✍️مسجدیها چشمانتظار فرمانده بزرگ جنگ بودند. یکی با یک موتور گازی درب و داغان و دستهای روغنی جلوی در پارک کرد. پاسدارها گفتند برود جلوتر. موتوری بلافاصله رفت جلوتر و پارک کرد. چند دقیقه بعد مجری گفت:در خدمت فرمانده جنگ حاج آقا برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی دیر رسیدند
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🔲◼️✖️🕊🕊✖️◼️🔲
⬅️ گفت: «توی دنیا بعد از #شهادت فقط یک آرزو دارم:
اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت: «یک صحنه از #عاشورا
همیشه قلبمو آتیش میزنه؛
بریده شدن گلوی #حضرت_علی_اصغر (؏)»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.
وقتی میبردنش عقب، داشت از گلوش خون میآمد.
میگفت: آرزوی دیگهای ندارم مگر شهادت...
✖️#شهید_عبدالحسین_برونسی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
•┈••••✾🕊••✾•••┈•
@ba_shohada313
•┈••••✾🕊••✾•••┈•