روز جمعه است، به محضر حضرت بقیّة اللّه الأعظم ارواحنافداه عرض میکنیم:
الصّلاة والسّلام علیک یا مولای یا صاحب الزّمان!
در اصل، این سلام را ما به مولا نمیدهیم، این جواب سلام است.چون (آن کسی که) معدن سلامتی است، سلامتی در آن معدن نازل شده و از آنجا به همهٔ موجودات سرازیر میشود، امام زمان ارواحنافداه است.
🌷این سلام امام زمان ارواحنافداه است که جمعهها دور هم مینشینیم دعای ندبه را میخوانیم✅
ليت شعري أين استقرت بك النوی یعنی ( آقای من ) ای کاش که می دانستم الان شما کجا هستید 😭
آهای بچه شیعه ها ی زمان غیبت خبر نداشتن از امام عصرتان یکی از بزرگترین درد های شماست پس با ندبه و گریه و زاری به دنبال او بگردید 😭
عزيز علی أن أبيك و يخذلك الوري یعنی ( یا صاحب الزمان ) بر من سخت است که بر شما گریه کنم اما مردم شما را رها کرده باشند
بچه شیعه های زمان غیبت شما باید برای امام زمانتان و غربت او و دور بودن از او گریه کنید و لحظه ای آرام نباشید در چنین وضعیتی 😭😭😭
4_5783147187454084285.mp3
5.96M
یابن الحسن از ما بگذر😭
ای گمگشته یعقوب .......تا به کی حیران تو باشیم 😔
سخت است برما. ....🌷
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رُخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن ...
من وابسته به چشـم های توام نگاهـم کن ...
هوا خواه توام [جانا] و میدانم که میدانی ...
تاریکی ام را [تو] روشنایی ببخش !
درد افتاده به جانم، بگو چه کنم؟یا عین الحیات ..
به جهت سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) صلوات🌷
انتظار قائم فقط مختص الان نیست
از زمان پیامبر بحث مهدویت و منجی مطرح بوده.
مردم در زمان ائمه دنبال مهدی بودن و گهگاه با امامان اشتباه میگرفتن. روایات بسیاری وجود داره که مردم به امام زمان خودشون میگفتن شما همان مهدی موعود هستید؟ امام هم میفرمود خیر. ولی خیلی مشتاق دیدنش هستیم.
امیرالمؤمنین(ع) درباره امام زمان(عج) میفرمایند: آه آه شوقاََ الی رویتهم
آه که چقدر مشتاق دیدن او هستم
یا درجایی دیگر میفرمایند: ای کاش در دولت آن حضرت بودم.
همچنین از امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و دیگر ائمه (علیهم السلام) هم روایاتی در شوق دیدن حضرت وجود داره.
خلاصه ماها نمیدونیم در چه دوران گرانبها وطلاییای قرار گرفتیم، البته اگر ظهور امام زمان رو درک کنیم. خیلی باید بترسیم که به ظهور حضرت نرسیم. حالا معنی این شعرو بهتر میشه فهمید که میگه:
ترسم که بیایی و من آن روز نباشم...
ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم
#مهدویت
@hoseindarabi
سلام مولای مهربانم
صبحت بخیر آقاجانم
#یا_اباصالح_المهدی...💗
هر صبح به تو #سلام مى کنم
و نامت را بر لبم جارى مى کنم
#عشقت را در سینه مى پرورانم و بلند فریاد
مى زنم:
#دوستت_دارم_امام_مهربانم...❣
آنان که براى مولایشان نامه فرستادند و عهد شکستند، بویى از وفاى به عهد نبرده بودند...
#کوفیانى که دست دادند و دست بستند، چه مىدانستند #عشق یعنى چه؟
#مهربانى چه معنایى دارد؟
اصلأ نمى دانستند #عشق را با الف مىنویسند
یا عین...
اما من، #عاشقانه صدایت مى کنم
عاشقانه #میخوانم تو را و عاشقانه
#مهرت را در سینه مىپرورانم تا بیایى...
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@namebepedar
14.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
در بین الطلوعین ظهور هستیم
ماموریت انقلاب اتصال به ظهور امام عصر (عج) هست.
🍃 با سخنرانی استاد #پناهیان 🍃
#بشارت_ظهور
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@namebepedar
✨﷽✨
✅ داستان واقعی مرد تهرانی
✍️وقتی امام زمان عج مسافرِ مینی بوس می شوند!
🔰وقتی جوابِ رَد را از آخرین پزشک متخصص هم شنید، آمد خانه و رو به همسرش کرد و گفت : «کارهایت را انجام بده تا عازم سفر کربلا بشویم،دکتر که فقط همین دکترهای خودمان نیستند...» بر اثر یک بیماری مرموز و ناشناخته بدنش لمس شده بود و قدرت حرکت نداشت مرد میانسال تهرانی،در همین تهران خودمان زندگی می کرد، شاید حدود ده پانزده سال قبل
🔷 بیست شبانه روز دعا و تضرع در کربلا هم کارساز نشد، تصمیم گرفتند به زیارت سامرا هم بروند،سوار مینی بوس شدند با دیگر همراهان و راهی سامرا، میانه ی راه،در بیابان های بی آب و علف عراق راننده مینی بوس توقف کرد، راننده جوان نسبتا قد بلندی کنار جاده دیده بود دست تکان می دهد،جوان هیبت خاصی داشت و لباس اعراب به تن،هنگام ورود دست به سینه گذاشت، خم شد و با فروتنی خاصی به تک تک مسافران نگاه کرد و سلام،«نشست صندلی پشت راننده، شروع کرد با نوای دلنشینی آرام آرام قرآن خواندن،کمکم توجه مسافران به او جلب شده بود...
💠 رو کرد به راننده و اورا به «اسم»صدا زد که فلانی چرا امسال مشهد نرفتی؟ راننده که سرگرم رانندگی اش بود، جواب داد قسمت نبود، جوان عربی گفت :«نه، نرفتی چون پول نداشتی،مقداری پول مقابل راننده گذاشت، این پول، رفتی آنجا سلام مارا به جد مان برسان...»
💚 مرد زیبارو آمد دو ردیف عقب تر،از مرد تهرانی که بخاطر لمس بودن دو صندلی را اشغال کرده بود خیلی خودمانی احوالپرسی کرد، سوال کرد چرا اینجوری نشسته ای؟ پاسخ داد:از کربلا می آیم، مریضم، درد دارم، نمی توانم...جوان عرب گفت : «می دانم، خیلی وقت هم هست که کربلا بودی، بعد دستی به پای مرد فلج کشید و به راننده گفت نگه دارید، من پیاده می شوم...
🌸 راننده مینی بوس به جوان عرب گفت اینجا که آبادی و خانه ای به چشم نمی خورد... جوان زیبارو گفت :من امشب اینجا هستم ... آنقَدَر مسافران را مجذوب کرده بود که زمان پیاده شدن همهی آنهابرای بدرقه اش به پائین آمدند،همسر مرد بیمار وقتی اورا بیرون از ماشین دید، با تعجب از او پرسید! چطور تو آمدی با این پای لمس بیرون ماشین؟! مرد به خودش آمد و دید هیچ اثری از درد در بدنش نیست که نیست، مسافران وقتی ماجرا فهمیدند شروع کردند های های گریه کردن، صدای ناله ی یا صاحب الزمان تا ساعت ها در مینی بوس بلند بود...
باز با گریه به آغوش تو برمی گردم؛
چون غریبی که خودش را برساند به وطن...
📚برداشتی آزاد از سخنرانی شیخ حسین انصاریان
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@namebepedar