#زندگینامه
#شهید_محسن_وزوایی
محسن وزوایی، ۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران، متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و همزمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهتدهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهدهدار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی(ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بر دوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی ضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشتساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلع الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) شد که در عملیات «فتح المبین»، این گردان نوک عملیات بود.
با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات «الی بیت المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسهآفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه «الی بیت المقدس»، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
#زندگینامه
#شهید_حسین_قجهای
ظهر روز عاشورای سال 1337 در زرین شهر اصفهان متولد شد .
تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. همزمان با تحصیل در رشته ورزشی کشتی نیز فعالیت می کرد و با توجه به علاقه زیاد، خیلی زود توانست پله های ترقی را طی کند و موفق به کسب مقام قهرمانی کشتی جوانان کشور در وزن 48 کیلوگرم شود و به اردوی تیم ملی نیز راه پیدا کند.
فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود را از دوران نوجوانی شروع کرد وبارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت .پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری ها در شهرهای مختلف ، به کردستان رفت و با ضد انقلاب به مبارزه پرداخت . در شکست حصر باشگاه افسران سنندج نقش بسیار زیادی داشت . ودر ماموریت کردستان بود که با حاج احمد متوسلیان آشنا شد و در سایه این دوستی و مودت بود که عملیات های مختلفی را به کمک هم به موفقیت رساندند .برای مدتی فرماندهی توپخانه سپاه مریوان را پذیرفت . پس از آن جهت آزادسازی دزلی که حکم قرارگاه و سرپل اصلی باندهای ضد انقلاب درغرب کشور را داشت به عنوان فرمانده عملیات انتخاب شد . این عملیات در منطقه صعب العبور و بر فراز قله هایی که ارتفاع آنها 3 تا 4 هزار متر است با موفیقت کامل انجام گرفت و پس از آزادسازی به عنوان فرمانده محور دزلی منصوب شد .
اولین نفری بود که از طرف #حاج_احمد_متوسلیان برای فرماندهی نخستین گردان تیپ 27 محمد رسول الله (ص) انتخاب شد. در عملیات فتح المبین به همراه گردان تحت امرش با نفوذ 25 کیلومتری در بین مواضع دشمن ، نقش اصلی را در تصرف توپ خانه عراق داشتند و ستون فقرات سپاه چهارم ارتش عراق را در هم شکستند و 180 قبضه توپ به غنیمت گرفتند .
در سال 1361 و #عملیات_الی_بیت_المقدس (فتح خرمشهر) به همراه نیروهای دلاورش در ایستگاه گرمدشت جاده اهواز خرمشهر در مقابل دو تیپ زرهی عراق قرار گرفتند و شش شبانه روز با مقاومت عاشورایی جلوی پیشروی نیروهای عراق را به ارزش از دست دادن جان خود و اکثر شیر بچه های دلاورش گرفتند تا اینگونه مرحله اول عملیات تثبیت شد و مقدمه آزاد سازی خرمشهر در سوم خرداد 1361 فراهم گردید .
حماسه ای که فرماندهان این عملیات اذعان داشتند که اگر انجام نمی شد کل عملیات به مشکل بر می خورد و #فتح_خرمشهر ممکن نمی شد .
#زندگینامه
#شهید_حسین_قجهای
ظهر روز عاشورای سال 1337 در زرین شهر اصفهان متولد شد .
تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. همزمان با تحصیل در رشته ورزشی کشتی نیز فعالیت می کرد و با توجه به علاقه زیاد، خیلی زود توانست پله های ترقی را طی کند و موفق به کسب مقام قهرمانی کشتی جوانان کشور در وزن 48 کیلوگرم شود و به اردوی تیم ملی نیز راه پیدا کند.
فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود را از دوران نوجوانی شروع کرد وبارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت .پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری ها در شهرهای مختلف ، به کردستان رفت و با ضد انقلاب به مبارزه پرداخت . در شکست حصر باشگاه افسران سنندج نقش بسیار زیادی داشت . ودر ماموریت کردستان بود که با حاج احمد متوسلیان آشنا شد و در سایه این دوستی و مودت بود که عملیات های مختلفی را به کمک هم به موفقیت رساندند .برای مدتی فرماندهی توپخانه سپاه مریوان را پذیرفت . پس از آن جهت آزادسازی دزلی که حکم قرارگاه و سرپل اصلی باندهای ضد انقلاب درغرب کشور را داشت به عنوان فرمانده عملیات انتخاب شد . این عملیات در منطقه صعب العبور و بر فراز قله هایی که ارتفاع آنها 3 تا 4 هزار متر است با موفیقت کامل انجام گرفت و پس از آزادسازی به عنوان فرمانده محور دزلی منصوب شد .
اولین نفری بود که از طرف #حاج_احمد_متوسلیان برای فرماندهی نخستین گردان تیپ 27 محمد رسول الله (ص) انتخاب شد. در عملیات فتح المبین به همراه گردان تحت امرش با نفوذ 25 کیلومتری در بین مواضع دشمن ، نقش اصلی را در تصرف توپ خانه عراق داشتند و ستون فقرات سپاه چهارم ارتش عراق را در هم شکستند و 180 قبضه توپ به غنیمت گرفتند .
در سال 1361 و #عملیات_الی_بیت_المقدس (فتح خرمشهر) به همراه نیروهای دلاورش در ایستگاه گرمدشت جاده اهواز خرمشهر در مقابل دو تیپ زرهی عراق قرار گرفتند و شش شبانه روز با مقاومت عاشورایی جلوی پیشروی نیروهای عراق را به ارزش از دست دادن جان خود و اکثر شیر بچه های دلاورش گرفتند تا اینگونه مرحله اول عملیات تثبیت شد و مقدمه آزاد سازی خرمشهر در سوم خرداد 1361 فراهم گردید .
حماسه ای که فرماندهان این عملیات اذعان داشتند که اگر انجام نمی شد کل عملیات به مشکل بر می خورد و #فتح_خرمشهر ممکن نمی شد .
#زندگینامه
#شهید_محمد_پازوکی
شهید محمد پازوکی طرودی فرزند داود در تاریخ 30 شهریور سال 1355 در شهرری بدنیا آمد. وی دارای دو فرزند دختر و پسر می باشد. ایشان بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی و تنها با داشتن دو مدرک فنی و حرفه ای برق و جوشکاری و دنبال کردن شغل تأسیسات در تمام عمر خود توانست دستگاه های بسیاری را اختراع و به ثبت برساند که در راه همین اختراعات که شناخته ترینشان دستگاه استخوان یاب-جسد یاب بود به فیض شهادت نائل گردید. ایشان با تلاش بسیار و هزینه های شخصی این دستگاه را اختراع نمود و در حالی که با گروه تفحص شهدا همراه شده بود در تاریخ 18 اردیبهشت 1395 بر اثر انفجار مین والمری در منطقه پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل و پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده یحیی(ع) سمنان آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
#زندگینامه
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی
سيد هاشمي در سال 1319 در تهران ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي را در خانوادهاي مذهبي سپري كرد و پس از اتمام دوران تحصيلات متوسطه به ارتش پيوست؛ و به دليل قدرت بدني قابل توجهي كه داشت، عضو نيروهاي ويژه كلاه سبز گشت. اما پس از مدتي به دليل شناخت ماهيت رژيم طاغوتي از ارتش خارج شد؛ او در تاريخ 15 خرداد سال 42 به همراه دوستانش يك خودروي ارتش را به آتش كشيد و به مدت 3 ماه تحت تعقيب مأموران رژيم قرار گرفت.
هاشمي بدون توجه به تهديدهاي مأمورين همدوش با ديگر مردم ايران به مبارزه عليه رژيم پرداخت و پس از ورود امام (ره) به ايران عضو كميته استقبال از امام گشت. او در ايام مبارزه مردم جهت براندازي رژيم طاغوت، كالاهاي ناياب را، با قيمت پايين در اختيار مردم مي گذاشت. وي كميته انقلاب اسلامي منطقه 9 را سازماندهي كرد، آنگاه به فرمان امام (ره) براي پاكسازي منطقه غرب به آنجا رفت.
هاشمي با آغاز جنگ تحميلي عازم جبهههاي جنوب گشت و در مدرسه «فداييان اسلام» در شهر آبادان اولين نيروي انتظامي نامنظم براي مقابله با تهاجمات بعثيون را به وجود آورد. ايشان پس از مدتي ستاد فداييان اسلام را به هتل كارونسرا منتقل كرد و تا مدتها تنها مركز اعزام به خط مقدم و آموزش فعاليتهاي رزمي اين هتل بود. در آن زمان به دليل كمبود اسلحه سيد مجتبي با آقاي خامنهاي تماس گرفت و از طريق ايشان اقدام به تهيه اسلحه نمود، و با هزينه شخصي، مايحتاج عمومي را تهيه كرد. طرح هوشمندانه او منجر به آزادسازي ميدان تير آبادان از اسارت بعثيون عراقي شد.
منافقان كوردل كه نميتوانستند شاهد تلاش شبانهروزي شهيد هاشمي در پشتيباني رزمندگان اسلام باشند، سرانجام در آستانه ماه مبارك رمضان سال 1364 او را با زبان روزه در مغازه لباس فروشياش از پشت سر آماج گلوله هاي خود قرار دادند و به شهادت رساندند.