#تَبـٰا‌ھیات🚫 طَرف‌لِبـٰاس‌یقہ‌آخوندۍ‌میپوشِہ‌ تَسبیح‌تُربـت‌کَربلا‌م‌دَستِشـہ اَنگشتر‌عَقیقـم‌کامِلش‌کَرده‌ یِہ‌دوربینم‌داره‌کِہ‌هۍ‌فِرت‌و‌فِرت‌عکس‌میندازه منو‌دوربینَم،منو‌هِیئت،منو‌دوستـٰام منو‌ریـٰا‌کَردَنم😐🚶🏾‍♂

#رهبر❤️

《أَيْنَ‌مُؤَلِّفُ‌شَمْلِ‌الصَّلاَحِ‌وَ‌الرِّضَا.."》 كجاست‌آنكه‌پريشانی‌هاى‌خلق‌رااصلاح‌ ودِل‌ها‌را‌خشنود‌می‌سازد..!

•『🌱』• إلَهِـی‌هَبْ‌قَلْبـا‌یُدْنِیھ‌ِ‌مِنْكَ‌شَوْقُهُ! بزارایـن‌قلب‌فقط‌گـرفتـارتـوباشہ..✨

قَسـم‌بِہ‌عِشق کِہ‌نـٰامَش‌هَمیشہ‌پـٰابَرجاست نَرفتہ‌قاسِم‌مـٰا،او‌هَنوز‌هَم‌اینجـٰاست:))♥️

- میگـن‌هرچۍ‌آدم‌اَز‌منبـع‌دلبسـتگیـش‌دور‌تر میشھ‌شـدٺ‌وابسـتگیـش‌بیشتـر‌میشہ🖐🏽!' ‌

بہ‌امید‌روز؎‌کہ‌.... تموم‌بشہ‌‌انتظار³¹³...!(: ‌

﴿یارفیــقَ‌مَنْ‌لاٰرَفیقَ‌لَه🌱🖇﴾ رفاقٺ‌هایی‌ڪھ‌‌ از‌حرم‌شما‌آغازشده‌رو بہ‌خودټ‌ختمشوݩ‌ڪن‌؛(:

آقـ ـ ـا‌جـان‌..🌱 عآشقانہ‌بہ‌انتظآر‌طلوع‌قدمٺ‌هستم🤞🏽! ↵دعاےعھـد

. عده ای مجنونِ الحسین راه گم ڪرده ایم . . . درد ماهارا فقط هیئت مداوامیڪند:)!♥️ .

+ کاری کن ك نوکر ؛ تو حسرت نوکری‌ش نباشه ...

عفوا یاحسین .

دست ز تو نمی کشم تاکه وصال من دهی...🙂

خسته‍ ام مثل یتیمی که‍ گرفته ست صدایش بی تو دلگیرم از این شهر و از این حال و هوایش :)) . #یاصاحب‌الزمان💙

#تلنگر🍃 اینو از من داشته

هر کلیدۍ را بہ هر درۍ امتحان کردم ولۍ شاه کلید اشک تو بہ هر درۍ مشکل گشاست یاحسیـــن . .

‹📜🌾› ‌ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ احمدهمیشہ‌مےگفت:‌روز‌آخر‌رمضـٰان،‌ روزولـٰایت‌وتبعیت‌ازامـٰام‌خامنہ‌ا؎است. بـٰایددرمسیرولـٰایت‌ثابت‌قدم‌‌بـٰاشیم‌ وهرچہ‌ایشـٰان‌مےگویدقبول‌داشتہ‌بـٰاشیم. ‹شھیداحمدمحمدمشلب›

‹🔗📻› ‌ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ‏پدروعمویش‌در‎دفاع‌مقدس‌شهیدشدند. خودش‌نیزجانبازتفحص‌شهدابود.درفیلم ‎اخراجےهاهم‌باز؎ڪرد.متخصص‌تخریب‌بود وباڪمڪ‌نیروها؎خوددرسوریہ‌بیش‌از¹⁰هزار ‎مین‌راخنثےڪند.مزدجهادخودرادرچنین‌روز؎ درشرق‌حلب‌گرفت‌ومثل‌پدرآسمانےشدｼ...! ‹شھید‌ابراهیم‌خلیلے›

🎬 نماهنگ من سر قرارم تو کجایی "حاج امیر کرمانشاهی" الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج

🎥#کلیپ_مهدوی 🎙 استاد شجاعی 🔸 ظهور امام زمان یعنی... 👌کوتاه و شنیدنی 👈حتما ببینید و نشردهید.

دلتنگ حرمتم اقا😔😔

هم حسرت ڪـربلا و هم دردِ فراق؛ بیچارھ دلم چھ صبر خوبۍ دارد!:)💔

✅روایت ✍پیامبر اکرم (ص)فرمودند 🔶️كسى كه نمازهاى پنجگانه را در موقع خود اقامه كند و ركوع و سجود نماز را كامل بجا آورد خداى عزّ و جلّ ۱۵ خصلت به او عطا فرمايد. 🔶️سه خصلت در دنيا 🍂عمر او را زياد كند، 🍂مال و اموال او را زياد كند، 🍂اولاد صالح او را زياد كند. 🔶️ سه خصلت در موقع مرگ 🍃از ترس او را ايمن دارد، 🍃از هول مرگ ايمن دارد، 🔶️سه خصلت در قبر 🌾سؤ ال نكير و منكر را بر او آسان كند، 🌾قبر او را وسيع گرداند، 🔶️ سه خصلت در محشر 🍃صورت او مثل ماه ، نور مى دهد، 🍃نامه عملش را به دست راستش دهند، 🔶️ سه خصلت در موقع عبور از صراط 🍂خداوند از او راضى مى شود، 🍂به او سلام مى دهد 📚منبع كنز العمّال ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 💞کپی :حلال ╚════════.✵.═╝

✅داستان آموزنده 🍁دو فقیر جلوی در کاخ سلطان محمود گدایی می‌کردند؛ یکی چاپلوس و دیگری ساکت بود. 🍁گاهی چاپلوس به فقیر ساکت می‌گفت خاک بر سرت امروز هیچی گیرت نیومد؛ خب خدا زبون بهت داده یه چیزی بگو! 🍁فقیر ساکت هم دائم میگفت کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود دیگه کیه ؟! 🍁روزی اطرافیان سلطان محمود به ایشان گفتند سلطان محمود شما دو فقیر را بز سر کاخ دیدید؟ گفت بله یکیشون خیلی چاپلوسه و اون یکی ساکت. 🍁گفتند اون که ساکته میدونین چی میگه؟! گفت نه؛ گفتند میگه کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود دیگه کیه! 🍁سلطان محمود گفت سر یک مرغ را ببرید و داخلش را خالی کنید و الماسی گرانقیمت داخل آن بذارید و به فقیر چاپلوس بدید تا دیگری بفهمد سلطان محمود کیه!!! 🍁 از قضا وزیر همان روز بوقلمونی را برای چاپلوس فرستاده و او‌ خورده بود و وقتی مرغ سلطان محمود را برایش بردند او سیر بود؛ 🍁 به همین دلیل از فقیر ساکت پرسید تو امروز چه قدر کار کردی؟ گفت ۳سکه گفت این مرغ رابگیر و ۳سکه را به من بده گفت نه نمیخوام؛ گفت ۱سکه؟ گفت نمیخوام؛گفت بیا اصلا مجانی برای تو باشد. 🍁فقیر ساکت آن را گرفت و مشغول به خوردن بود که الماس را در درون آن دید. 🍁روز بعد هنگامی که سلطان محمود وارد کاخ میشد فقیر چاپلوس را آنجا دید و به او گفت تو که هنوز اینجا گدایی میکنی! رفیقت کجاست؟ 🍁گفت امروز نیامده! سلطان محمود گفت: من دیروز برای تو تحفه‌ای فرستادم؛ 🍁فقیر گفت دست شما درد نکنه اما وزیر زودتر برای من بوقلمونی فرستاد و من سیر بودم و آن مرغ را به رفیقم دادم. 🍁سلطان محمود دستور داد فقیر چاپلوس را به داخل کاخ بیاورید و با طناب ببندند! 🍁 سلطان محمود گفت من میگم کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود دیگه کیه! تو هم تکرار کن! فقیر چاپلوس میترسید بگوید و چیزی نمیگفت؛ 🍁 سلطان محمود گفت اگر نگویی دستور میدهم بزننت! خلاصه سلطان محمود و فقیر با هم این جمله را تکرار می کردند: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود دیگه کیه! 💞کپی:حلال ╚════════.✵.═╝ ☄⃠⃠🏄‍♂➚⤴︎