گاهی اوقات چنان دلت می گیرد
چنان کارهایت برهم گره میخورد
چنان بی هدف می شوی...
دیگر هیچ هدفی برای ادامه راهت نداری
بغض میکنی
حالت بدترازهمیشه می شود ...
نمی دانی چه بگویی
سکوت می کنی
ومنتظر تا سفره دلت رابرای کسی باز کنی
کسی راپیدا نمیکنی
نگاه میکنی
گوشه ای ازاتاقت تصویری می بینی
تصویری از یک 🌷شهید..
ناگاه از گوشه چشمانت اشک جاری می شود
چشمانش را که می بینی
دلت قرص می شود
قرص تراز همیشه
درد دل هایت را می کنی
سبک میشوی ....
و اشکهایت همچون قطره های باران سرازیر
#رفیق_شهیدم
گاهی اوقات چنان دلت می گیرد
چنان کارهایت برهم گره میخورد
چنان بی هدف می شوی...
دیگر هیچ هدفی برای ادامه راهت نداری
بغض میکنی
حالت بدترازهمیشه می شود ...
نمی دانی چه بگویی
سکوت می کنی
ومنتظر تا سفره دلت رابرای کسی باز کنی
کسی راپیدا نمیکنی
میروی گلزار شهدااااا
تصویری از یک شهید..
ناگاه از گوشه چشمانت اشک جاری می شود
چشمانش را که می بینی
دلت قرص می شود
قرص تراز همیشه
درد دل هایت را می کنی
سبک میشوی ....
و اشکهایت همچون قطره های باران سرازیر
#رفیق_شهیدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همخوانی زیبای دانش آموزان در مقابل رهبر انقلاب
#رفیق_شهیدم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
@ba_shohada313
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
📸 حجله شهید سید روح الله عجمیان
🔸خواهرش با ناله میگفت:
- اسمش رو گذاشتیم روح الله و در راه رهبر و روح الله شهید شد.
🔹امام خمینی: و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.
همین تصویر این حجله و این خانه، خیلی حرفها برای گفتن دارند!
#رفیق_شهیدم
#پایان_مماشات
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
@ba_shohada313
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠لحظه باز کردن درب حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به دست شهید سلیمانی
🔹️بهمناسبت ولادت حضرت زینب کبری (س)💕
🔹️چقدر این روزها جای خالیت بیشتر
حس می شود.
#میلاد_حضرت_زینب
#سردار_دلم
#رفیق_شهیدم
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
@ba_shohada313
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
#زندگی_به_سبک_شهدا
🌿شهید مدافعحرم #رضا_حاجی_زاده 🌿
✨همسر شهید نقل میکنند: رضا میدانست که من طاقت دوریاش را ندارم. بینهایت صبور بود. وقتی بحثمان میشد، من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر میزدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی!
✨او اصلا حرفی نمیزد. وقتی هم میدید من آرام نمیشوم، میرفت سمت در؛ چون میدانست طاقت دوریاش را ندارم. آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظهای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را میگرفتم.
✨او هم نقطهضعفام را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم. روی پلهی جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل. اصلا دادزدن بلد نبود...
#رفیق_شهیدم
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
@ba_shohada313
•┈••••✾🕊••✾•••┈•