هدایت شده از ❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
💠 روز مادر...
روز مادر بود، میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟
گفت: حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم. گفتم: مادر نکن.
🍃دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق رو توی دستانم گذاشت. و گفت: مبارکه.
بعدم رفت پایین که پاهام رو ببوسه... اجازه نمیدادم؛ میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه!
نمیخوای من بهشت برم؟
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
#سالگرد_شهادت
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات
🌱@ShahadatNameOshagh
هدایت شده از ❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
⭕️شب قدرسال قبل توهیئت گفتن:به یکی نیازه که بچه های کوچیک رواز دم درببره تامهدکودک هیئت!!!
همه گفتیم ما میخوایم قرآن سربگیریم وقبول نکردیم.
🍃اما آرمان قبول کرد وکل شب احیا فقط دم در وایساده بود وبچه هارو تامهدکودک میبرد!
🔻 راه های عاقبت بخیری فقط اونایی نیست که مافکرمیکنیم!
#شهید_آرمان_علی_وردی
#سالگرد_شهادت
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات
🌱@ShahadatNameOshagh
هدایت شده از ❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
حجرهای داشتم نزدیک حجره آیت الله جوادی آملی
و ایشان از آنجا گذر میکرد
روزی نوار دعای کمیل شهید تورجی را گوش می کردم
که آقای جوادی آملی وارد حجره شدند
و پرسیدن این صدای کیه؟ ایشون سوخته اند..❤️🔥
گفتم صدای یک شهید ه !!!
🍃گفتند نه شهید نیستند، سوخته اند
ایشان(در عشق خدا) سوخته است
گفتم: ایشان شهید شده
فرمانده گردان یازهرا(س) هم بوده
استاد ادامه داد: ایشان قبل از شهادت سوخته بوده...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالگرد_شهادت
#امام_زمان
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات
🌱@ShahadatNameOshagh