eitaa logo
نمایشنامه
4.9هزار دنبال‌کننده
199 عکس
247 ویدیو
1هزار فایل
اولین و بزرگترین آرشیو نمایشنامه در یک سکوی ایرانی - نمایشنامه‌ و آثارتون رو برای ما بفرستین. بیش از ۱۰۰۰ نمایشنامه در کانال موجوده... - جهت جستجوی موضوعی از #هشتک استفاده کنید. - تبلیغات پذیرفته می‌شود. @Babakzeynali
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات مجلس سوخته یک زن ..pdf
542.1K
🔸نمایشنامه «خاطرات مجلس سوخته ی زن» (آیینی - مذهبی) 🔹نویسنده: «حمیدرضا قاسمی» 🔹تماس: ۰۹۱۳۰۹۲۶۴۰۷ 🔹حق نویسنده محفوظ است. @namayeshnameh
🔸اولین و بزرگترین در ایتا 🔹اگه نویسنده هستی و نمایشنامه یا فیلمنامه می نویسی یا می تونی بنویسی... 🔹اگر می خوای سفارش بگیری یا آثارت رو بفروشی... 🔹اگه مربی هستی و با دانش آموزها نمایش کار می کنی... 🔹اگه با بچه های مسجد، هیئت، کانون، پایگاه و... نمایش کار می‌کنی یا می خوای نمایش کار کنی... 🔹اگر علاقه داری نمایشنامه بخونی... اگه به هنر، تئاتر یا نویسندگی علاقه داری... 🔹حتی اگه به بازیگری علاقه داری... 🔹خلاصه اگه به هر گرایش از هنرهای نمایشی علاقه داری... افتخار می‌کنیم در همسفر ما باشین: @namayeshnameh @namayeshnameh @namayeshnameh
یک انقلابی دو آتیشه! 🔻 ...حالا من یک «انقلابی دوآتیشه» بودم و بدون ترس از احدی، بی‌محابا [علیه رژیم] حرف می‌زدم... با تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم... عمدهٔ شعارها «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بود. 🔸 اواخر سال ۵۶ بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده‌بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهی‌نامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده؛ آماده‌است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدند... هیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آن‌ها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن‌چنان ضربه‌ای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ احشای درونم نابود شد. به‌رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که می‌کردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ...با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده‌بود. 📚 | زندگینامه‌ی خودنوشت سردار شهید حاج 📖 صص ۶۴ تا ۶۷ @namayeshnameh
🔸اولین و بزرگترین در ایتا♨️ 🔹اگه نویسنده هستی 📝 و نمایشنامه یا فیلمنامه می نویسی یا می تونی بنویسی...📜 🔹اگر می خوای سفارش بگیری یا آثارت رو بفروشی...💰 🔹اگه مربی هستی و با دانش آموزها نمایش کار می کنی...🧮 🔹اگه با بچه های مسجد، هیئت، کانون، پایگاه و...🕌 نمایش کار می‌کنی یا می خوای نمایش کار کنی...🗣 🔹اگر علاقه داری نمایشنامه بخونی...📚 خلاصه اگه به هنر، تئاتر یا نویسندگی علاقه داری...🎯 🔹اگه به بازیگری علاقه داری...🎭 🔹اگه به هر گرایش از هنرهای نمایشی علاقه داری...✅ افتخار می‌کنیم در 🎬 همسفر ما باشین: @namayeshnameh @namayeshnameh @namayeshnameh
بازرس.pdf
1.85M
🔸نمایشنامه «بازرس» 🔹نویسنده: «نیکالای واسیلیویچ گوگول» 🔹مترجم: «آبتین گلکار» (کمدی در پنج پرده) 🔹تعداد صفحات: ۱۴۶ 🔹انتشارات: هرمس لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh
🔅 ✍ بهترین کاسب قرن 🔹مرشد چلویی در بازار تهران چلوکبابی داشت و به‌دلیل رفتار خوبش با مشتریانش به بهترین کاسب قرن معروف شده بود. 🔸روزی چند نفر جلوی مرشد را گرفتند و به او گفتند: پول دخل امروزت را رد کن بیاد. 🔹مرشد گفت: محال است بدهم. 🔸گفتند: می‌کشیمت. 🔹گفت: بکشید! 🔸گفت‌وگو ادامه پیدا کرد و مرشد گفت: به یک شرط پول دخل امروز را به شما می‌دهم. 🔹آن‌ها گفتند: چه شرطی؟ 🔸گفت: به شرطی که بیایید به منزل من و یک چایی باهم بخوریم. 🔹آن‌ها قبول کردند و رفتند و چای خوردند و مرشد پول‌ها را به آنان داد. 🔸از مرشد پرسیدند: چرا همان اول در کوچه پول را ندادی؟ 🔹مرشد گفت: آن موقع اگر پول را می‌دادم آن پول دزدی می‌شد. ولی الان شما مهمان من هستید و من دوست دارم به مهمانم هدیه بدهم. 🔸سال‌ها گذشت و آن سه نفر از معتمدین بازار شدند. @namayeshnameh
Assa.pdf
179.1K
🔸نمایشنامه «آسا» 🔹نویسنده: «مهدی آشوغ» 🔹صفحات: ۲۰ 🔹خلاصه: برای رسیدن به بقعه امامزاده شاهزاده احمد, برادر امام رضا (ع) باید از هفت کوه گذشت... در شبی بارانی و بشدت طوفانی که پایین آمدن از کوه ها ناممکن است، عده ای ناچارند شب را در امامزاده بمانند... 🔹تقدیر شده در بخش مسابقه نمایشنامه نویسی جشنواره ملی رضوی 🔹برگزیده سوم در بخش مسابقه نمایشنامه نویسی جشنواره سراسری آیات 🔹پل ارتباطی با نویسنده (تلگرام) : @Mehdi_ashough 🔹لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh
🔸فراخوان دومین جشنواره سراسری اتودهای نمایشی بوکان @namayeshnameh
namayeshname eid ghadeer - dokhtaran (www.mplib.ir).pdf
241.2K
🔸 نمایشنامه «تلفن» 🔹 تهیه و تنظیم: «زینب السادات فاطمی» 🔻 مقطع: ابتدایی و متوسطه اول و دوم 🔘 منبع: سایت جشنواره دانش آموزی مهر غدیر ( www.mehreghadir.ir ) 🔺 لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh
namayeshnameh96.pdf
782.7K
🔸طرح نمایش میدانی «سرچشمه زلال» 🔹نویسنده: ؟ 💯 منبع: سایت ستاد بازسازی واقعه غدیر لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh
بی نام و نشان.pdf
216.6K
🔸نمایشنامه کوتاه «بی نام و نشان» (با موضوع ایثارگران دفاع مقدس) 🔹نویسنده: استاد «هوشنگ جاوید» 📍جهت اجرا در مساجد و پایگاه های بسیج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh
namayeshname eide ghadeer (www.mplib.ir).pdf
220.8K
🔸نمایشنامه 🌸عید غدیر (۱)🌸 🔹گردآوری: غلامرضا زهره منش 🔹تعداد صفحات: ۵ 🔹اشخاص: نخل جوان نخل پیر کرکس لاکپشت حارث راوی 🔹موضوع: عید غدیر خم لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh @namayeshnameh
namayeshname eyd ghadeer 1 (www.mplib.ir).pdf
154.5K
🔸نمایشنامه 🌸عید غدیر 2 🌸 نویسنده: ؟ موضوع: عید غدیر خم تعداد صفحات: ۲ اشخاص: عمو فاطمه محدثه زهرا شبیه فرشته شبیه پیامبر (شبیه امام علی) مردم لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh @namayeshnameh
▫️ ➕Hassan Roholamin @namayeshnameh
🔸تابلو نقاشی «مَرَجَ البحرین» اثر استاد روح‌الامین 🔰 به بهانه سالروز ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و حضرت صدیقه طاهره فاطمه (سلام‌الله علیها) 💢 پ‌ن: مرج‌البحرین یعنی تلاقی دو دریا. 🆔 @namayeshnameh
eshgh-bipayan.pdf
263.9K
📚نمایشنامه «عشق بی پایان» ✍️نویسنده: «حدیث سیرجانی» 📄تعداد صفحات: ۱۴ صفحه 🎭اشخاص: کوروش ماندانا سهیل لطفا را به دوستان خود معرفی کنید. @namayeshnameh @namayeshnameh