eitaa logo
نمکتاب
15.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
746 ویدیو
187 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 😵دختر پس از ۶ سال و بعد از ۲سقط او را رها می کند و با دوست پسر قبلی اش ازدواج می کند. حالا دلقک قصه ما تنهاتر از قبل شده… (((این تمام ماجرای یک داستان آلمانی است.))) برای من عجیب است این استقبال پرشور و هیجانی جوانان ایرانی از خواندن و تعریف و به به و چه چه کردن از این کتاب!!! درحالی که در سر تا سر کتاب سبک زندگی توسط خودشان، رد و مورد نقد واقع می شود. واقعا چقدر زندگی ها در سرد و تلخ پیش می رود. مردمش چقدر بیچاره اند و جوانان ما با چه سرعتی به سمت این بیچارگی می تازند!!! و زندگی پر از لذت و آرامش را رها می کنند کاش و تنها کاش کسانی بودند تا از بین ادبیات خود چشم آبی ها، چشمان جوانان ایرانی را به روی حقایق باز می کردند… 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
بشتابید🏃🏃🏃 با تخفیف ویژه #سفارش از طریق👇 @sefaresh_namaktab #فقط_به_عشق_علی 🌸 @namaktab_ir😊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📬سفارش جهت ارسال پستی کتاب های پویش فقط بصورت پیامکی✉️ با شماره 09050660225 و آیدی: @namaktab1 (در ایتا و سروش) ✅ خرید کتاب های با ۵۰ درصد تخفیف ⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️ با نشر این پیام📮، خرید🛍 و هدیه دادن🎁 این کتاب ها 📚باعث ریشه دار شدن محبت❣ امام و امیرمان در دل شیعیان شویم.✌️ ⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️
📚زیباترین عید زیبا ترین جشن: ۹تا۱۱سال ⭐معرفی: بچرخان، بچرخان کتاب را می‌گویم بله درست حدس زدید این کتاب دو داستان دارد و دو جلد و از دو طرف خوانده می‌شود داستان زیباترین عید روایتگری روز عید غدیر خم است. و زیباترین جشن داستان برپایی جشن در محله توسط بچه هاست که با فراز و نشیب های جالبی رو به روست… این کتاب با قطع بزرگ و تصویرگری انیمیشنی و زیبا می‌تواند بهترین و ماندگار ترین عیدی، عید غدیر کودکتان باشد. 🌀بریده کتاب: بوی عطر شله زرد حیاط را پرکرده است. مادرم می گوید:«ماشاالله! چه دیگ بزرگی! مگر چندنفر مهمان دارید؟» مادربزرگ می گوید:«پنجاه و پنج نفر.» – شله زرد این دیگ برای دویست نفر هنم زیاد است! می خواهم بین همسایه ها و اهل محله و رهگذران هم تقسیم کنم. – چه با سلیقه اید! اشک از گوشه ی چشم مادربزرگ سرازیر می شود و می گوید: «امام حسین(ع) در عیدغدیر، غذا کمی پخت و در بین مردم تقسیم می کرد»😍 بقیه ی کتب کودک غدیری را از اینجا ببینید😉👇👇👇👇👇 namaktab.ir/tag/%d8%b9%db%8c%d8%af-%d8%ba%d8%af%db%8c%d8%b1/
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزان، بزرگواران، محبین امیرالمؤمنین! نکند در نامه عمل کسی ازما،اطعام غدیر، ننویسند، خدا که همیشه کم های ما را زیاد میبیند، نکند قدم کوچک را یادمان برود... شماره نذر عید غدیر: ۶۱۰۴۳۳۷۸۷۰۵۳۰۰۲۷ نرجس شکوریان فرد.
👇😊 عیدی سادات عزیزمون برای مهمونا امسال متفاوت 😍 🌸 @namaktab_ir
نقد کتاب سه دختر حوا نویسنده ❌❌❌❌❌❌❌ 📖خلاصه کتاب: کتاب سه دختر حوا داستان دختری به نام پری است که در ترکیه زندگی می­ کند،  مادرش مسلمانی متعصب و پدرش لاابالی است.  برادرانش هم همین­ طور، با افکاری متفاوت اند!  در خانه پری درگیری لفظی جریان دارد و خبری از محبت بین والدین نیست،  و پر است از شبهه و سردرگمی و…  تا اینکه در دانشگاه آکسفورد قبول می ­­شود، آنجا هم بین مونا و شیرین گیر می­ افتد.  مونای متعصب، شیرین وِل! می ­رود کلاس استادی به ­نام آزرا که درباره خدا تکلیفش مشخص شود؛  عاشق استاد می ­شود و البته همچنان پر از شبهه است و هیچ ایده و روشی در زندگی ندارد. در این میان متوجه می­ شود شیرین و استاد با هم رابطه دارند،  پس خودکشی می کند و این به پای استاد نوشته می ­شود و در سطح دانشگاه پخش می­ شود. 1⃣ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👇👇👇👇👇👇👇👇👇 2⃣ و خودخواهانه از استاد دفاع نمی­ کند، چون می­ داند نجات استاد نفعی برای خودش ندارد.  استاد اخراج می ­شود و خودش هم درس را رها می­ کند…  حالش خراب…  مردی ترک او را نجات می ­دهد و ازدواج می­ کنند.  در طول چهارده سال با دو بچه، کنار شوهرش هم­چنان عاشق آزرا بوده است… بالاخره به آزرا تلفن می­ کند و هر دو به هم ابراز عشق می­ کنند در قالب کلمات حافظ و مولانا و… الیف شافاک نهایت رسیدن به آنچه­ که نیاز هر انسان است را در رجوع به عشق­ های شکست خورده می­ داند!عشقی که در ته دل باقی است و البته خوش­آیند است و طوری جلوه می­ کند که انگار حق همین است، برگشتن به عشق قدیمی و فراموش نکردن آن حتی کنار همسر! و خیانت­ ها، حرف اول را می زند در اندیشه و خیال او … * زنبور را دیده­ اید موجودی کوچک و عجیب اما مقبول. مقبول کل جهان است چون فایده­ ای «شفابخش» دارد. برکتی معجزه وار که هیچ کس نتوانسته آن را نفی کند…  زنبور حشره ای چند سانتی است که تولیدی اش معجزه می­ کند.  زنبور از هر گلی آذوقه تهیه نمی­ کند،  مرده خوار، کثیف خوار، آشغال خوار نیست،  پس تولیدیش هم هیچ­کدام از ویژگی­ های بالا را ندارد. او پاک و تمیز و خوب را برمی دارد و عسلی تحویل می ­دهد که همین است. اما حشره ای هم هست به ­نام عنکبوت؛ غذایش حشرات ریز است که درمانده ­وار به دامش می­ افتند، نتیجه خورد و خوراکش هم تاری است که در هر کجای زندگی دیده می­ شود و البته منفورانه با جارو جمع می ­شود. خواستم بگویم بعضی از نویسنده­ ها این­ طورند.  بعضی مثل زنبورند خوب­ های دیدگان و شنیدگانشان را معجزه ­وار قلم می­ زنند و خواندن اثرشان شما را زنده می کند. تولیدی شان مثل عسل شفا بخش و مصفاست. بعضی از نویسنده­ ها هم عقده­ وار، آنچه که بر روی کاغذ می ­آورند برون ریخته اندیشه­ ی خرابشان است. نتیجه­ ای هم که برای ذهن بشریت دارد: اسارت دل و روح،  دست و پا زدن  و دیگر هیچ. الیف شافاک زنی نه مسلمان که چرخیده در میان مسلمانان، نه مسیحی که پا زده در میان مسیحیان، نه آسیایی که متنفر از وطنش و نه اروپایی که سرخورده در میان اروپائیان است. از همه­ جا تکه­ ای خوانده اما ندانسته، برداشته اما نخواسته، دیده اما نشناخته، شنیده اما نفهمیده!  در مغزش انباشته دارد و اما… با تکه­ ها و بریده­ های نویسندگی،  آن هم در حد معمول سرهم می­ کند و خیال­وار می ­بافد. می­ شود یک تار پهن که همان چند صد، صفحه­ های کتاب­هایش است. می ­پاشد افکار درهم و برهمش را به زیورهای زیاد، می­ پوشاند… در «ملت عشق» مولوی پاک­باخته را به میان می­ آورد تا در سایه عشق الهی او، خیانت ­های اندیشه ­ای یک زن و فرارش به سوی یک مرد را بپوشاند. و حال در « کتاب سه دختر حوا »، دلش می­ خواهد کسری­ های ذهنش را در توهین به ارزش­های ادیان زیاد جلوه دهد. تنش میان دین و بی ­دینی را در قالب تعصب و تحجر و آزادی می ­نگارد و کار را به جایی می ­رساند که می­ خواهد «خدا از او معذرت­خواهی کند به خاطر بی­ عدالتی ­ها» تحجر و تعصب هیچ­کدام مساوی دین نیست،  آزادی هم ضد دین نیست  اما در این رمان در جای­ جایش نفی دینداری رخ می­ دهد و جلوه ­های زشت و منفورانه از اسلام ارائه می ­شود. تمام کاری که “الیف شافاک” می­ خواسته در طول رمان انجام دهد. همان اسلامی که در کتاب قرآنش عسل مصفا را شفابخش می ­خواند و دانشمندان همه دنیا مقاله در اثبات آن می­نویسند و در بسیاری از درمان­ ها و داروها و غذاها از شفابخش بودنش بهره می­ برند، همان اسلامی که هزاران معجزه را به چشم می­ نشاند و آرامش ­بخش است چون نجات بخش از منجلاب­ هاست در قلم الیف شافاک چنان درهم و برهم خلط شده و مغالطه آمیز جلوه می­ کند که انسان را متنفر می ­کند. این یک« مأموریت جدید» است برای دختری فرو خورده و خود باخته.  زنی که باید دید چه گرفته که اینگونه با قلمش زیر بنای جهان و خالق آن را به باد تمسخر می­ گیرد. دین­ های آسمانی و خصوصا اسلام را با ادبیات خودش و افکار مغشوشش، مغشوش جلوه می­ دهد، زن­ ها را به خواری و ذلت دنیا نشان می ­دهد و….   داستان سه دختر حوا را در این کتاب نمی­ خوانید بلکه تنها داستانی می­ خوانید که الیف شافاک می­ خواهد به خورد خواننده بدهد و آن هم نفی خدا و دین است. یعنی در حقیقت دارد اومانیست­گرایی خودش را نشان می­ دهد. خود گرایی و محوریت «من» و تمسخر دین و دینداران. خیلی هم برای شافاک فرقی ندارد چه دینی، مهم بی­ دینی و رهایی است  حتی اگر به «هیچ و پوچ» برسد،  حتی اگر به «خیانت» و «خودکشی» برسد!  👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 3⃣ اصلا او می­ خواهد دینی نباشد تا راحت خیانت کند و خیانت را شیرین و خوب جلوه دهد، اشتباه­ ها و بدکارگی­ و ظلم را عیب نداند و کلا دنیا هر طور که می­ شود بشود. مهم نیست! در ادبیات داستان نویسی الیف شافاک این است که باید دنیا بگذرد،  حالا هر طور و هر جور، با هم کنار بیایید، مهم نیست که حتی این وسط، تو سکوت کنی تا کسی بمیرد،  تو خودت را به بی­خیالی بزنی و دفاع نکنی تا به خاطر تو آبروی کسی برود، اعتبارش خراب شود. مهم این است که راحت باشی هر چند که این طور زندگی کردن، ناراحتت کند، کلا به درک که ناراحتی و روال دنیا همین است دیگر!  هر چند با نداشتن دین و راه و روش درست، زندگی تلخ و سخت می ­شود، خب بشود…  زجر بکش تا بمیری. شافاک در کتابش چنان پنجه به صورت دین می­­ اندازد و مسخره می­ کند و شبهه می­ اندازد که انگار در جایی آموزش دیده است و معامله ­ای کرده است که اینگونه نقش بازی کند. غیر از صد و پنجاه صفحه اول که راحت حرف هایش را می زند؛  صفحات: ۳۸۰، ۳۷۹، ۳۹۲، ۳۹۳، ۴۳۶، ۴۳۷، ۱۷۲، ۱۷۴، ۱۹۶، ۲۵۶، ۲۸۲، ۲۱۹، ۳۲۵، ۳۴۴، ۳۴۶، ۳۵۲، ۳۵۶، ۳۵۷، ۳۰۲، ۲۹۸، ۲۹۱، ۳۴۲، ۳۱۹، ۳۱۶، ۳۰۴،۳۲۶ هم پر از شبهه است… 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
#ارسالی_مخاطبین👇 عیدی های دوست عزیزم #تهران
#ارسالی_مخاطبین👇 سلام عیدتون مبارک🌷 هدایای غدیری به نیابت از امام زمان از شهر #آبادان
نوشته ی🖊 : نشر: (ره) این رشته سر دراز دارد 📜معرفی: درباره ی مشکلات و مسائل زندگی تان از تخیل کمک نگیرید بلکه در پی تطبیق راه حل ها با واقعیت بیرونی زندگی تان باشید. بیشتر انتخاب ها سرنوشت سازند و گاه خطا در آن ها پیامدهای جبران ناپذیری در پی دارند. تغییر شخصیت پر هزینه و کم فایده است پس به جای تغییر شخصیت خود، رشته و شغلی متناسب با شخصیت خودتان انتخاب کنید. ✅ برای عموم: افراد موفق💥 از قدرت واقع بینی و تطبیق خود با واقعیت برخواردند. هنر🎨، تطبیق تمایلات آرمانی با واقعیت است. استقلال و اعتقاد به خود از عوامل هم در تصمیم گیری اند. در صورت نبود این دو عامل فرد به دیگران وابسته خواهد بود و به جای اینکه خودش تصمیم گیری کند از دیگران می خواهد برایش تصمیم گیری کنند❌. ♦️فنون افزایش عزت نفس و کم کردن وابستگی: 1) انتخاب هدف در زندگی🎯 2) دیدن نکات مثبت✅ خود و استفاده از آن ها برای برطرف کردن نکات منفی⛔️ 3) داشتن انتظارات مطابق با واقع 4) شرکت در فعالیت های گروهی 5) پاداش به کارهای مثبت خویش 6)حل مسائل جزئی برای آمادگی رویارویی با مشکلات بزرگ + برای نوجوان👦 تنوع و ناپایداری رغبت ها در سن بلوغ از علل بی تصمیمی در نوجوانان است. اگر انتخاب رشته تحصیلی🎓 یا شغل👮‍♂️ با توجه کافی به واقعیت صورت نگیرد. با ناامیدی😞 و شکست و نارضایتی در رشته ی خود رو به خواهید شد. به جای اینکه به فکر تغییر شخصیت خود باشید سعی کنید رشته ها و شغل هایی را متناسب با شخصیت خودتان انتخاب کنید، اگر با توجه به طبیعت غالب خود
📚لبخند مسیح: نوشته ی🖊: نشر: لبخندهای زیبا و پرمعنا دل آدم را می لرزاند، حالا اگر "مسیح" به روی تو لبخند محبت بزند چقدر دلنشین‌تر و شیرین‌تر می شود... ✂️برشی از کتاب📖: نگار! تو را مسیح در میان راه فرستاد تا من اشتباه نرم. هم‌چنان تو چشم هایم زل زده بود، سرم را تکان دادم. دستم را جلو بردم و جعبه را گرفتم و گفتم: اما واقعیت اینه که به وجود بزرگ، تو رو در مسیر من قرار داد نه من رو در مسیر تو. می فهمی نیکلاس؟ ..... جعبه را باز کردم. زنجیر را از تو جعبه بیرون آوردم. پلاک را در میان انگشت هایم گرفتم. شکل قلب بود و رویش به صورت مورب، با حروف انگلیسی شکسته، حک شده بود: «مهدی» و زیر آن «مسیح» ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_من درحالی که به دیوارخانه ی خدا،درحجراسماعیل تکیه کرده است و 👋دستی که نمی دانم صاحب آن کیست درکنارآن خودنمایی می کند...🌷 🙏به امیدروزی که امام من بر دیوار مستجار تکیه کند و ندا در دهد انابقیه الله... 🌸 @namaktab_ir
درباره اهمیت و اولویت فرزند آوری: ایران جوان بمان 📚 نوشته ی🖊: نشر: 🖋گاهی عملی سخت است اما وظیفه است. وظیفه یعنی آنکه انجام کار به عهده تو باشد و اگر انجام ندهی نزد خداوند شرمنده و سرافکنده خواهی بود. حالاکه جامعه ما با مشکل کمی جمعیت جوان روبرو شده وظیفه دوستداران امام زمان این است که با فرزند آوری تکلیف خود را انجام دهند. 📜معرفی: این کتاب در بخش های مختلفی به بررسی معضل پیری در ایران می پردازد. عناوین بعضی بخش های این کتاب عبارتند از: شعار فرزند کمتر زندگی بهتر چه شد؟ مگر شرایط امروز با دیروز تفاوت دارد؟ چرا باید از سالمندی جمعیت نگران باشیم؟ چرا کنترل جمعیت از سال هفتاد و یک متوقف نشد؟ آیا فکری برای اشتغال فرزندان آینده کرده اید؟ مشکلات اقتصادی و فرزند آوری سنت های خداوند مهربان و روزی انسان رابطه فقر و ایمان افزایش جمعیت و کمبود منابع طبیعی و .... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب دشت‌های سوزان ✅✅✅ 📚 نوشته ی🖊: قلم کتاب واقعا سخت و پیچیده بود. این درست! ولی به حدی  خباثت و البته کیاست انگلیسی ها بی کفایتی حاکمان منطقه نژادپرستی و قبیله پرستی جهل عوام الناس و از همه مهم تر سکوت علما و فتواهای ناپخته شان در اوایل دخالت ها ی انگلیسی ها در اداره ی حکومت ایران را زیبا توصیف کرده بود که بنده متحیر شدم. به نظرم اگر بخواهید این کتاب را به جوان ها معرفی کنید، می توانید بگویید: سخت است شنیدن این واقعه که : «اجدادمان بر روی زمین های نفت خیز می‌خوابیدند ولی بخاطر یک لقمه نون بخور و نمیر می‌رفتند زیر بیرق اجنبی»،  یا «حاکمان فاسق مثل شیخ خزعل برای ماندن بر مسند ریاست و زمام داری امور حاضر بودند مملکت رو دو قطبی کنن باز هم به نفع اجنبی.» اما این کتاب را بخاطر عبرت های زیبایش از دست ندهید. 1⃣ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 2⃣ تاریخ سراسر عبرت است امیرالمؤمنین می‌فرماید: من به اندازه ای به تاریخ مسلط هستم که انگار در آن زمان ها زندگی کرده ام. نظرمن به عنوان نقاد این کتاب این است که الان که این قدر دارند بر طبل دوستی با دشمن می کوبند که خواندن ده باره ی این کتاب توسط دولتمردان خالی از لطف نیست؛ تا بدانند و بدانیم، انگلیس خبیث چه رویه ای دارد و هنوز هیییییییچ چیز عوض نشده است. یه روز نفتمون رو بردن، صدای شاه ها درنیومد، فرداش اجدادمون رو کشتن، شاه ها خفه خون گرفتن،  بعدش امنیت مردم رو با دست بی کفایت خودشون ازبین بردن و راست راست آدم می‌کشتن… حالا بعداز این همه سال، بعد از این همه خون دل خوردن و شهید دادن و … وقتی تو اوج قدرت نظامی و منطقه ای هستیم، تمام سرمایه های مردم و مملکت و نظام  رو دوباره به حراج گذاشتن و ماهواره ی عزیزمون رو روانه ی موزه ی عبرت کردن!!! این کتاب عینا حال و روز الان ایرانمون هست؛ سکوت علما دربرابر قراردادهای ننگین، اجنبی پرستی، اختلافات راستی و چپی و… اگر بیدار نباشیم : قشنگ زیر سلطه و برنامه هاشونیم، خودمون حالیمون نیست!!! 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
پسرک فلافل فروش: نوجوان بود و در ابتدای مسیر، وچه خوب مسیری را انتخاب کرده است. 📚 نوشته ی🖊 : گروه فرهنگی نشر: انتشارات   📜معرفی: در اوج بی‌بند و باری‌ها و فسادهای دوره طاغوت، مردانی پرورش یافتند که پس از پیروزی انقلاب لیاقت شرکت در جهاد و شهادت در دوران دفاع مقدس را یافتند... حالا هم در اوج تهاجمات فرهنگی و اعتقادی داخلی و خارجی مردانی را می‌بینیم که با وجود برقراری امنیت و آرامش در کشور خودشان به یاری برادران مسلمان خود در سایر بلاد اسلامی شتافته‌اند و مشغول جهاد شده‌اند و شهادت را افتخار خود می‌دانند ✂️برشی از کتاب📖: یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت: نابودی همه علمای اس.....   –بعد از چند دقیقه سکوت ادامه داد: نابودی همه علمای اسراییل صلوات همه صلوات فرستادیم . وقتی برگشتم با تعجب دیدم آقایی که صلوات فرستاد همان جوان لال در مسجد بود  -به دوستم گفتم : مگر این جوان لال نبود؟ -دوستم خندید و گفت: فکر کردی برای چی تو مسجد می خندیدیم ....شمارو سرکار گذاشته بود. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
#خاطرات_کتابخوانی 💭خاطره: #فروش_کتاب_یا_هدیه_ای_جدید ! آدم های مهربان را دوست دارم. او هم با مهربانی قرارداد بسته بود... اخلاق خوبش مشتری جذب کن بود من هم یکی از آن مشتری ها... اهل تلافی محبت ها هستم و از آن جا که سر و ته بنده را به کتاب بسته اند... فقط یک مجهول وجود دارد:  چگونه شروع کنم؟ با توکل به خدای منّان سر صحبت را باز می کنم. ازشرایط جامعه و علاقه ی بچه مدرسه ای ها به کتاب های خوب و اوضاع کتابخوانی می گویم.  کلی هم عزیزم و قربانت شوم می چسبانم تنگ سخنرانی ام و تا تنور داغ است چند کتاب کم حجم و قشنگ امام زمانی را می گذارم توی دستش. کنجکاوش می کنم تا دنبال ادامه ی داستان ها باشد و... الفرار... بار دیگر تماس می گیرم برای نوبت گرفتن... خود را که معرفی می کنم قربان صدقه ها و تشکرهاست که نثارم می شود. راهی می شوم و این بار، بار بیشتری می بندم. به آرایشگاه که می روم محبتش را چند برابر دفعات قبل نثارم می کند. شروع می کند به تعریف از کتاب ها و اینکه به دوستانش داده و آنها هم بسیار لذّت برده اند. از دوستی می گوید که نمازخوان نبوده و محبت امام زمان در این کتاب، حسابی حالش را عوض کرده! و نمازش ترک نمی شود... در نهایت از من چند کتاب و آنکه دیرتر آمد می خواهد. شب برایش می برم. کتابها را به سینه می چسباند و با بغضی غریب می گوید: باورتان می شود؟... انگار امام زمان را به من هدیه داده اید!!! 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📣📣📣خبرهایی در راه است... #امیر_من ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✍ هر دلی💓 را به دلبری💕 دادند... ای دل تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ در بند کدام لذتی که لذت عشق حسین را نمی فهمی؟! مگر نمی دانی که عشق حسین و عشق اغیار در یک دل جای نمی گیرند؟ ای دل شتاب کن تا خود را به کربلا برسانییم... ☘ بزودی منتظر این کتاب باشید... 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir