eitaa logo
کانال نماز خوب
1.6هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
✅ کانال اول ما @ahkaamcanonical 🔴 جهت پیشنهاد و انتقاد،پاسخگویی #سئوالات_شرعی، #ازدواج، و #دیگر_مسائل به این آیدی می توانید رجوع بفرمایید.👇👇👇 @fatematozahrastmadaram 🔵 ادمین تبادل و تبلیغ:👇👇 @fadaypedar79 کپی_آزاد ۹۹/۲/۱۷ ♥از صبوری شما متشکریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 4⃣2⃣ عُمَر رو به على (ع) مى كند و به او مى گويد: «اى على! با ابوبكر بيعت كن و اگر اين كار را نكنى گردنت را مى زنم». 126 آنگاه على (ع) رو به عُمَر مى كند و مى گويد: «اگر مرا بكشيد بنده اى از بندگان خدا و برادر پيامبر را كشته ايد». ابوبكر رو به او مى كند و مى گويد: «تو بنده خدا هستى، امّا برادر پيامبر نيستى». 127 على (ع) رو به او مى كند و مى گويد: «آيا آن روز كه پيامبر ميان مسلمانان، پيمان برادرى مى بست را فراموش كرده ايد؟ پيامبر در آن روز فقط با من پيمان برادرى بست». 128 همه سكوت مى كنند، آرى، خاطره اى براى همه زنده مى شود. روزى كه پيامبر بين مسلمانان، پيمان برادرى مى بست، ميان هر دو نفر از آنها عقد برادرى برقرار كرد. در آن روز، على (ع) با چشم گريان نزد پيامبر آمد و فرمود: «اى رسول خدا، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه49) بين همه مردم، پيمان برادرى بستى، امّا مرا فراموش كردى». پيامبر رو به على (ع) كرد و فرمود: «اى على! تو در دنيا و آخرت برادر من هستى». 129 آرى، على (ع) برادر پيامبر و نزديك ترين افراد به رسول خداست. * * * مسجد پر از جمعيّت است، اكنون على (ع) رو به مردم مى كند و مى گويد: «اى مردم! شما را قسم مى دهم آيا شما از پيامبر نشنيديد كه در غدير فرمود: «من كنت مولاه فهذا عليٌ مولاه: هر كه من مولاى اويم اين على، مولاى اوست»؟ آيا فراموش كرديد كه پيامبر هنگامى كه به جنگ تبوك مى رفت مرا جانشين خود در اين شهر قرار داد؟ ». 130 همه كسانى كه اينجا نشسته اند، سخن على (ع) را تصديق مى كنند، امّا هيچ كس بلند نمى شود تا على (ع) را يارى كند. هر كس كه مى خواهد به يارى حق برخيزد نگاهش به شمشيرهايى مى افتد كه در دست هواداران خليفه است. در روز غدير خُمّ، همه با على (ع) بيعت كردند، امّا امروز او را تنها گذاشته اند، آرى، اين كه با على (ع) بيعت كنى مهمّ نيست، مهمّ اين است كه بتوانى به بيعت و پيمان خود وفادار بمانى. آرى، امروز فتنه اى آمده كه همه را ترسانده است، كيست كه جرأت يارى حق را داشته باشد؟ وقتى تنها دختر پيامبر را اين چنين به خاك و خون مى كشند ديگر چه كسى جرأت دارد از على (ع) حمايت كند؟ آرى، حمله به خانه دختر پيامبر با هدف كاملاً مشخصى، انجام گرفت، بعد از اين حمله ديگر، ترس در دل همه مردم كاشته شد.وقتى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه50) كه اين حكومت با دختر پيامبر اين گونه رفتار كند پس با بقيّه مخالفان چه خواهد كرد؟ * * * ابوبكر به على (ع) مى گويد: «تو چاره اى ندارى، بايد با من بيعت كنى». گوش كن، مولايت چقدر زيبا در جواب ابوبكر سخن مى گويد: «اى ابوبكر، من با تو بيعت نمى كنم، اين تو هستى كه بايد با من بيعت كنى. تو ديروز به دستور پيامبر با من بيعت كردى، چه شده است كه پيمان خود را فراموش كرده اى؟ من شنيده‌ام كه مردم را به دليل خويشاوندى خود با پيامبر به بيعتِ خود فرا خوانده اى، اكنون، من هم به همان دليل تو را به بيعت با خود فرا مى خوانم! تو خود مى دانى من به پيامبر از همه شما نزديك تر هستم». 131 📚پی نوشتها👇 126. كامل الزيارات، أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولويه (ت 367 ه)، تحقيق: عبد الحسين الأميني التبريزي، النجف الأشرف: المطبعة المرتضوية، الطبعة الاُولى، 1356 ه. 127. الكامل في التاريخ، أبو الحسن علي بن محمّد الشيباني الموصلي المعروف بابن الأثير (ت 630 ه)، تحقيق: علي شيري، بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة الاُولى 1408 ه. 128. كتاب الغيبة، الشيخ ابن أبي زينب محمّد بن إبراهيم النعماني (ت342 ه)، تحقيق: علي أكبر الغفاري، طهران: مكتبة الصدوق: 1399 ه. 129. كتاب سليم بن قيس، سليم بن قيس الهلالي العامري (ت حوالي 90 ه)، تحقيق: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه180) محمّد باقر الأنصاري، قمّ: نشرالهادي، الطبعة الاُولى، 1415 ه. . كتاب من لا يحضره الفقيه = الفقيه. 130. كشف الخفاء ومزيل الإلباس، أبو الفداء إسماعيل بن محمّد العجلوني (ت 1162 ه)، بيروت: مكتبة دار التراث. 131. كشف الغمّة في معرفة الأئمّة، علي بن عيسى الإربلي (ت 687 ه)، تصحيح: السيّد هاشم الرسولي المحلاّتي، بيروت: دار الكتاب الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1401 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 5⃣2⃣ ابوبكر به فكر فرو مى رود و جوابى ندارد كه بگويد. يادت هست در سقيفه، ابوبكر از خويشاوندى خود با پيامبر سخن گفت، و با همين نكته توانست مردم را به بيعت خود فرا خواند. اگر قرار است مقام خلافت به خويشاوندى با پيامبر باشد كه على (ع) از همه به پيامبر نزديك تر است، او پسر عموى پيامبر است و تنها كسى است كه پيامبر با او پيمان برادرى بسته است. مولايت را نگاه كن، در حالى كه ريسمان به دست هاى او بسته اند و شمشير بالاى سر او نگه داشته اند با خليفه سخن مى گويد. درست است كه او در مقابل همه سختى‌ها و مصيبت‌ها صبر كرده است امّا اكنون او حق و حقيقت را با شعر بيان مى كند. او پيام بزرگ خود را به تاريخ مى دهد، اكنون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص51) اين على (ع) است كه با زبان شعر از حقّ خود دفاع مى كند. من يك آرزو دارم، نمى دانم آن را در اينجا بگويم يا نه، امّا براى تو كه دوست خوب من هستى مى گويم: كاش همه شيعيان دنيا، اين شعر را حفظ بودند. اين صداى على (ع) است كه از حلقوم تاريخ بيرون مى آيد و براى هميشه حق بودن شيعه را ثابت مى كند. گوش كن: «فَإنْ كُنْتَ بِالشُورى مَلِكْتَ اُمورَهُم/فَكيفَ بِهذا وَالمُشيرُون غُيِّبُ». «وإنْ كنتَ بالقُربى حَجَجْتَ خَصيمَهُم/فَغَيْرُكَ أَولى بِالنَّبيِّ وأَقْرَبُ». «اى ابوبكر! اگر تو با رأى گيرى به اين مقام رسيدى، چگونه شد كه بنى هاشم را براى رأى دادن خبر نكردى؟ اگر به دليل خويشاوندى با پيامبر به اين مقام رسيدى، كسانى غير از تو به پيامبر نزديك تر بودند». 132 سخن على (ع) همه را به فكر فرو مى برد، به راستى كه مولا، چقدر منطقى سخن مى گويد. نگاه كن! جمعى از مردم مدينه كه در مسجد حاضر هستند چون اين سخن را مى شنوند رو به على (ع) مى كنند و مى گويند: «اگر ما اين سخن تو را در سقيفه شنيده بوديم فقط با تو بيعت مى كرديم». 133 على (ع) رو به آنها مى كند و مى گويد: «آيا مى خواستيد من بدن پيامبر را بدون غسل و كفن رها كنم و بيايم براى خلافت نزاع كنم؟ ». 134 آرى، اين‌ها مى خواهند نيامدن على (ع) به سقيفه را بهانه كار خود قرار بدهند امّا على (ع) در جواب آنها ادامه مى دهد: «بعد از روز غدير، براى هيچ كس بهانه اى باقى نمانده است». 135 آرى، پيامبر در غدير خُمّ، همه مردم را جمع كرد و دستور داد كه همه با على (ع) بيعت كنند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه52)اكنون، على (ع) با سخنان خود تمام مسجد را در اختيار خود گرفته است، آنها على (ع) را همچون اسير به مسجد آوردند، امّا خودشان در مقابل كلام او، اسير شده اند. در مسجد هياهو مى شود، از هر طرف سر و صدا بلند مى شود، مردم به ياد روز غدير افتاده اند، آنها پشيمان هستند كه چرا به اين زودى سخنان پيامبر خود را فراموش كردند. عُمَر مى بيند الآن است كه اوضاع خراب شود، از جا بلند مى شود و رو به ابوبكر مى كند و فرياد مى زند: «چرا بالاى منبر نشسته اى و هيچ نمى گويى؟ آيا دستور مى دهى تا من گردن على (ع) را بزنم؟ ». 136 بار ديگر ترس در وجود همه مى نشيند، شمشيرها در دست هواداران خليفه مى چرخد! همه مردم آرام مى شوند، هر كس بخواهد اعتراض كند با شمشيرهاى برهنه روبرو خواهد بود. صداى گريه به گوش مى رسد. اين صداى گريه از كجاست؟ نگاه كن، حسن و حسين (ع) كه سخن عُمَر را شنيده اند گريه مى كنند. على (ع) نگاهى به فرزندان خود مى كند و به آنها مى گويد: «گريه نكنيد عزيزانم! ». 137 فرشتگان از ديدن اشك چشمان حسن و حسين (ع) به گريه افتاده اند. 📚پی نوشتها👇 132. كشف اللثام عن وجه قواعد الأحكام، أبو الفضل بهاء الدين محمّد بن الحسن بن محمّد الإصفهاني المعروف بالفاضل الهندي (ت 1137 ه)، 133. كشف المحجّة لثمرة المهجة، أبو القاسم رضيّ الدين علي بن موسى بن طاووس الحسني (ت 664 ه)، تحقيق: محمّد الحسّون، قمّ: مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1412 ه. 134. كفاية الأثر في النصّ على الأئمّة الاثني عشر، أبو القاسم علي بن محمّد بن علي الخزّاز القمّي (ق 4 ه)، تحقيق: السيّد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري 135. كمال الدين وتمام النعمة، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه) 136. كنز العمّال فى سنن الأقوال والأفعال، علي المتّقي بن حسام الدين الهندي (ت 975 ه)، تصحيح ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه181) : صفوة السقّا، بيروت: مكتبة التراث الإسلامي، 1397 ه، الطبعة الاُولى. 137. كنز الفوائد، أبو الفتح الشيخ محمّد بن علي بن عثمان الكراجكي الطرابلسي (ت 449 ه)، إعداد: عبد اللّه نعمة. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
244.4K
⭕️ سوال ❓من الحمدالله همیشه نمازهام رو اول وقت می‌خونم اما نمی‌دونم چرا احساس می‌کنم نمازهام روم تاثیر نداره؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی ‎‎‌‌‎‎‌ کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
هر کس از زنان و مردان نمازش را سبک بشمارد ‼️ خداوند متعال او را به پانزده بلا مبتلا می سازد⚠️ کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
چه روز هایی ایام فاطمیه محسوب می شود؟ کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 6⃣2⃣ عُمَر رو به على (ع) مى كند و مى گويد: «تو هيچ چاره اى ندارى، تو حتماً بايد خليفه بيعت كنى». 138 على (ع) رو به او مى كند و مى گويد: «شيرِ خلافت را خوب بدوش كه نيمى از آن براى خودت است، به خدا قسم، حرصِ امروز تو، براى رياست فرداى خودت است». 139 آنگاه رو به جمعيّت مى كند و مى گويد: «اگر ياورانى وفادار داشتم هرگز كار من به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه53) اينجا نمى كشيد». 140 در اين هنگام يكى از ميان جمعيّت بلند مى شود و نزد على (ع) مى آيد و چنين مى گويد: «اى على! ما هرگز علم و مقام تو را انكار نمى كنيم، ما مى دانيم كه تو از همه ما به پيامبر نزديك تر بودى، امّا تو هنوز جوان هستى! نگاه كن، ابوبكر پيرمرد و ريش سفيد ماست و امروز شايستگى خلافت را دارد، تو امروز با او بيعت كن، وقتى كه پير شدى نوبت تو هم مى رسد، آن روز، هيچ كس با خلافت تو مخالفت نخواهد كرد. 141 آرى، اشكال در اين است كه على (ع) جوان است، سنّ زيادى ندارد، ريش هاى صورتش سفيد نشده است. اين سخن، خيلى چيزها را براى تاريخ روشن مى كند، بعد از وفات پيامبر سنّت هاى جاهليّت زنده شده اند، عرب هاى آن زمان، هميشه رياست پيران را قبول مى كردند و براى آنها قابل تحمّل نبود كسى بر آنها حكومت كند كه سنّ او از آنها كمتر است. امروز مولاى تو حدود سى سال دارد، درست است كه او همه خوبى‌ها و كمال‌ها را دارد، امّا براى اين مردم هيچ چيز مانند يك مشت ريش سفيد نمى شود، براى آنها ارزش ريش سفيد از همه خوبى‌ها بيشتر است. البتّه بعضى از اين مردم، فكر مى كنند كه خليفه بايد خيلى جدّى باشد و هميشه قيافه اخمو داشته باشد تا همه از او بترسند، امّا على (ع) هميشه لبخند به لب دارد و اهل شوخى است و براى همين به درد خلافت نمى خورد. 142 * * * آن خانم كيست كه وارد مسجد مى شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه54) ؟ او اينجا چه مى خواهد؟ آيا او را مى شناسى؟ او امّ سَلَمه، همسر پيامبر است. او به اينجا آمده است تا يارى حق را نمايد. او رو به عُمَر مى كند و مى گويد: «چقدر زود حسد خود را نسبت به آل محمّد نشان داديد؟ » همه اهل مسجد به سخنان اُمّ سَلَمه گوش مى كنند، عُمَر مى ترسد كه اگر او به سخن خود ادامه بدهد همه چيز خراب شود، براى همين فرياد مى زند: «ما چه كار به سخن زنان داريم؟ » نگاه كن! عُمَر دستور مى دهد تا اُمّ سَلَمه را از مسجد بيرون كنند. 143 مگر اُمّ سَلَمه همسر پيامبر نيست، مگر احترام او بر همه واجب نيست، مگر او امّ المؤنين (مادر مؤنان) نيست، پس چرا بايد با او اين گونه برخورد كرد؟ چرا بايد ناموس پيامبر را اين گونه از مسجد بيرون كرد؟ ابوبكر بار ديگر فرياد مى زند: «اى على! برخيز و بيعت كن، زيرا اگر اين كار را نكنى ما گردن تو را مى زنيم». هنوز ريسمان بر گردن على (ع) است، او نگاهى به قبر پيامبر مى كند و آيه 150 از سوره اعراف را مى خواند: (إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِى). «مردم مرا تنها گذاشتند و مى خواستند مرا به قتل برسانند ». آرى، تاريخ تكرار مى شود، موسى (ع)، برادرش هارون را به جاى خود در قوم بنى اسرائيل قرار داد و خود به كوه طور رفت. بعد از رفتن او، قوم بنى اسرائيل، گوساله پرست شدند و هارون هر چه به آنها نصيحت كرد سخنش را نپذيرفتند. آنها هارون را تنها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه55) گذاشتند و او را در مقابل دشمنش يارى نكردند. وقتى موسى از كوه طور بازگشت و ديد همه مردم دچار فتنه شده و كافر شده اند از هارون توضيح خواست. هارون به موسى گفت: «مردم مرا تنها گذاشتند و مى خواستند مرا به قتل برسانند». امروز هم على (ع) همان سخن هارون را به زبان مى آورد، آرى امروز، امّت اسلامى، على (ع) را تنها گذاشتند. 144 📚پی نوشتها👇 138. لباب النقول في أسباب النزول، أبو الفضل جلال الدين عبد الرحمن السيوطي (ت 911 )، تحقيق: أحمد عبد الشافي، 139. لسان الميزان، أبو الفضل أحمد بن علي بن حجر العسقلاني (ت 852 ه)، بيروت140. اللمعة البيضاء في شرح خطبة الزهراء، المولى محمّد علي بن أحمد القراچه داغي التبريزي الأنصاري (ت 1310 ه)141. المبسوط، شمس الدين محمّد بن أحمد بن أبي سهر السرخسي (ت 483 ه)، تحقيق: جماعة من المحقّقين، بيروت دار المعرفة. 142. مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الروافض (النقض)، 143. مجمع البحرين، فخر الدين الطريحي (ت 1085 )، تحقيق: السيّد أحمد الحسيني، طهران: مكتبة نشر الثقافة الإسلاميّة، الطبعة الثانية، 1408 144. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي (ت 807 )تحقيق: عبد اللّه محمّد درويش 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 7⃣2⃣ على (ع) نگاهى به آسمان مى كند و چنين مى گويد: «بار خدايا! تو شاهد هستى كه پيامبرت به من دستور داد اگر بيست يار وفادار يافتم با اينان جنگ كنم». افسوس كه على (ع)، جز سلمان، مقداد، عمّار و ابوذر، يار وفادار ديگرى نيافت، او بايد صبر پيشه كند. 145 به راستى چه خواهد شد؟ آيا على (ع) بيعت خواهد كرد؟ شمشير را بالاى سر على (ع) نگاه داشته اند، همه منتظر دستور خليفه اند. نفس‌ها در سينه حبس شده است، همه نگاه مى كنند. تاريخ، مظلوميّت على (ع) را به تماشا نشسته است. آيا او با ابوبكر بيعت خواهد كرد؟ ناگهان فريادى بلند مى شود: «پسرعمويم، على را رها كنيد! به خدا قسم، اگر او را رها نكنيد، نفرين خواهم كرد». عُمَر و هواداران او تعجّب مى كنند، آنان كه فاطمه (س) را نقش بر زمين كرده و محسن او را كشته بودند، به راستى فاطمه (س) چگونه توانست خود را به اينجا برساند و اين گونه على (ع) را يارى كند؟ اكنون فاطمه (س) كنار قبر پيامبر است، او آمده است تا از امامِ خود دفاع كند، صداى فاطمه (س) به گوش مى رسد: «به خدا قسم، اگر على را رها نكنيد، گيسوان خود را پريشان مى كنم، پيراهنِ پيامبر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه56) بر سر مى افكنم و شما را نفرين مى كنم... ». ناگهان لرزه بر ستون هاى مسجد مى افتد، گويا زلزله اى در راه است، همه نگران مى شوند، نكند فاطمه (س) نفرين كند!! خليفه و هواداران او مى فهمند كه اينجا ديگر فاطمه (س) صبر نخواهد كرد، فاطمه (س) آماده است تا نفرين كند، ترس تمام وجود آنان را فرا مى گيرد، چشم هاى آنان به ستون هاى مسجد خيره مانده است كه چگونه به لرزه در آمده اند! عذاب خدا نزديك است!! سلمان به سوى فاطمه (س) مى دود تا با او سخن بگويد، او مى بيند كه فاطمه (س) دست هاى خود را به سوى آسمان گرفته است و مى خواهد نفرين كند، سلمان با فاطمه (س) سخن مى گويد: «بانوى من! پدر تو براى مردم، مايه رحمت و مهربانى بود، مبادا تو مايه عذاب براى اين مردم باشى! ». فاطمه (س) به ياد مهربانى هاى پدر مى افتد و دست هاى خود را پايين مى آورد، لرزش ستون هاى مسجد تمام مى شود، همه جا آرام مى شود، خليفه دستور داده است كه على (ع) را رها كنند. اكنون شمشير از سر على (ع) برمى دارند و ريسمان را هم از گردنش باز مى كنند. على (ع) مى تواند به خانه خود برود. آرى، تا زمانى كه فاطمه (س) هست، نمى توان از على (ع) بيعت گرفت! 📚 نوشتها👇 146دار الفكر، الطبعة الاُولى، 1412 ه. 145. المجموع (شرح المهذّب)، الإمام أبو زكريا محي الدين بن شرف النووي (ت676 ه)، بيروت: دار الفكر. 146. المحبَّر، محمّد بن حبيب الهاشمي البغدادي (ت 245 ه)، بيروت: دار الآفاق الجديدة، 1361 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
خدایا شکرت 🙏 😴وقتی می خوابم؛ - تو، فشار خونم رو پایین میاری، و اینجوری، فعالیت همه اعضای بدنم، به جز مغز رو کند می کنی. - از غده هیپوفیز هورمون رشد رو آزاد می کنی، که باعث رشد و ترمیم پوست، استخوان و عضلاتم میشه. - وقتی خوابم عمیق میشه؛ اطلاعات بی ربط و اضافه رو از ذهنم پاک می کنی تا به پردازش مغز وحافظه ام کمک کنی. - بیدار میشم، در حالیکه اعضای بدنم سالم سالمن، چون تو مراقبشون بودی...💞 ممنونم ازت خدا... 🙏 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
45.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 انتشار مکالمات محرمانه مسیح علینژاد با دختران فریب‌ خورده کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 8⃣2⃣ اكنون على (ع) به سوى فاطمه (س) مى آيد... فاطمه (س) نگاهى به على (ع) مى كند، او خدا را شكر مى كند و لبخندى به روى على (ع) مى زند، همه هستىِ فاطمه (س)، على (ع) است، تا فاطمه (س) هست چه كسى مى تواند هستىِ فاطمه (س) را از او بگيرد. خدا مى داند كه فاطمه (س) چگونه و با چه حالى خود را به اينجا رسانده است تا حق و حقيقت را يارى كند... * * * فاطمه (س) در بستر بيمارى قرار گرفته است، اين همان چيزى بود كه دشمنان مى خواستند، آنها مى خواستند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه57)فاطمه (س) را خانه نشين كنند تا ديگر براى دفاع از على (ع) از خانه بيرون نيايد. فاطمه (س) از يك طرف داغدار پدر است، هنوز مصيبت او را فراموش نكرده است، از طرف ديگر مظلوميّت على (ع)، قلب او را به درد آورده است. اگر چه فاطمه (س) بيمار شده است، امّا هنوز به فكر يارى امام خود است، او دختر خديجه (س) است، همان بانويى كه تمام ثروت خود را در راه پيامبر خرج كرد و او را يارى نمود. فاطمه (س) هم مى خواهد اكنون با ثروت خود على (ع) را يارى كند. اگر ابوبكر با پول توانست عدّه زيادى را به سوى خود جذب كند، چرا من اين كار را نكنم؟ وقتى آنها پول را در راه باطل خرج مى كنند، چرا من پول خود را در راه حقّ صرف نكنم؟ فاطمه (س) به فكر آغاز يك نبرد اقتصادى است، امّا او چگونه مى خواهد اين كار را انجام بدهد؟ مگر او چقدر پول دارد؟ شايد تو هم خيال مى كنى فاطمه (س) فقير است. اگر من به تو بگويم كه كسى در مدينه بيش از او سرمايه ندارد، تعجّب مى كنى. افسوس كه ما فاطمه (س) را فقير معرّفى كرده ايم ؛ كسى كه محتاج نان شب خود بود! ما بايد فاطمه (س) را از نو بشناسيم. فاطمه (س) كسى است كه ساليانه هفتاد هزار دينار سرخ درآمد دارد. آيا مى دانى اين مقدار يعنى چقدر پول؟ بيش از سيصد كيلو طلاى سرخ! حالا تو بنشين حساب كن، هر مثقال طلا (پنج گرم) چقدر قيمت دارد، آن را در شصت هزار ضرب كن! 147 اين فقط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه58)درآمد يك سال اوست، اصلِ سرمايه او خيلى بيش از اين حرف هاست. دشمن خيال نكند فاطمه (س) بيمار است و ميدان را خالى كرده است، نه، او تازه به ميدان مبارزه آمده است. * * * آقاى نويسنده، براى من گفتى كه فاطمه (س) ساليانه هفتاد هزار دينار درآمد دارد، امّا نگفتى چگونه و از كجا. خوب، اين سؤل شما بود، ولى سؤل من از شما كه دوست خوب من هستى: آيا نام فدك را شنيده اى؟ فدك! تو چه مى دانى كه فدك چيست. فدك، شمشير برّنده فاطمه (س) است. نام فدك است كه لرزه بر اندام حكومت سياهى‌ها مى اندازد. فدك، سرزمينى آباد و حاصلخيز است، اين سرزمين، چشمه هاى آب فراوان و نخلستان هاى زيادى دارد، فاصله آن تا مدينه حدود دويست و هفتاد كيلومتر است. 148 📚پی نوشتها👇 147. المحتضر، حسن بن سليمان الحلّي، (ق 8 ه)، تحقيق: سيّد علي أشرف، انتشارات المكتبة الحيدرية، الطبعة الاُولى، 1424 ه. 148. مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سليمان الحلّي (ق 9 ه)، قمّ: انتشارات الرسول المصطفى. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 9⃣2⃣ مى دانم دوست دارى قصّه فدك را برايت بگويم. جريان به سال هفتم هجرى برمى گردد، يعنى حدود سه سال قبل. آن روز، يهوديانِ قلعه خيبر دور هم جمع شدند و تصميم گرفتند تا به مدينه حمله كنند، امّا پيامبر از تصميم آنها باخبر شد و با سپاه بزرگى به سوى خيبر حركت كرد. قلعه خيبر به محاصره نيروهاى اسلام در آمد. سپاه اسلام به سوى قلعه نزديك شد، امّا برق شمشير «مَرحَب»، پهلوان يهود، همه را فرارى داد. سپاه اسلام مجبور به عقب نشينى شد و سرانجام پيامبر تصميم گرفت تا على (ع) را به جنگ پهلوان يهود بفرستد. صداى على (ع) در فضاى ميدان طنين افكند: «من آن كسى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه59)هستم كه مادرم مرا حيدر نام نهاد». و جنگ سختى ميان اين دو پهلوان در گرفت و سرانجام «مَرحَب» به قتل رسيد. على (ع) به قلعه حمله كرد و آن را فتح كرد. خيبر منطقه آبادى بود، نخل هاى خرما و زمين هاى سرسبزى داشت و پيامبر همه غنيمت هاى اين سرزمين را در ميان رزمندگان اسلام تقسيم كرد. در نزديكى هاى خيبر، گروهى ديگر از يهوديان، در فدك زندگى مى كردند. آنها نيز با يهوديانِ خيبر همدست شده بودند، پيامبر قصد داشت كه به فدك حمله كند، پيامبر منتظر بود تا سپاه اسلام از خستگى بيرون بيايند و با روحيّه بهترى به جنگ با يهوديان فدك بروند. در يكى از اين روزها، پيرمردى به سوى اردوگاه اسلام آمد و سراغ پيامبر را گرفت، يارانِ پيامبر، او را نزد آن حضرت بردند. او فرستاده مردم فدك بود و از طرف آنها پيام مهمّى را براى پيامبر آورده بود. او به پيامبر گفت: «اى محمّد، مردمِ فدك مرا فرستاده اند تا من از طرف آنها با شما پيمان صلح را امضا كنم، آنها حاضر هستند كه نيمى از سرزمين خود، فدك را به شما بدهند و شما از حمله به آنها صرف نظر كنى و در مقابل، آنها فرمانروايى شما را نيز قبول مى كنند». پيامبر لحظاتى فكر كرد و لبخندى بر لب هاى او نشست، او با اين پيشنهاد موافقت كرد. پيمان صلح نوشته شد، سپاهيان اسلام همه خوشحال شدند، ديگر از جنگ و لشكركشى خبرى نبود، آرى، سرزمين فدك بدون هيچ گونه جنگ و لشكركشى تسليم شد. در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه60)اين ميان جبرئيل فرود آمد و آيه ششم سوره «حشر» نازل شد: «وَ مَآ أَفَآءَ اللَّه...: آن غنائمى كه در به دست آوردن آن، لشكر كشى نكرده ايد، مالِ پيامبر است». خدا فدك را به پيامبر بخشيد، فدك، مالِ پيامبر شد. اين حكم قرآن بود و هيچ كس با آن مخالف نبود و همه با دل و جان، حكم خدا را قبول كردند. خدا دوست داشت به پيامبر خود كه در راه او اين همه تلاش كرده است هديه اى بدهد. پيامبر شخصى را در فدك به عنوان كارگزار خود قرار داد و به سوى مدينه بازگشت. پيامبر، دلش براى دخترش، فاطمه (س) خيلى تنگ شده بود، براى همين اوّل به خانه فاطمه (س) رفت. 📚 نوشتها👇 149. المراجعات، عبد الحسين شرف الدين العاملي (ت 1377 ه)، تحقيق: حسين الراضى، قمّ: دار الكتاب الإسلامي. 150. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الميرزا حسين النوري (ت 1320 ه)، تحقيق: مؤسّسة آل البيت، قمّ: مؤسّسة آل البيت، الطبعة الاُولى، 1408 ه.151. المستدرك على الصحيحين، أبو عبد اللّه محمّد بن عبد اللّه الحاكم النيسابوري (ت 405 ه)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بيروت: دار الكتب العلميّة، الطبعة الاُولى، 1411 ه. 152. المسترشد في إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، أبو جعفر محمّد بن جرير الطبري الإمامي (ق 5 ه)، تحقيق: أحمد المحمودي، طهران: مؤسّسة الثقافة الإسلاميّة لكوشانبور، الطبعة الاُولى، 1415 ه. 153. مسند أبي يعلى الموصلي، أحمد بن علي الموصلي (ت 307 ه)، تحقيق: إرشاد الحقّ الأثري، جدّة: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه183) دار القبلة، الطبعة الاُولى، 1408 ه. 154. مسند أحمد، أحمد بن محمّد بن حنبل الشيباني (ت 241 ه)، تحقيق: عبد اللّه محمّد الدرويش، بيروت: دار الفكر، الطبعة الثانية، 1414 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ ✅ از عارفی پرسیدند: علامت محبت خدا چیست؟ عارف گفت: آن کسی که خدا او را دوست دارد سه خصلت بدو دهد: سخاوتی چون سخاوت دریا، محبتی چون محبت آفتاب و تواضعی چون تواضع زمین. آیت الله قاضی (ره) کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
وقتی ناراحتی ميگن خدا اون بالا هست وقتی نااميدی ميگن اميدت به خدا باشه وقتی مسافری ميگن خدا پشت و پناهت وقتی مظلوم واقع باشی ميگن خدا جای حق نشسته وقتی گرفتاری ميگن خدا همه چيز رو درست می‌کنه وقتی هدفی تو دلت داری ميگن از تو حرکت از خدا برکت پس وقتی خدا حواسش به همه و همه چی هست ديگه غصه چرا ؟؟؟ کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 0⃣3⃣ وقتى پيامبر وارد خانه شد ديد كه اُم اَيمَن به ديدن فاطمه (س) آمده است. اُم اَيمَن، يكى از زنانى بود كه به خاندان پيامبر علاقه زيادى داشت، شوهر او يكى از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام بود. 155 فاطمه (س)، حسن و حسين (ع) در كنار پيامبر نشستند، پيامبر به عزيزان دل خود نگاه مى كرد و لبخند مى زد. آرى، دلخوشى پيامبر در اين دنيا، فقط اهل اين خانه بود. در اين هنگام، جبرئيل نازل شد و آيه 26 سوره «إسراء» را براى پيامبر خواند: «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ: اى پيامبر، حقّ خويشان خود را ادا كن ». پيامبر به فكر فرو رفت، به راستى منظور خدا از اين فرمان چيست؟ اى جبرئيل آيا مى شود برايم بگويى كه من حقّ و حقوق چه كسى را بايد بدهم؟ اى حبيب من، اجازه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه61) بده من نزد خدا بروم و جواب را بگيرم و برگردم. لحظاتى گذشت، جبرئيل باز گشت: اى جبرئيل، چه خبر؟ خدا مى گويد كه تو بايد فدك را به فاطمه بدهى، فدك از اين لحظه به بعد مالِ اوست. 156 پيامبر نگاهى به فاطمه (س) كرد و فرمود: دخترم، فاطمه! خدا به من دستور داده است تا فدك را به تو بدهم، من فدك را به تو بخشيدم. 157 آرى، در آغاز اسلام، خديجه (مادر فاطمه)، همه دارايى و ثروت خود را در راه پيشرفت اسلام داد و اكنون، خدا مى خواست تا ثروتى را كه خديجه (س) در راه اسلام خرج كرده است به دختر او، فاطمه (س) برگرداند. فدك از آنِ فاطمه (س) شد، پيامبر همه غنيمت هاى فدك را تحويل او داد. فاطمه (س) به فقراى مدينه خبر داد تا به خانه او بيايند و همه آن غنائم را بين آنها تقسيم كرد. همه فقيران خوشحال شدند، آرى، تا فاطمه (س) هست، ديگر هيچ فقيرى، غم و غصّه ندارد. اين قصّه فدك بود كه برايت گفتم. اكنون مى دانى كه فاطمه (س) ثروتى بس بزرگ دارد. درست است كه فاطمه (س) در بستر بيمارى است، امّا امروز مى خواهد با ثروت خود، حق را يارى نمايد. همين روزهاست كه كارگزار او از فدك بيايد و درآمد امسال فدك را به او تحويل بدهد. فاطمه (س) با اين پول مى تواند كارهاى زيادى بكند. در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل شده است. در اين جلسه خليفه همراه با عُمَر و جمع ديگرى حضور دارند. عُمَر مشغول سخن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گفتن با خليفه است: اى خليفه! تو مى دانى كه مردم بنده دنيا هستند و همه به پول علاقه دارند، تو بايد فدك را از فاطمه بگيرى تا مردم به اين خاندان علاقمند نشوند. 158 امّا فدك از آنِ فاطمه است، همه مردم اين را مى دانند، سه سال است كه فدك در دست اوست. من فكر همه چيز را كرده ام، فقط كافى است نماينده و كارگزار فاطمه را از فدك بيرون كنى. ابوبكر سخن عُمَر را قبول مى كند، عدّه اى را مأمور مى كند تا به فدك بروند و كارگزار فاطمه (س) را از آنجا بيرون كنند. 📚 پی نوشتها👇 155. مسند الشاميّين، أبو القاسم سليمان بن أحمد بن أيّوب اللخمي الطبراني (ت 360 ه)، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، بيروت: مؤسّسة الرسالة، الطبعة الاُولى، 1409 ه. 156. المصنّف، أبو بكر عبد الرزّاق بن همام الصنعاني (ت 211 ه)، تحقيق: حبيب الرحمان الأعظمي، بيروت: المجلس العلمي. 157. المصنّف في الأحاديث والآثار، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبي شيبة العبسي الكوفي (ت 235 ه)، تحقيق: سعيد محمّد اللّحام، بيروت: دار الفكر. 158. معالم المدرستين، السيّد مرتضى العسكري، طهران: مؤسّسة البعثة، 1412 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣3⃣ خبر به فاطمه (س) مى رسد كه خليفه، كارگزار او را از فدك بيرون كرده و آنجا را تصرّف كرده است. فاطمه (س) تصميم مى گيرد نزد خليفه برود و با او سخن بگويد: اى ابوبكر! تو كه ادّعا مى كنى خليفه پيامبر هستى، چرا فدك مرا غصب نموده اى و كارگزار مرا از فدك اخراج كرده اى؟ 159 مگر فدك، مالِ توست؟آيا تو نشنيده اى كه پيامبر فدك را به من بخشيد؟ اى دختر رسول خدا، برو براى اين سخن خود شاهد بياور. 160 فاطمه (س) قبول مى كند و مى رود تا شاهد بياورد.آن روز كه پيامبر، فدك را به فاطمه (س) داد اُم اَيمَن و على (ع) شاهد بودند. فاطمه (س) به خانه اُم اَيمَن مى رود و جريان را براى او تعريف مى كند. اُم اَيمَن برمى خيزد و همراه با فاطمه (س) به مسجد مى آيد، على (ع) هم مى آيد. اُم اَيمَن رو به ابوبكر مى كند و مى گويد: اى ابوبكر، من از تو سؤلى دارم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه63)چه سوالى؟ بگو بدانم آيا شنيده اى كه پيامبر فرمود: «اُم اَيمَن، زنى از زنان بهشت است»؟ 161آرى، شنيده ام.اگر قبول دارى كه من از اهل بهشتم، اكنون، شهادت مى دهم كه پيامبر فدك را به فاطمه (س) بخشيد. 162 على (ع) هم شهادت مى دهد كه پيامبر فدك را به فاطمه (س) داده است. ابوبكر به فكر فرو مى رود، او ديگر چاره اى ندارد جز اين كه فدك را به فاطمه برگرد (س) اند. فاطمه (س) از ابوبكر مى خواهد تا سندى به او دهد كه همه بدانند فدك از آنِ اوست. ابوبكر كاغذى را مى طلبد و در آن مى نويسد كه فدك از آن فاطمه است. (س) 163ابوبكر سند فدك را به فاطمه (س) مى دهد، در همين لحظه، عُمَر از راه مى رسد. او مى بيند كه ابوبكر كاغذى را به دست فاطمه (س) داده است. او از جريان خبر ندارد، براى همين رو به ابوبكر مى كند و مى پرسد: اين كاغذ چيست كه به فاطمه داده اى؟ فاطمه نزد من آمد و ادّعا كرد كه فدك از آن اوست، من به او گفتم كه شاهد بياورد، او رفت و اُمّ اَيمَن و على را به عنوان شاهد آورد و آنها شهادت دادند كه پيامبر فدك را به فاطمه داده است. خوب، آن وقت تو چه كردى؟ من هم سندى نوشتم و آن را به فاطمه دادم. اى خليفه، مگر نمى دانى كه يك عرب بيابان گرد به نام ابن حَدَثان پيدا شده و شهادت داده كه اين سخن را از پيامبر شنيده است: «پيامبران از خود هيچ ارثى باقى نمى گذارند،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و هر مالى كه از آنها بماند صدقه است». اين سخن و حديث پيامبر است. هم چنين دختر من (حَفصه)، و دختر خودت (عايشه) نيز اين حديث را شنيده اند. آرى! فدك از پيامبر بود و اكنون كه او از دنيا رفته است فدك، صدقه است و مالِ همه مسلمانان است. 164 اى عُمَر، اُم اَيمَن و على شهادت داده اند كه پيامبر فدك را به فاطمه بخشيده است، من با شهادت اين دو نفر چه كنم؟ جناب خليفه، شهادت على قبول نيست چون شوهر فاطمه است و به نفع خودش گواهى مى دهد، امّا اُم اَيمَن هم يك زن است و همه مى دانند كه شهادت يك زن به تنهايى قبول نيست، امّا مشكل اين است كه ابوبكر سندى را نوشته و به دست فاطمه (س) داده است. 165 📚 نوشتها👇 159. معاني الأخبار، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه)، تحقيق: علي أكبر الغفّاري، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1361 ه. 160. المعجم الأوسط، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه)، تحقيق: طارق بن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهيم الحسيني، القاهرة: دار الحرمين، الطبعة الاُولى، 1415 ه. 161. معجم البلدان، أبو عبد اللّه شهاب الدين ياقوت بن عبد اللّه الحموي الرومي (ت 626 ه)، بيروت: دار إحياء التراث ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه184)العربي، الطبعة الاُولى، 1399 ه. 162. المعجم الكبير، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه)، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة الثانية، 1404 ه. 163. معجم رجال الحديث، السيّد الخوئي (ت 411 ه)، الطبعة الخامسة، 413 ه، طبعة منقّحة ومزيدة. 164. معرفة السنن والآثار، أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي (ت 458 ه)، مصر: المجلس الأعلى للشؤون الإسلامية. 165. مقاتل الطالبيّين، أبو الفرج علي بن الحسين بن محمّد الإصبهاني (ت 356 ه)، تحقيق: السيّد أحمد صقر، قمّ: منشورات الشريف الرضي، الطبعة الاُولى، 1405 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نماز احتیاط نماز احتیاط چیست و چگونه خوانده می‌شود؟ کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
⁉️شیطان من را گمراه نمی کند زیرا 👇👇 ✍نقل شده است: هنگامی که به خداوند گفت: "لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطک المستقیم‌٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم"  من از جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می کنم. 🤔 فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می یابد؟ 👈 خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است؛ راه بالا ، و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است. 👌بنابراین، کسی که دستی به سوی بلند کند یا سری بر آستان او بساید، می تواند شیطان را طرد کند. 📗 ، ج 43، ص 81 ♻️ کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ 🎬 «ظلم اثباتی» 👤 استاد ⁉️ چرا حضرت تشریف نمیارن؟ 🔥 ظلم بعد از سقیفه همه جا رو گرفت، اما خیلیا نفهمیدند که تو ظلمن... کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 2⃣3⃣ بايد هر چه زودتر اين سند را از فاطمه (س) گرفت! نگاه كن، عُمَر به سرعت به ميان كوچه مى دود، او مى خواهد هر چه زودتر خود را به فاطمه (س) برساند. خداى من! او راه را بر فاطمه (س) مى بندد و مى گويد: «اين نوشته را به من بده». فاطمه (س) نامه را نمى دهد، عُمَر سيلى به صورت او مى زند و هر طور كه شده سند را مى گيرد و آن را پاره مى كند. 166 اشك در چشمان فاطمه (س) حلقه مى زند، چرا هيچ كس به يارى دختر پيامبر نمى آيد؟ * * * على (ع) به دنبال فرصت مناسبى است تا با خليفه در مورد فدك سخن بگويد. او يك روز صبر كرده است، اكنون او به سوى مسجد مى رود. مسجد پر از جمعيّت است، على (ع) جلو مى آيد و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه65) چنين مى گويد:اى ابوبكر، چرا فدك را از فاطمه گرفتى؟ فدك براى همه مسلمانان است، فاطمه براى سخن خود بايد شاهد معتبر بياورد. اى خليفه، من سؤلى از تو دارم. سؤل خود بپرس! اگر كسى خانه اى داشته باشد و آن خانه در تصرّف او باشد و من بيايم و بگويم كه خانه از من است، و از تو بخواهم ميان ما حكم كنى چه مى كنى؟ از تو كه ادّعا مى كنى خانه مال توست شاهد مى طلبم، امّا از صاحب خانه شاهد نمى خواهم چون خانه در تصرّف اوست. چرا اين حكم را مى كنى؟ اين حكم رسول خداست، از كسى كه ملكى را در تصرّف دارد شاهد نبايد خواست، طرف مقابل بايد شاهد بياورد. اكنون سؤل ديگرى از تو دارم. بپرس. سه سال است كه فدك در تصرّف فاطمه است، او در آنجا كارگزار داشته است، اكنون كه افرادى ادّعا مى كنند كه فدك از بيت المال است، خوب، تو بايد از آنها بخواهى براى گفته خود شاهد بياورند، فاطمه نبايد شاهد بياورد، اين قانون اسلام است، پس چرا بر خلاف قانون اسلام حكم كردى؟ ابوبكر مى ماند چه جواب بدهد. اينجاست كه عُمَر به كمك خليفه مى آيد، آخر، او قاضى اين حكومت است! عُمَر مى گويد: «اى على! اين سخنان را رها كن، اگر فاطمه دو شاهد عادل آورد، سخن او را قبول مى كنيم و اگر دو شاهد نداشت ما فدك را به او نمى دهيم، يعنى اصلاً نمى توانيم اين كار را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه66) بكنيم، اسلام به ما اجازه نمى دهد زيرا فدك از بيت المال است». على (ع) بار ديگر رو به خليفه مى كند و مى گويد: آيا قرآن را قبول دارى؟ آرى.بگو بدانم آيه تطهير را خوانده اى؟ كدام آيه؟ آيه 33 سوره أحزاب، آنجا كه قرآن مى گويد: «إِنّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا: خداوند اراده كرده است كه خاندان پيامبر را از هر پليدى پاك نمايد. آرى، اين آيه را خوانده ام. بگو بدانم اين آيه در مورد چه كسى نازل شده است؟ در مورد تو و فاطمه، حسن و حسين. اى ابوبكر، اكنون از تو سؤلى مى كنم، اگر چند نفر نزد تو بيايند و شهادت بدهند كه فاطمه، كار خلافى انجام داده است، تو چه مى كنى؟ ما در اجراى قانون اسلام هيچ كوتاهى نمى كنيم، درست است فاطمه دختر پيامبر است امّا اگر كار خلافى انجام دهد مجازاتش مى كنيم. آيا مى دانى كه در اين صورت كافر شده اى؟ براى چه؟ زيرا خدا در قرآن به پاكى و عصمت فاطمه شهادت داده است و تو شهادت خدا را رها مى كنى و شهادت مردم را قبول مى كنى! تو قرآن را انكار مى كنى. عجب! من اصلاً به اين مطلب فكر نكرده بودم. اى ابوبكر، تو سخن فاطمه را در مورد فدك قبول نكردى، امّا سخنِ يك عرب بيابان گرد را قبول كردى، تو به سخن ابن حَدَثان اعتماد كردى. مگر خدا در قرآن به پاكى و راستگويى فاطمه شهادت نداده است؟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه67)بگو بدانم آيا شهادت خدا بالاتر است يا شهادت آن عرب بيابان گرد؟ ابوبكر نمى داند چه بگويد. همه مردم فهميده اند كه ابوبكر بر خلاف قرآن، سخن گفته است. عُمَر هم هيچ جوابى ندارد كه بگويد. مردمى كه در مسجد نشسته اند براى اوّلين بار از خليفه ناراحت مى شوند. چرا بايد خليفه بر خلاف قرآن سخن بگويد؟ بعضى‌ها فرياد مى زنند: «به خدا قسم، على، راست مى گويد». با سخنان شيوا و محكم على (ع)، ضربه بزرگى بر حكومت خليفه وارد شده است. ديگر وقت آن است كه على (ع) به خانه برگردد. 167 📚 پی نوشتها👇 166. الملل والنحل، أبو الفتح محمّد بن عبد الكريم الشهرستاني (ت 548 ه)، بيروت: دار المعرفة، 1406 ه. 167. مناقب آل أبي طالب = مناقب ابن شهرآشوب، أبو جعفر رشيد الدين محمّد بن علي بن شهر آشوب المازندراني (ت 588 ه)، قمّ: المطبعة العلمية. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃