eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
485 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
138 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودمان را در لشکر عمر سعد پیدا کنیم. 📍روایت دوم، محمد بن عمیر. هیچ کس از محمد بن عُمَیر التَمیمی در کربلا خبر ندارد. فقط همین قدر معلوم است که در سپاه امام نبوده. کسی نمی‌داند در گوشه‌ای از کوفه پنهان بوده یا به سپاه عمرسعد پیوسته اما یک گوشه بی‌نقش و بی‌صدا ایستاده. قبل و بعد کربلا اما محمد بن عمیر شناخته شده و سرشناس است. محمد بن عمیر در زمان حیات پیامبر به دنیا می‌آید و گرچه طبیعتا سن زیادی نداشته اما او را جزء طبقه اول شیعیان در تاریخ به حساب می‌آورند. گرچه شیعه بودن در اولین سال‌های بعد از پیامبر مفهومی پیچیده و پر شاخ و برگ مثل امروز نداشت اما شهامت و ایمان و بصیرتی ستودنی لازم داشت. محمد بن عمیر در سال‌های خلافت امیرالمومنین همراه ایشان بود و وقتی غوغای دو جنگ بزرگ صفین و جمل بلند شد همراه امام ماند و حتی از سمت حضرت مسئولیت‌هایی هم به او واگذار ‌شد و در رده فرماندهان امام در جنگ با معاویه قرار گرفت. کوفه شهر محمد بن عمیر بود. همه اهل شهر او را می‌شناختند و اگر قرار بود یکی از ثروتمندان را نشان بدهند، خانه او را نشان می‌دادند. اگر قرار بود یکی از مُحترمین شهر را معرفی کنند، او را نشان می‌دادند، اگر قرار بود به کسی آدرس یکی از بخشنده‌ترین‌های شهر را هم بدهند، آدرس او را می‌دادند. محمد بن عمیر سابقه‌ای خوش داشت و زندگی‌اش هم در چشم خیلی‌ها درخشان بود، جزء بزرگان شهر بود و به هر مجلسی که وارد می‌شد برایش راه باز می‌کردند و در صدر مجلس همیشه جایی برایش فراهم بود. بعد از مرگ معاویه، محمد بن عمیر زیر بار بیعت با یزید نرفت. بزرگان کوفه بارها و بارها نامه‌هایی به امام نوشتند که زیر بعضی از این نامه‌ها مانند این نامه، امضای او هم هست: «آستانه شهر ما، سرسبز است و ميوه ها رسيده و آب ها فراوان اند. پس هر گاه اراده كردى، بر لشكرى آماده از ما، فرود آى. درود بر شما!» در نهایت امام به اصرار این بزرگان پاسخ مثبت دادند و نامه‌ای خطاب به همه‌شان نوشتند و گفتند: «منظور شما را از این نامه‌ها فهمیدم و مسلم بن عقیل را برایتان فرستادم تا از نزدیک اوضاع و احوال و نظرات‌ شما را ببیند و به من اطلاع بدهد. اگر همه شما آن‌چنان باشید که برایم نوشتید به زودی به میان شما خواهم آمد.» ماجرای مسلم بن عقیل، ماجرای معروفی است و هیچ جایی از تاریخ وقتی مسلم در کوچه‌های کوفه تنها می‌شود، نامی از محمد بن عمیر نیست که دستی به حمایت از مسلم بلند کرده باشد یا جمله‌ای به دفاع از او گفته باشد. محمد بن عمیر که از جان و شمشیر و مالش در راه خدا خرج کرده بود و نامی پر آوازه و بلند داشت اما سال ۶۱ هجری قمری در تاریخ گم می‌شود و کمی بعد وقتی امام زمانش شهید شده و خانواده‌اش به اسارت رفته‌اند و جمع زیادی از اهل شهر پشیمان و تائب هستند دوباره نامش سر زبان‌ها می‌افتد و در تاریخ پیدا می‌شود. این بار اما با محمد بن عمیری که همه می‌شناختند تفاوت کرده داشت. محمد بن عمیر وقتی مختار قیام می‌کند، در برابرش می‌ایستد و ساز مخالف می‌زند ولی خیلی طول نمی‌کشد که همراه و هم بیعت مختار می‌شود و از سوی او با لشکری به سمت آذربایجان می‌رود و آن‌جا را فتح می‌کند و برای مدتی حاکم آذربایجان می‌شود❗️ بعد از شکست مختار با امویان همراه می‌شود و کلید دارالحکومه همدان را به دست می‌آورد و در نهایت حدود ۲۵ سال بعد از واقعه کربلا، با پیشین ‌ای سرشار از دوگانگی حمایت و خیانت به امامان زمان خود، می‌میرد. محمد بن عمیر التمیمی از شیعیان امیرالمومنین بود، از یاران مورد اعتماد امام هم بود، اهل انفاق و صدقه بود، اهل جهاد و مبارزه هم بود، سر بعضی از دو راهی‌های زندگی درست قدم برداشته بود و با معیار حق‌خواهی جلو رفته بود و سر بعضی اما معیارش منفعت‌طلبی‌ شده بود و به خاطر مصاحت‌جویی‌ها امامش را تنها گذاشته بود. در نهایت انتخاب‌های محمد بن عمیر او را از جناح علویان به اردوگاه امویان کشاند و از فرماندهی سپاه امیرالمومنین به فرمانداری استانی از استان‌های حکومت امویان تنزل داد. ____________________ :.. ادامــه دارد... 🎙 🪶 🆔 eitaa.com/namazi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی کوتاه از یک جلسه مهم 🔴 پرتکرار‌ترین شبهه‌ای که از فتنه تا امروز در جلسات -خصوصا در مدارس دخترانه- سوال شد، توسط نیروی انتظامی بود ♦️ این فیلم برای پاسخ به این شبهه است 💢 حتما حتما فیلم را با دقت ببینید 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
🔻 امام سجاد علیه‌السّلام:🔻 🥀 رحِمَ اللّه ُ عمي العَبّاسَ؛ فَلَقَد آثَرَ و أبلى و فَدى أخاهُ بِنَفسِهِ. 🥀 رحمت خدا بر عموی ما عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد. 📕 الخصال ، جلد ۱ ، صفحه ۶۸ ▫️ علیه‌السلام ▫️ علیه‌السلام 🪶 🆔 eitaa.com/namazi_ir
🏴۲٠محرّم الحــرام 🔻دفن بدن مطـهر جُون در کربلا معلیٰ 🥀بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. (1) جُون کسی بود که امیر المؤمنین علیه السلام او را به ۱۵٠ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد. هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند : در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جون خود را به قدم های مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید گفت : ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم ؟ جون با خود فکر کرد : من کجا و این خاندان کجا ؟! لذا عرضه داشت : آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی ۹٠ ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : «اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام : بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما. از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود. (2) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار ج 45 ص 22، 71. و ... 2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام ص 115. 🪶 🆔 eitaa.com/namazi_ir
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️ در دستگاه اباعبدالله دخالت نکنید 🧐‼️🧐‼️🧐‼️🧐‼️🧐‼️ 🔴 اگر الان یک نفر از سر *دلسوزی و آینده‌نگری* این و در هیأت‌داری را نقد کند، بلافاصله نمی‌گویند: در دستگاه اباعبدالله(ع) دخالت نکنید؟ ⁉️ اجازه هست این رفتارهای خطرناک را کنیم؟ اجازه هست که برای جامعه حساسیت ایجاد کنیم تا به این سبک‌ها بها ندهند! ☝️با این ابتذال و انحراف می‌دانید در چه بلایی بر سر اصل و غایت خواهد آمد. در واقع هدف نهایی فراموش شده است. گریه، ، شکل عزاداری، نام مداح، سبک مداحی هدف نیست؛ ❇️ وسیله و مسیرهستند برای هدف اصیل. آنقدر شما گرفتار در عزاداری شده‌اید که اصل، فراموش شده است. حاشیه عزاداری بر متن غلبه پیدا کرده است. در این مدل از عزاداری‌ها مداح از موضوع مهمتر است. سبک و آهنگ از هدف مهمتر است. و از اشاعه معارف مهمتر است! مداح از هیات مهمتر شده است! چه کسی بخواند برای ما مهم شده است! سادگی، هنر بقای روضه‌ها بوده است. ⚠️ دارید ذائقه را تغییر می دهید.⚠️ 🔊 هیچ‌کس نیست که مقابل این فساد و ابتذال بزرگ ایستادگی کند؟ ♦️ کار هیچ سازمانی نیست. باید اعتراض کنند. آنقدر اعتراض کنند تا خواننده‌ای مو قشنگ جرات نکند روی منبر رسول خدا در جلسه اقامه عزا این اداها را بازی کند. ✖️شعر و محتوا بماند. ✖️ حاشیه اقامه عزا از متن و غایت عزاداری مهمتر شده است. 🔸 . 🔸 قدرت این جماعت را ساکت می‌کند. 🆔 eitaa.com/namazi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗯 آرزوی انبیاء‌ زیارت سید الشهدا علیه السلام حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ] ▪️حسن بن عبد اللّه، از پدرش، از حسن بن محبوب از اسحق بن عمّار وى مى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى فرمودند: نيست پيغمبرى در آسمان‌ها و زمين مگر آنكه از خداوند متعال درخواست دارند كه به ايشان اذن داده شود تا حضرت حسين بن على عليهما السّلام را زيارت كنند پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مى روند.   📚ترجمه کامل الزیارات باب سى و هشتم - صفحه ۳۱۶ 🆔 eitaa.com/namazi_ir