ینی!😂
من که مشغول خونه تکونی م مثلا ولی بعضیام مشغول ایتا تکونی هستن که از کانال لفت میدن؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسته این پنج شنبه پست آموزشی نداشتم اما این پست نگاه شما به نقیضه رو عوض میکنه http://dtnz.ir/?p=317612 https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
دعوا؛ نمک زندگی است. سمیه رستمی «زن و شوهر دعوا کنند؛ ابلهان باور کنند.» این ضرب‌المثل را قدیمی‌ها گفته‌اند که نور چراغ فانوس دریایی به قبرشان بپاشد. لابد برای اینکه دیگران از ترس قرارگرفتن در زمره ابلهان، هوس دخالت در دعوای زن و شوهرها نکنند. اما همین قدیمی‌ها که با پند و اندرزهای لنگه‌به‌لنگه‌شان ثابت کرده‌اند در جزو ابلهان نیستند؛ اعتقاد سفت و سختی داشتند که دعوا نمک زندگی است و اگر نباشد و همه‌اش عشقولانه در کردن باشد حتماً یک جای کار می‌لنگد. به‌هرحال آدمی حداقل بیست انگشت باریک و پهن دارد که هیچ‌کدامش شبیه آن‌یکی نیست. پس چطور می‌شود اخلاق و سلایق دو نفر مثل هم باشد که مشکل و اختلاف نداشته باشند. اما هرکس به طریقی، می‌زند دل آن‌یکی را می‌شکند و در این زمینه تنوع زیاد است. ولی گل درشت‌هایش در این مطب ذکر می‌شود که مشتری زیاد دارد: دادوفریاد: این روش دعوا برای حل اختلاف بسیار عمومیت دارد. نیاز به شرایط و لوازم خاصی ندارد و در هر مکانی قابل‌اجراست و محدودیتی ندارد. در این روش زن و مرد باید به صدایشان ولوم بالا بدهند جوری که دیوار صوتی بشکند. اختلافشان را هر چه باشد با دیگران به اشتراک بگذارند. مخصوصاً اگر دعوا در منزل اتفاق می‌افتد، حق همسایگی را رعایت کنند. شاید این اختلاف برای همسایه‌ها دیگر هم پیش بیاید به‌این‌ترتیب با چندوچون حل این اختلاف آشنا شوند. بعضاً دیده شده این روش را با روش‌های دیگر ترکیبی می‌زنند که دیگر بسته به سلیقه زوجین دارد. آنچه اهمیت دارد تولید فرکانس‌های بالا با آخرین ظرفیت تارهای صوتی است. جوری که حق این روش ادا شود و بدیهی هرکسی داد و جیغش بیش، حرفش پیش‌تر. بی‌محلی کردن: این روش برای زوجین مبتدی پیشنهاد می‌شود. بیشتر جنبه قلق‌گیری و دست‌گرمی دارد و برای سنجش ظرفیت طرفین است. تنها درصورتی‌که زن و مرد کهنه‌کار و باسابقه باشند و به‌تازگی از انواع دیگر دعوا مثل روش دادوفریاد بهره وافر برده باشند که صدایشان شده باشد مثل جوجه پنگوئن یخ‌زده؛ می‌توانند از این روش استفاده کنند. چون هیچ‌چیز مثل تنوع حال نمی‌دهد. اگر زوجین صاحب فرزند هستند حتماً آنها را به‌عنوان قاصد و چاپار برای ارسال پیغام‌پسغام به کار بگیرند. مسئولیت دادن به کودکان آنها را برای پذیرفتن نقش‌هایشان در آینده آماده می‌کند. از این روش برای اختلافات جزئی می‌توان بهره برد. شکستن اشیا و لوازم منزل: این روش نقش به سزایی در اقتصاد جامعه ایفا می‌کند و زاویه دید گسترده‌ای را می‌طلبد. هرچه خانواده‌ها از این روش در حل اختلافات و دعواهایشان استفاده کنند چرخ صنعت تندتر می‌گردد. از این روش بارهاوبارها می‌توان استفاده کرد البته بستگی به میزان لوازم منزل دارد؛ مثلاً یک‌بار سرویس چینی را به فنا بدهند، بار دیگر سرویس کریستال را خرد و خاکشیر کنند که لامصب شکستنش صدای زیبایی تولید می‌کند. در نظر داشته باشند آینه را بگذارند برای آخرین مرحله که صحنه دراماتیکی خلق می‌شود و صدای جرینگی که ایجاد می‌کند خیلی نمادین است و نشانه خاتمه این روش باشد. این نوع دعوا دعای بسیاری از مشاغل و صنایع را به دنبال دارد و کلاً دعوای مبارکی است. اگر زوجین به اختلافات مالی برخورده‌اند این روش پیشنهاد نمی‌شود. زدوخورد فیزیکی: این روش اگرچه بسیار بدوی است و مورداستفاده زن و شوهرهای اولیه ماقبل تاریخ است؛ اما از قدیم گفته‌اند «هرچه که خار آید؛ روزی به کار آید» و بالاخره این روش هم برای ایجاد تنوع بدک نیست. مخصوصاً که نه حنجره‌ای برای فریادزدن مانده باشد نه ظرفی برای شکستن و اختلافات همچنان باقی‌مانده باشد. باید به این روش به‌عنوان تمرین برای مبارزه با خفت‌گیران نگاه کرد و ضربه‌ها کاملاً واقعی باشد تا قدرت بدنی افزایش پیدا کند. اگر ضربات حقیقی نباشد و تنها با دهان خود صدای دیش، دیش دربیاورند که یعنی آره، ما داریم همدیگر را لت‌وپار می‌کنیم تا مثلاً اختلافشان گول بخورد و خودبه‌خود حل شود، اشتباه کرده‌اند. چون اختلافی که کار را به زدوخورد کشانده باشد این‌طوری حل نخواهد شد. قهرکردن و ترک منزل: فرقی نمی‌کند کدام‌یک به این روش مبادرت ورزند حتی می‌شود زن و مرد هم‌زمان بروند قهر منزل بزرگ‌ترها. اما اگر فرزند دارند بهتر است انصاف را رعایت کنند و نوبتی بروند قهر. در این نوع دعوا پای بزرگ‌ترها هم به اختلافات زن‌وشوهری باز می‌شود و دعوا برکت می‌کند، گسترده‌تر می‌شود. باور دعوای زن و شوهر کار ابلهان است دعوای پدرزن و داماد یا عروس و مادرشوهر را در برنمی‌گیرد. بالاخره همه اختلافات فرصت ظهور پیدا می‌کنند، یکهو هیجانی کل فامیل را درمی‌نوردد و همه باهم مستفیض می‌شوند. مراجعه به مشاور متخصص: خیلی خوب تا اینجا شوخی کردیم، خندیدیم. وقت آن شده که دو کلام حرف جدی بزنیم. بالاغیرتاً هنگام اختلافات خانوادگی از مشاور امین و کاربلد استفاده کنید.
خیلی هم کلاس دارد و شیک است. همان قدیمی‌ها که همچنان نور فانوس دریایی به قبرشان بپاشد گفته‌اند: «هر سری، یک عقلی دارد.» منتشر شده در نشریه خانه خوبان https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
خوب چه خبرتونهههههه چههههههه خبرتونهههه؟
نمکدون شعبه ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم #پست_آموزشی_شماره۷ ۱۲_نتیجه گیری طنزآمیز برای بیان حقیقت ساده: مقدمه شوخی ی
بسم الله الرحمن الرحیم ۸ ۱۵_تکنیک جانبخشی یا تشخیص سخن گفتن از زبان هر چیزی غیر از انسان با توجه به خصوصیات و شرایطش. مثل سخن گفتن از زبان اشیا، اعضا جوارح انسان، حیوانات، حشرات ۱۶_انسان گونگی این تکنیک هم سخن گفتن از زبان هر چیزی غیر از انسان است با فرض رفتارهای انسانی. به نوعی نقد رفتارهای نافرم انسانی است که با انتساب به غیر انسان در به تو هستم دیوار تو بشنو محسوب می‌شود. تفاوت این دو تکنیک در این است که دومی را کاملاً انسان در نظر میگیریم. هر دو تکنیک در طنز بسیار کاربرد دارد چرا که هم زمینه شوخی سازی را فراهم می‌کند و هم امکان انتقال محتوا. https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
نمونه انسان گونگی👇
من جشن می گیرم پس هستم سمیه رستمی نوروز نگاهی به جشن‌های حاضر در جلسه کرد: موضوع جلسه ثبت چند جشن جدیدِ اما اوضاع جشن‌های قدیمی خوب نیست. حاجی‌فیروز شما از اوضاعت برامون بگو. حاجی‌فیروز دایره‌زنگی‌اش را تکان داد: حاجی‌فیروزم سالی یه روزم. باقی سال ماسک زغالی تولید می‌کنم. 1+12 بدر: سیاه‌مون نکن. حاجی‌فیروز: سیزده جان! اسمت رو عوض کردی اما بازم نحسی‌ات دامن طبیعت رو گرفته. 1+12 بدر: درست می‌فرمایید. عده‌ای با تقطیع و برش و همگام‌سازی اعداد و اتفاقات می‌خوان بنده رو نحس نشون بدن. بنده همیشه در امر خیر پیش‌قدمم. از جشن عروسی بپرسید با گره‌های چمن چند گره بخت‌ باز شد. پیج گشایش بخت هم دارم. چهارشنبه‌سوری از جیب لباس رنجری‌اش ترقه‌ای بیرون آورد و زیر صندلی شب‌چله انداخت. شب‌چله از خواب پرید. نوروز به چهارشنبه‌سوری تشر زد: این‌قدر آتیش نسوزون بشین سرجات. شب‌چله: دیگه چهارشنبه جنگی شده، از بس دنبال بازی‌های خشن و جنگیِ. چهارشنبه‌سوری شانه بالا انداخت: آپدیت بشید لطفاً! هیجان چی میشه؟ نوروز: سوری جان! گزارش رسیده کلی تلفات داری. جنگ جهانی این‌قدر کشته، زخمی و مفقودالاثر نداشت. شب‌چله خمیازه‌ای کشید: موضوع جلسه چیه؟ خوابم میاد. نوروز: یه دقیقه بیشتر بیدار موندی، چقدر خمیازه می‌کشی؟! شمام که تلفات داشتی چله‌جان. سکته قلبی و بیماری سیستم گوارشی. شب‌چله به دود زیر صندلی‌اش نگاهی انداخت: سکته‌ها برای فشار عصبی هزینه بیخودِ. ناراحتی گوارش هم از پرخوریِ. مشکل از ما نیست. زمونه عوض‌شده. همش شوآف لاکچری‌بازی. کجاست صفای قدیم؟ همه چی صوری شده. چهارشنبه‌سوری فشفشه‌ها را توی کوله‌اش گذاشت: کی؟ من؟ چه هیزم نسوزی بهت فروختم؟ نوروز: با شما نبودیم! چرا زود آتیشی میشی از کوره در میری؟ جشن عروسی با چند جشن دیگر وارد شد. نوروز: تأخیر داشتید؟! عروسی: بله‌برون خیلی سختگیرِ. عقد زیرلفظی می‌خواست تا بیاد. جهازبرون هم هرروز سنگین‌تر میشه. جشن طلاق وارد اتاق شد موهایش ژولیده بود و لباس‌هایش نامرتب و پاره. با عصبانیت در را بست. عقد پا جلوی پای طلاق گذاشت تا سکندری بخورد و پهن شود کف اتاق. طلاق به عروسی اشاره کرد: این آتیشا از گور تو بلند میشه. چهارشنبه‌سوری: باز انداختن گردن من؟! طلاق: اگه عروسی کم‌توقع بود و زندگی رو سخت نمی‌کرد. روم به دیوار، برای طلاق هم بزن‌وبکوب راه نمی‌انداختن! کاش حاجی‌فیروز می‌شدم اما آبرو و حیثیتم به باد نمی‌رفت. الآن نمی‌دو نم باید گریه کنم یا بخندم. اصلاً چی بپوشم؟ نوروز: ما هم از حضور شما خوشحال نیستیم. طلاق: منم همین‌طور. ممنونم که درکم می‌کنید. نوروز: با من مثل عزای عمومی رفتار میشه. کسی از حضور من لذت نمی‌بره. خرید عید برای چشم‌وهم‌چشمی شده، نه ضرورت. چشم همدیگه رو درمیارن، بعد میگن فلانی چشم نداشت ما رو ببینه. در باز شد و جشن تولد نوزاد با چند جشن کوچک و پرسروصدا وارد شدند. طلاق: اَیییی! هر؛ روز یکی اضافه می‌کنه، خجالت نمی‌کشه. عروسی: حسود! نوروز رو به جشن تولد: اینا کی هستن؟ جشن تولد: چندتا از بچه‌های لاکچری و باکلاس. میخوام با دوستان آشنا بشن. رو تربیتشون خیلی حساسم، لطفاً مواظب رفتارتون باشید. یکی از جشن‌ها در گوش جشن تولد پچ‌پچ کرد. جشن تولد: گلاب به روتون، گودبای‌پمپرز شماره 1 داره. تولد از اتاق خارج نشده بود که ویارونه جیغ کشید. دندونی ویارونه را گاز گرفت تا از خوردنی‌هایش بگیرد. جشن تولد با عصبانیت به کفش پاشنه‌بلندش اشاره کرد: الآن میام حسابتون رو می‌رسم. شب‌چله از خواب پرید: چرا احترام ما جشن‌های کهن رعایت نمیشه همش شوآف خوشی‌های الکی و صوری؟ چهارشنبه‌سوری: به نارنجک دستی‌هام قسم من نبودم.نوروز: باید برای تربیتشون وقت بذاره. تازه امروز مهمان ویژه داریم. درباز شد و جشن کریسمس و ولنتاین داخل آمدند. ولنتاین خرس قرمزی همراه داشت و شکلات می‌خورد. وارونه نگاهش کرد و آب دهان قورت داد. عقد: ویارونه دلش شکلات می‌خواد بهش بده. کریسمس: تازه از خارج اومده، بافرهنگ اینجا غریبه است.نوروز: چطوری کریس؟ کریسمس: بعضی‌ها رسوم سنتی و صنعتی رو قاطی‌کردن، زیر کاج کریسمس، آش شله‌قلمکار می‌خورن. نوروز: ما جشن‌ها مثل لباسیم. هرکسی باید لباس خودشو بپوشه. بوی خوبی از این اوضاع نمیاد؟ چهارشنبه‌سوری: من نبودما! جشن تولد که به اتاق برگشته بود: گودبای‌پمپرز شماره 2 داری؟ حاجی‌فیروز: میون این‌همه جشن و ریخت‌وپاش، کی می‌رسید تربیتشون کنید؟ زندگی که همش جشن و شادی نیست. طلاق: همینه دیگه، طاقت سختی کشیدن ندارن، زود طلاق می‌خوان، تازه جشن هم می‌گیرن. همه با تعجب به طلاق نگاه کردند. طلاق:چیه به من نمیاد حرف منطقی بزنم؟ گاهی منم منطقی میشم.
تلفن ولنتاین زنگ زد. از اتاق بیرون رفت. طلاق به ولنتاین اشاره کرد: جوونیام، مثل همین زبون نفهم و سربه‌هوا بودم. نوروز: این جشن‌ها برگزار میشن،به رسمیت بشناسیمشون؟ ولنتاین به اتاق برگشت و هارهار گریست. کریسمس: بازم شکست عشقی خورده! ویارونه: چه اشتهایی! شکلات و شکست عشقی! دلم شکست عشقی می‌خواد. چهارشنبه‌سوری: عشقشون سوزان نبوده. نوروز:12+1 بدر! حواست نیست چه آتشی به پا شده؟! چهارشنبه‌سوری: بازم پای من رو وسط کشیدین؟ 1+12 بدر: جواب دایرکت می‌دم. پرسیده اگه چمن رو گره فرانسوی بزنیم شوهر فرانسوی پیدا می‌کنیم؟ یکی پرسیده چمن مصنوعی گره بزنیم، عشقمون مصنوعی میشه؟ ناگهان یک زامبی میان در ظاهر شد. عروسی، عقد و نامزدی جیغ کشیدند. دندونی پشت شب‌چله پناه گرفت. بوی بدی در فضا پیچید. گودبای‌پمپرز حسابی سه کرده بود. چهارشنبه‌سوری: نترسید! منفجرش می‌کنم. کریسمس: صبر کنید؛ این هالوینِ. جشن ژانر وحشت. طلاق: یا جای من یا جای این. مهرم حلال جونم آزاد. عروسی: با اجازه بزرگ‌ترها منم با حضورشون مخالفم. عقد: این دیالوگ من بود. جشن تولد: اصلاً ولنتاین و هالوین بدآموزی داره. همه به گودبای‌پمپرز نگاه کردند. تولد: این فرق می‌کنه، لایک‌خورش خوبه. شب‌چله خواب‌آلود: همش تقصیرِ خوشبختی‌های صوریِ. چهارشنبه‌سوری فریاد زد: چرا به من گیرمی‌دید. با عصبانیت همه نارنجک دستی‌هایش را به زمین کوبید، نارنجک‌ها منفجر شدند. شب‌چله به زمین افتاد: سنگر بگیرید دشمن حمله کرده. منتشر شده در سایت رسا https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263