eitaa logo
نمکتاب
15.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
752 ویدیو
187 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال شماره یازده بدترین رکورد اقتصادی در 300سال گذشته متعلق به کدام کشور است؟
1 )انگلستان
 2 )افغانستان
 3 )ایران
 4 )فرانسه
[ برای ارسال گزینه درست اینجا کلیک کن و به قید قرعه کتاب صوتی هدیه بگیر ] پ‌ن: رو هر گزینه بزنی کپی می‌شه:) ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ اینبار هم ۵ نفر برنده داریم😍 •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه هستند و من یک نیستِ بزرگ در زندگی‌ام دارم. همه‌چیز دارم و فقیر و بیچاره‌ام:) برایم یک چشمه‌ای‌، یک دریای شیرینی، یک زندگی هستی، یک هست ناتمامی ...💚 ° بریده کتاب تهیه کتاب از: 📚-@ketab98_99 •°○@namaktab_ir○°•
آخرین سوال سوال شماره دوازده موضوع مستند جانور گرسنه چیست؟
1 )جنگ سایبریست
2 )درباره چگونگی شناسایی ویروس استاکس نته
3 )دستگیری جاسوس‌هاست
4 )گزینه الف و ب
[ برای ارسال گزینه درست اینجا کلیک کن و به قید قرعه کتاب صوتی هدیه بگیر ] پ‌ن: رو هر گزینه بزنی کپی می‌شه:) ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ اینبار هم ۵ نفر برنده داریم😍 •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادتونه گفتم ادمین تو مسیر تا نجف کتاب رو خوند و تمومش کرد؟🙂 حالا امروز میخوام از کتابی بگم که تو خودِ کربلا شروعش کردم و همون‌جا تا جمله‌ی آخرش رو خوندم ...❤️
•💫📚 کتابی که امروز قراره معرفی کنیم، هجده پرتو داره. هجده پرتو از روایت زندگیِ حضرت زینب سلام‌الله کتابی که خیلی دِلی نوشته شده و از کودکی حضرت گفته تا رسیده به کربلا و قصه‌ی اشک، آه و صبر ...🥀 •°○@namaktab_ir○°•
خواب دیده بودی ... خوابی که خبر از آینده‌ می‌داد💔 ° [ اینجا کلیک کن ] و بقیه بریده‌ها رو بخون:) •°○@namaktab_ir○°•
و بله:)! همه‌ی این توصیفاتی که گفتن کامل در وصف کتابِ قشنگ‌مون به‌جاست که گفته بشه❤️ •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آفتاب در حجاب نوشته‌ی سیدمهدی شجاعی انتشارات کتابستان ° 🌊- کتابِ خوش‌قلمی که مثل موج، خواننده رو با خودش همراه می‌کنه! 🌱- از کودکی بانوی کربلا شروع می‌کنه تا مصیبت کربلا و سختی‌ها و رنج‌ها ... 😢- کتابی که برای اهالیِ دل می‌شه روضه‌ و مجلسِ عزا:) قیمت کتاب: ۱۸۰ هزار تومان سفارش از طریق: 📚-@ketab98_99 •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌❌تمدید شد❌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ۳ ➕ ۱ دومین پویش بزرگ ۱+۳ با محوریت کتاب ۳ تا کتاب ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ بخر و بفروش یا هدیه بده ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ برو کربلا😍 ۴ تا کمک هزینه سفر کربلا⚠️ تا ۲۳ شهریور✅ بیا اینجا👇🏻 @ketab98_99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما فرستادین😍 بسته‌ها رسیده و اینم بچه‌های عراقی درحال رنگ‌‌آمیزی کتاب‌های نذری:) ° همین حالا با ۱۸ هزار تومن تو هم شریک باش با ما🌱 شماره کــارت :
۶۱۰۴۳۳۷۳۳۸۱۴۹۹۰۷
‌‌‌‌‌‌‌ارسال فیش واریزی✨👇 💌‌- @p_namaktab پ‌ن: کلیک کنید روی شماره کارت، کپی می‌شه^^ •°○@namaktab_ir○°•
yeksafheazhezaran-safar be sarzamine nashenakhteha.mp3
4.75M
📚کتاب ❓●•• اگر برای پویش و برنده‌ شدن سفر کربلا نمیدونی چطوری کتاب رو معرفی کنی.. ❗️●•• این صوت رو برای دوستات بفرست تا کتاب رو بیشتر بشناسن✅ درباره‌ی مسابقه‌ و هدیه سفر کربلا بیشتر بدانید👇🏻 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ پویش ۱+۳ @namaktab_ir
مردی روی دوش، مادرش را به کربلا می‌برد و مردی با ماشین آخرین مدل، مادرش را به خانه سالمندان می‌برد و جالب است که آن مرد به این مرد کربلایی می‌گوید عقب مانده و مرده پرست! @namaktab_ir
شما فرستادین😍👇 اینم تهیه نذری اربعین توسط آقاعلیرضا وتوزیع اونها درمسیر نجف به کربلا خدایا شکرت که توفیق دادی دراین نذر شریک باشیم. همین حالا با ۱۸ هزار تومن تو هم شریک باش با ما🌱 شماره کــارت :
۶۱۰۴۳۳۷۳۳۸۱۴۹۹۰۷
‌‌‌‌‌‌‌ارسال فیش واریزی✨👇 💌‌- @p_namaktab پ‌ن: کلیک کنید روی شماره کارت، کپی می‌شه^^ •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ امروز قرار چـــند خــــط از کتاب فصل شیدایی لیلاها با هم بخونیم😇📖 ‌
📗 1⃣ 🐫| زنگ شتران و صدای کاروانیان که در دشت می‌پیچد دلم به شومی گواه می‌دهد. نمی‌دانم کاروان حسین درب منزل بنی مقاتل چه می کند؟ مستاصل مانده ام که با صدای یا الله گویان ٬پرده خیمه بالا میرود. «حجاج » را میشناسم، از قبیله خودمان است. _ سلام بر عبیدالله پسر حر جعفی، حسین بن علی تو را خوانده و در خیمه اش به انتظار نشسته. 😰| آشفته و دلخور می گویم: _ شتر لنگ را معجون طلا و عسل هم بخورانی باز می لنگد و این یعنی بخت کج مدار من. اصلاً گریختم که با حسین کشته نشوم، بس که یارانش در کوفه کم بودند. اصلا نبودند. خوف کردم که ماندنم مرا هم کشته این جماعت کند. جانم را بار شتر کردم و به صحرا زدم. ✋🏻| سلام مرا به حسین برسان و بگو: این بار توفیق رفیق ایامم نشد، ان‌شاءالله باری دیگر. کمی بیش نگذشته، دوباره یاالله حجاج پشت خیمه بلند می شود و چادر را کنار می‌زند. « در امان خدا »ی حجاج را نیمه می شنوم. خدا عاقبتم را به خیر کند. اندیشه‌ی همه چیز کرده بودم، جز ملاقات با حسین در بنی مقاتل.‌ ناگزیر بلند میشوم. 📨| _سلام بر حسین بن علی. _ آمدم برای دعوت، آیا مشتاق توبه نیستی که سنگینی بار گناهت زمین نشاند و باران مغفرت، تیرگی معاصی ات بشوید؟ _ بی شک بله، اما چگونه؟؟ _ به یاری پسر پیامبر و دفاع از او. 😥| آشفته و بریده می‌گویم: مختصر سرمایه ام را که می دانی!! از آنِ فرزندان است. _ سرمایه هرچه داری، لااقل دو برابرش را از اموال خودم می بخشمت، همراه نمیشوی؟ _ باغ هایم، اطراف کوفه چه می شود؟ _ باغی در مدینه از آن من است، دوهزار نخل همه از آن تو، همراه نمی‌شوی؟ _ اگر خطری برای جان محتمل نبود، بی شک معامله ی پرسودی می‌شد، اما فراموش نکرده‌ام که من برای حفظ جان این جایم، در این بیابان لم‌یزرع. 🐎| حجاج را هم گفتم که من از کوفه گریختم چون دشمنانت بسیارند و یارانت کم. مرا ترس جان، عاقبت این جنگ نیامده. مرا اسبی اصیل و تیزرو و شمشیری از فولاد ناب آن هم از آن تو. حسین برمی‌خیزد و ... •°○@namaktab_ir○°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 2⃣ 💚| مرا عهدی به این جا کشانده است، پی تکرار یک نگاه. چندی است که خاطره ی مهربانی چشمانی در من جان گرفته، بذر نگاهی در دورترین جای سینه ام به ثمر نشسته و عطش تکرارش دیوانه ام کرده است. ⛺️| به سمت خیمه راه می افتیم. امام، ما هر پنج تن را در آغوش می گیرد و به سلام و درودی غبار راه از رویمان می تکاند. 🧔🏼‍♂| _سلام بر طرماح بن عدی، جزای خیر ببینی. خسته ی راه نباشی عمربن خالد و تو سعد٬ چقدر زود روزگار گرد پیری بر محاسنت نشانده نافع. 💬| هر کدام لطف امام را پاسخی می گویند، امام می پرسد: _ از کوفه چه خبر؟؟؟ بغض می ریزد در گلوی پنج مسافر. سکوت که طولانی می شود، عمرو آرام می گوید : قتل مسلم و هانی، توسط همان قوم که آماده ی قربانی بودند پیش پای امامت شما. همان ها به وعده های عبیدالله و تهدیدهایش، امروز مهیای جنگ اند با شما. 😭| عمرو سر پایین می اندازد و چند قطره اشک تند از چشمانش می افتد. _ بازار آهنگران کوفه رونق گرفته است به ساخت شمشیر و نیزه و آبدیده کردنشان. _ و لباس رزم از پستوی خانه ها بیرون کشیده اند. _ همان ها که دیروز، از یکدیگر پیشی می گرفتند به مُهر کردن نامه های دعوتشان، امروز آخرتشان را ارزان به وعده های عبیدالله می فروشند. 😖| نفسمان تنگ می شود از واگویه ی این همه بدعهدی. امام اما هم چنان آرام می شنود و آرامشش سکون می ریزد در جان‌هامان. ❤️‍🩹| امام چشم به افق می دوزد و می گوید: _ عافیت از عاقبت این قوم رخت بر می بندد به ریختن خون من و ایام آرامش ترک می کند زندگی‌شان را به ستیز با من و ذلت و خواری دامن گیر روزگارشان خواهد شد، کاش چنین نمی کردند... •°○@namaktab_ir○°•