👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
🤔 راستش خیلی فکر کردم، دیدم شما چشماتون ضعیفه باید کتابی بخونین که خطش درشت باشه، پر رنگ هم باشه.
تمام تشکرش را در نگاهش می ریزد و نگاهم می کند.
😘پیشانی ام را می بوسد. کتاب را می گیرد. با جدیت مشغول می شود.
جدیت مادر بزرگ یعنی؛ تمرکز، کمی اخم و لبخندی که صورتش را نقاشی می کند.
به بقیه فامیل هم کتاب می دهم. یکی #عاشقانه، یکی #تخیلی، یکی کم حجم، آن یکی…
برای هر کس کتاب باب میلش سرو می شود.
همه می گیرند بجز دختر عمو نازنین که می گوید فرصت نمی کند، سه تا بچه دارد ومشغول کار است.این بار نمی دانم چرا؛ ولی اصرار نمی کنم.
همه از روزیشان خوشحال اند و راضی.😊
جمع خداحافظی می کند تا دورهمی یک ماه دیگر.
یک هفته نگذشته که مجلس برپا می شود.
این بار آن ها پیش قدم می شوند کتابها را تحویل می دهند و می گویند تمام شد.
📚مسلح رفته ام! مثل همیشه!
دوره ی بعد…
پلاستیک کتابها را روی زمین می گذارم درجا چند کتاب سمتم می آید.
ـ این هارا خواندیم. بفرمایید.
زن عمو می نشیند و مشغول خواندن «#قدیس» می شود.
بقیه، حرف از کار عید و دغدغه هایشان می زنند.
برایم جالب است؛ دختر عمویم با سه بچه مشغول خواندن کتاب«سرود سرخ انار» مادرش می شود. به این می گویند تبلیغ غیر مستقیم. اشتیاق دیگران او را زرنگ کرد.
قلبم از ته ته دلش لبخند می زند دور همی تمام می شود.
شب با فکر چه کتابی را به چه کسی بدهم خوابم می برد.
خاطره ای از ن.ص از قم
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
#نوجوان
#نوجوان_رمان
#مسافر_کربلا
#سید_مهدی_شجاعی
🌀وقتی کسی به زیارت امامی می رود میگویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی دهد و هاج و واج می ماند.
📃خلاصه:
داستان پسر بچه ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو میشود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آنها همراه می شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می آید.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
چایت را من شیرین میکنم
#نقد_کتاب
#چایت_را_من_شیرین_می_کنم
نویسنده: #زهرا_بلنددوست
❗‼‼‼‼
کتاب ماجرای دختری است با پدری از سازمان #منافقین و مادری معتقد.
اما سارا در این میان تنها برادرش، دانیال را دوست دارد و شیفته اوست.
او پدرش را سازمانی متعصب و مادرش را مذهبی بیعرضه میداند.
مادر این داستان اهل جنگیدن برای حفظ زندگی و شور و نشاط خانواده اش هست یا نه؟
اگر اهل مبارزه است پس نمی تواند افسرده باشد.
اگر اهل مبارزه نیست، پس چرا با دو بچه و همسر منافقش رفته خارج از کشور و طلاق نگرفته از همسرش؟
این مادر انقدر افسردگی می گیرد که به انسان القا می شود که:
اگر پای دینت بایستی در آخر افسردگی می گیری !!!
اما آیه قرآن است که «ان تنصرو الله ینصرکم» : اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می نماید.
مادری که اینگونه مقابل پدر می ایستد، پس کجاست یاری خدا برای او؟ چرا واقعیت که برخورد محبت آمیز خدا با بندگان مومنش هست در کتاب به خوبی نشان داده نشده؟!
نویسنده میکوشد خدا، اسلام، انقلاب، سپاه و اطلاعات را خوب معرفی کند و داعش و اربابانش را پلید….
ادامه ی نقد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆
نمیگویم موفق نبوده است اما کتاب با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که معرفی آن به عنوان کتاب خوب جای تأمل دارد.
اما برخی از این مشکلات:
۱. ابتدای کتاب، قوت داستان در نقد خدا و اسلام زیاد است، نویسنده خوب از خجالت خدا و مذهبیها درمیآید.
اگر کسی کمی سست ایمان باشد در میان چینش داستان و اتفاقات ناگوار آن دست دلش میلرزد و به سارا و ساراها حق میدهد که این چه خدایی است….
بیش از اندازه حس نفرت دختر داستان زیاد است به طوری که از ابتدا تا انتهای داستان به خدا و مسلمانان دری وری می گوید، در صورتی که این حس نفرت بسیار زیاد ، مربوط به این سن نیست؛
بلکه مربوط به یک خانم ۶۰ ساله است .
در این سن ، این حس بسیار راحتتر از این حرفها عوض می شود.
اما در ادامه ی ماجرا که سارا می خواهد از اسلام دفاع کند جریان چندان منطقی نیست؛
بلکه خواننده با دختری احساساتی روبروست که تحت تأثیر جو و دلی که درگیر عشق است، اسلام را می پذیرد.
مغالطات اول داستان باید جای خود را به منطق بدهد که این اتفاق نمی افتد.
۲. دیالوگ های سارا به دختری که در آلمان بزرگ شده نمی خورد؛
بلکه بیشتر شبیه دختران احساساتی و گاهی لوس است که در همین کوچه پس کوچه ها بزرگ شده اند.
البته این بیان ، تعریف از تربیت شده های خارج نیست، نوع بیان مدنظر است که حرفه ای نوشته نشده.
۳. طی یک سری اتفاقات پسری جوان می شود حافظ این دختر جوان ، که بعدا شهید می شود.
رابطه سارا با حسام که نامحرم هستند اصلا صحیح نیست و وزارت اطلاعات قطعا برای چنین مواردی نیروی زن قرار میدهد.
این همه خلوت و قرآن خواندن و لقمه گرفتن….
دختر ویژگی خاص خوبی ندارد که پسر بخواهد عاشق او بشود، آن هم پسری که اینقدر فعال و… است.
به صحنه های تکراری زیاد پرداخته است و اینکه واضح صحنه های عشق بازی دختر و پسر را بیان کرده که این دور از شان مدافعان حرم است.
شخصیت ها، شوخی ها و مراوده هاشون سبک است.
۴. حسام پس از عقد در جواب سارا که می گوید: «مگه تو رنگ چشمهایم رو دیده بودی؟» ؛
جوابی می دهد که شأن بچه های اطلاعات را زیر سؤال میبرد.
۵. مادر سارا زن مذهبی و بی عرضه ای است که جز دعا چیزی بلد نیست.
با توجه به عاقبت بخیری دانیال و سارا می شد تمام این دعاها و رفتارهای مادر جهت صحیح به خود بگیرد.
۶. نویسنده تا توانسته اتفاقاتی آورده تا کشش داستان را زیاد کند به طوری که حوصله ی خواننده از این همه اتفاقات که گاهی طی ۲ ،۳ صفخه پیش می آید سر می رود و از این همه کش و قوس خسته می شود.
نقاط مثبت:
داعشی ها را خوب زیر سوال برده است.
اطلاعات و سپاه را خوب نشان داده است.
منش رفتاری غرب در مقابل داعشی ها را بیان کرده است.
اخلاق متدین را خوب نشان داده است.
بدی سازمان مجاهدین را خوب نشان داده است.
معما گونه بودن داستان آن را جذاب کرده است..
در مجموع خانم بلنددوست نویسنده توانایی است که با اصلاح این موارد و تلاش در عرصه نویسندگی، می تواند آینده ی خوبی داشته باشد ان شاالله.
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کتاب پدر: خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها
خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها
داستان هایی کوتاه و خواندنی و برداشتهایی شیرین
و متفاوت برای زندگی هرجوانی که به دنبال بهتر شدن است.
#کلیپ_معرفی_کتاب
#پدر
#نرجس_شکوریان_فرد
#عهد_مانا
#نمکتاب
#لذت_زندگی
#داستان_کوتاه
#با_کلاسا
#کتابخوانی
#کتاب_خوب_بخوانیم
مجموعه هدیه های خدا: آشنایی کودکان با نعمت های بی نظیر خداوند همراه با #شعر و #رنگ_آمیزی
#مجموعه_هدیه_های_خدا
#کودک
#کودک۵تا۷/۷تا۹سال
#کودک_خداشناسی
#سید_محمد_مهاجرانی
#نشر_بهار_دلها
🌻معرفی:
نعمت های خدای مهربان و هدیه های او خیلی زیاد است.
آن قدر زیاد که نمی شود آن ها را شمرد. تازه هر یک از نعمت ها را که جداگانه تماشا می کنیم آن قدر جالب و دیدنی است که گاهی نمی توانیم همه زیبایی آن را شناسایی کنیم و بشماریم.
در مجموعه هدیه های خدا ما میخواهیم شما را با بعضی از این نعمت ها و هدیه های خارقالعاده آشنا کنیم.
در هر جلد از این مجموعه شما با یکی از نعمت های خدا آشنا می شوید و بعد با خواندن شعر های کوتاه و رنگ کردن تصاویر، فایده های گوناگون آن نعمت را بیشتر و بهتر میشناسید و در آخرین صفحه کتاب، فایده ای که بیان شده است یک نکته دینی است که به عنوان مهمترین فایده و برای زیبایی پایان کتاب در نظر گرفته شده است.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#فهرست_کتب_کودک
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کودک
کودک۲_تا۵سال
#قهرمان_مهربان
#فرشته_های_احمد
#کودک۵تا۷سال
#گربه_کنجکاو_و_شب_پره
#مداد_رنگی_های_هفته
#نقاشی_های_کوچک_به_آقایی_بزرگ
#جهان_یک_خدا_دارد
#کودک۵تا۷/۷تا۹
#مسابقه_کوفته_پزی
#مجموعه_هدیه_های_خدا
#کودک۷تا۹سال
#مجوعه_پیامبر_عزیز_ما
#مجموعه_امام_و_کودکان
#مجموعه_غیبت_پیامبران
#گلخانه_عمو_باغبان
#خدایا_اجازه
#موج_و_مرغابی
#کودک۹_تا۱۱_سال
#مجموعه_شکرستان
#کهکشان_غریب
#کودک۷تا۹/۹تا۱۱ سال
#نام_من_قرآن_است
#کودک۸تا۱۲
#خدا_در_این_قصه_ها
حماسه تپه برهانی: بخوانید روایت آدم هایی که از جنس کوهند، محکم و استوار.
#حماسه_تپه_برهانی
#سید_حمید_رضا_طالقانی
#ستاره_درخشان
#جوان
#جوان_دفاع_مقدس
📚معرفی:
وقتی کتاب را شروع کردم خیلی نظرم رو جلب نکرد اما از سرکنجکاوی ان را کنار نگذاشتم. هرچه جلوتر رفتم برای خواندن آن مصمم تر شدم می خواندم و در خودم اشک می ریختم. شرح حال جمعی از #رزمندگان است که همگی بوی #شهادت می دهند.
همگی رسیده اند به ورودی بهشت….. اصلا نمی توانم توصیفشان کنم. فقط باید سطرسطر تپه برهانی را با جان و دل بخوانی.
📖خلاصه:
داستان رشادتهای گروهانی است که برای نگه داشتن تپه ی برهانی سه روز تشنگی و گرسنگی همراه با مجروحیتهای سخت و حملات متعدد #عراقیها را تحمل میکنند. و در نهایت همه رزمنده ها جز پنج نفر از آنها به شهادت میرسند.
نویسنده کتاب یکی از این پنج نفر است که خاطرات این چند روز به اضافه ۱۷ روز گرسنگی و تشنگی و جراحت خود در منطقهای دور از مناطق خودی را به خوبی به تصویر میکشد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚 فریب:
#فریب
#رمان
#جوان
#سفارش از طریق👇
@sefaresh_namaktab
📚معرفی:
یکی تبلیغ دین #مسیحیت می کند، آن دیگری جزوه های تبلیغی #وهابیت را شبانه درخانهها می اندازد. در خیلی از شهر ها هم فرقه #بهائیت دارد با تمام توان جوانها را جذب می کند . رمان فریب داستان زندگی خانوادگی دختر جذابی به نام ساحل است که برای رسیدن به اهدافشان بهائی می شوند.
📖خلاصه کتاب:
دختری به نام ساحل که در خانوادهای بی قید زندگی می کند با الهام که بهائی بوده آشنا میشود . الهام خانواده ی آنها را به سمت بهائیت می کشاند و زندگی عاشقانه ساحل را از هم می پاشاند. آنها از ایران می روند و ساحل در آنجا دچار زندان می شود و پسرکوچکش هم مورد تجاوز بهائی ها قرار می گیرد. بهایی ها خانه شان را در ایران بالا می کشند و ساحل دست به انتقام میزند...
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
فریب
#نقد_کتاب
#فریب
#مهناز_رئوفی
سیستمی دارند این بهایی ها که فقط و فقط مخصوص خود #اسرائیلشان است.
و سیستمی داریم ما مسلمان ها که قطعا برای ما نیست و معلوم هم نیست از کدام جهنم دره ای آمده،
روال ما بی خیالی و سستی و تنبلی و در نتیجه کم کاری است، هرچند که تمام و کمال به ضرر خودمان تمام شود و هست و نیستمان را به باد بدهد
و روال آن ها، جنگیدن به هر قیمتی با هر بهانه ای برای دست پیدا کردن به همه چیز است؛
فریب قطعا یک رمان خیالی نیست.
داستان های زیادی است که در شهرهای ما و برای افراد زیادی هم اتفاق افتاده و «فریب» یکی از آن هاست.
ادامه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
دختری که نه عقده ای ست نه تحت فشار دین که بگویند از دین زده شده است؛ خانواده ای راحت و آزاد ….جریان های دردناک و سختی که در زندگی این دختر جوان اتفاق می افتد با آزادی کامل و با اختیار خودشان رقم می خورد.
قلم داستان روان و ساده است و محتوای خوبی هم دارد و البته دختر زیبای داستان دچار دردسرهای زیادی می شود که نتیجه روندی ست که خودش و خانواده اش دست می گیرند.
دست به دست چرخیدن رمان فریب بین دوستان تاییدیه ی جذابیت بالای آن است. وقتی که صفحاتش را ورق می زنید دلتان آرام می گیرد که جای شخصیت اول داستان نیستید و دائم در فکرید که چگونه پدر و مادر عقل و فکرشان را کنار گذاشتند و با نشانه های خطر زیادی که سر راهشان سبز می شود باز هم ادامه می دهند و با پای خودشان به سمت چاه می روند هر چند که در احوالات مردم اطراف اگر بنگرید پر است از این حماقت ها و بی عقلی ها و البته دردهایی که گاه درمانش امکان پذیر است!
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir