📽️ نمایشنامه کوتاه مردی که خوابش را دزدیدند
🤠 شخصیت های داستان:
فرد اسپانیایی
ملوان
همراهان ملوان(۳-۵نفر)
راوی
🥁 وسایل موردنیاز صحنه:
۱۳ شمش نقره
تابلو منطقه تاراپاکا
تصویر پس زمینه ساحل
👩🏻🎨 گریم:
در صورت امکان گریم فرد اسپانیایی
و گریم ملوان وهمراهان
راوی:انگلیسی ها طلا و نقره اسپانیایی ها را می دزدیدند و دلیلشان هم این بود که اسپانیایی ها هم ان ها را از سرخپوست ها دزدیده اند.
یکی از ملوانان فرانسیس دریک در خاطرات خود درباره یک اسپانیایی مینویسد که در ساحل پرو به خواب رفته بود.درحالی که سیزده شمش نقره در کنارش بود:
تاریخ: نوزدهم ژانویه
همراهان ملوان: همین طور که در امتداد ساحل پیش میروند و در جست و جوی مسیرهای تازه هستند، در منطقه ای به نام تاراپاکا(اسم مکان روی تابلویی نوشته شده) به یک اسپانیایی میرسند که کنار ساحل به خواب رفته است.
راوی:کنار مرد اسپانیایی سیزده شمش نقره قرار دارد که تقریبا چهارهزار دوکای اسپانیایی می ارزید.
همراهانملوان: (با هم گفت و گو میکنند) ما نمیخواستیم چرت او را پاره کنیم اما میخواستیم از بار سنگین نقره ها خلاصش کنیم.(صدای خندیدن همراهان)
همراه دیگر: به همین خاطر کاری کردیم دنبال خوابش را در دنیای بهتری ادامه دهد.
ملوان: بعد نقره هایش را برداشتیم که راستش را بخواهید متعلق به او هم نبود.
#نمایشطور
#ایدههایی_برای_نمایشنامه
@namayeshnameh