eitaa logo
💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
329 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
613 ویدیو
42 فایل
🌻السلام آقا،می دونی واجبه جواب #سلام🌻 فقط یک #جمله به امام زمانت بنویس💕 کانالهای دیگر ما @alafvalafv👈 @leilajafarabadi_teb ارسال نامه به 👈 @Armita7 #تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃یار خوش گمان شب به خیر یک دعاست. دعایی که مثل صبح بخیر و وقت بخیر در میان ما رواج دارد امّا چه کسی می‌داند که شب‌ها وقتی به خیر می‌شود که شده باشیم شبیه تو. کاش کسانی که به من شب بخیر می‌گویند وقتی می‌پرسیدم که معنای دعایشان چیست می‌گفتند شبت بخیر یعنی الهی که شبیه مولایت شوی. آن وقت به ازای هر شب بخیری که می‌شنیدم بهترین دعای روزگار در حقّم می‌شد. چه کار کنم که همه بدانند نه روز و شبی و نه هیچ عمر و عاقبتی به خیر نمی‌شود وقتی شباهتی به تو در میان نباشد؟! آقا! تو در ذهن و دلت تنها یک سنگ محک داری برای قضاوت کردن. سنگ محک تو فقط همان است که خدا گفته. با این سنگ محک، قلعه‌ای ساخته‌ای و دل و ذهنت را گذاشته‌ای در میان آن. هیچ سنگ محکی نمی‌تواند این قلعه را خراب کند. در بارۀ این و آن که می‌خواهی قضاوت کنی اوّل نگاه می‌کنی تا ببینی اصلاً خدا اذن قضاوت می‌دهد یا نه. اگر اذن قضاوت نبود به ذهنت امر می‌کنی هر چه رنگ قضاوت دارد را از ساحت خویش پاک کند. اگر اذن قضاوت بود نگاه می‌کنی تا ببینی خدا چه سنگ محکی می‌دهد به دستت سنگ محک خدا اگر خوش گمانی بود ذرّه‌ای تردید نمی‌کنی پای بدگمانی را قطع کنی تا دور و برِ ذهنت نچرخد با سنگ محک خدا به هر قضاوتی که رسیدی تمام قد به آن احترام می‌کنی حتّی اگر فاصلۀ قضاوتت با آنچه دیگران خیال می‌کنند زمین تا آسمان باشد. تو هر سنگ محکی غیر از آنچه خدا نشان داده را صخره‌هایی می‌دانی که کارشان خراب کردن بنیان دین و ایمان است و من هم سنگ محکی دارم برای خودم که ذهن و دلم را در میان قلعه‌ای که با آن ساخته‌ام محصور کرده‌ام. سنگ محک من برای قضاوت، خودم هستم و گمانم. من به هر گمانی اجازه می‌دهم در اطراف ذهن و دلم بچرخد و هر کدام را که پسندیدم انتخاب می‌کنم. این سنگ محک‌ها از همان صخره‌هایی است که دین و ایمان ویران می‌کند ولی چرا تو آنها را به حریم ذهن و دلت راه نمی‌دهی و من در پناه آن صخره‌ها زندگی می‌گذارنم؟ این صخره‌ها خانۀ دین و ایمانم را ویران کرده‌اند که هیچ خودشان خانه‌ای ساخته‌اند برایم و مرا در آن محبوس کرده‌اند. مرا نجات بده از این صخره‌ها بدجور در میانشان گرفتارم. شبت بخیر یار خوش گمان من!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ دلم می لرزد خدا.... فقط چند سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است... ❄️دلم می لرزد خدا.... از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است... از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم.. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند...نه حاصل عنایت هايت!!! ❄️خدا..... دلم، تو را برای همیشه می خواهد... آغوش گرم و بی همتای تو را... که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام... من....از دنیای بدون تو... می ترسم... از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند... از روزهای سپيدي.. که بدون هم نفسی با تو...تاریک ترین لحظه های عمر من هستند... ❄️قلبم... بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است.. و دستانم... لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند... ❄️چه کنم...؟ بی سحرهای روشن...؟ بی زمزمه های ابوحمزه...؟ بی اشکهای افتتاح.... ؟ من بی تو...از پر کاهی سبک ترم...که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود... ❄️ بمان....همین جا....در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است... ❄️بمان.....
آقا نیامدی رمضان هم تمام شد گفتم شبی کنار تو افطار می کنم هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی به حق فاطمه(س)این جمعه بی نقاب بیا 🙏خداوندا به لحظه و ثانیه های آخر ماه رمضان قسمت میدهیم ما باقی غیب حضرتت را بر ما ببخش😔 اللهم عجل لولیک الفرج🙏
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤 استاد شجاعی ✔️ آغاز حکومت مهدوی حضرت بقیه‌الله" عج" از بیت المقدس .... ⚡️قدس، کلید رمزآلودِ ظهور.
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر کریس هیور پژوهشگر مسیحی انگلیسی، از امام زمان( عج) می گوید.
دعای جمعه آخر ماه مبارک رمضان الکریم....
🍀روزه خوب است که با شهد و شکر باز شود.. از دعا بر پسر فاطمه شیرینتر چیست؟ 🤲 لحظه افطار فراموش نکنیم @hefz_313
🍃آشنای غریب شعرهای زیادی خوانده‌ام برایت که مضمونشان این بوده: بناست کی ببینمت؟ از تو که هیچ چیز پنهان نیست پس بگذار بی‌پرده بگویم: شعرهایی که در بارۀ عطش دیدارت خواندم همه شعر بود و برای خواندن به دلم که برمی‌گردم، نشانی از آن عطش نمی‌بینم. امشب می‌خواهم پیرمردی را نقّاشی کنم که سال‌های سال است در آتش فراق کربلا می‌سوزد. می‌خواهم او را در خانه‌اش نقّاشی کنم. روی دیوار خانه عکس گنبد و بارگاه را می‌کشم که روی یک تابلو برق می‌زند و بر سر در خانه‌اش پرچم یاحسینی که از رنگ پریده‌اش پیداست سال‌هاست همسوی باد این طرف و آن طرف می‌رود. سجّاده‌اش را رو به قبله می‌کشم که مُهر تربتش پیدا باشد و دور مُهر تربتش تسبیحی که آن هم از خاک کربلاست. او را روی سجّاده و سر پا می‌کشم که نشان دهد نمازش تمام شده و رو به سوی عکس گنبد و بارگاه که روی دیوار است و در امتداد راه کربلا دست به سینه ایستاده و دارد سلام می‌دهد اشکش را از هر دو چشمانش جاری می‌کشم و باز هم نمی‌دانم دلش را چگونه بکشم که نشان دهد پیرمرد دارد از غصّۀ فراق کربلا می‌میرد. همیشه هشتش گرو نُه بوده و هیچ گاه درهم و دیناری که او را به کربلا برساند نداشته چند وقتی هست که بچه‌ها را به خانۀ بخت فرستاده و دستشان را بند خانواده‌هایشان کرده. زنش هم سال پیش مرده. از همان سال، غذایش را کم کرده و به لباس‌های کهنه‌اش بسنده کرده دارد پول‌هایش را جمع می‌کند برای رفتن به کربلا. من در گوشۀ خانه‌اش صندوقی را می‌کشم و رویش می‌نویسم: پول کربلا. پیرمرد حسابی از مرگ می‌ترسد. او وحشت دارد که پیش از زیارت کربلا بمیرد. حال و هوای خانۀ پیرمرد و حرف‌هایی که می‌زند همه حکایت از عطش زیارت دارد امّا من به جز شعرهایی که گهگاه می‌خوانم کجای زندگی‌ام نشان می‌دهد که مشتاق دیدار تو هستم؟ از چه چیزی گذشته‌ام تا سرمایۀ رسیدن به تو را جمع کنم؟ چه قدر وحشت دارم از این که پیش از وصال تو از دنیا بروم؟ آیا اگر کسی پا به خانۀ من بگذارد به یاد تو و به یاد وصالت می‌افتد؟ چند بار از ته دل اشک ریختم برای ندیدنت؟ صدای تپش قلب من تا چه اندازه هم‌آوای نام توست؟ بگذار بشمارم تا ببینم تا به امروز چند بار دعا کردم نه دعای نمایشی دعای از ته دل که به وصالت برسم؟ عکس این پیرمرد را می‌کشم با چین و چروکی که روی دست و صورت و پیشانی‌اش افتاده و ای کاش دلش را می‌توانستم بکشم تا همه بدانند انتظار، دل این پیرمرد را جوان نگه داشته. خسته‌ام از دل چروکیده‌‌ام که در فقدان انتظار، فرتوت و بی‌حال است. مرا ببخش که مشتاق وصالت نیستم! و ببخش که هر روز و هر لحظه به یادت نیستم! شبت بخیر آشنای غریب!
منـکه در روزه ےِ دیـــــــــــدارِ شـما بنـده تـرم،،،☘ 🌾تـو بگـو... فطــــ🌻ـــریه ےِ دورےِ اجبارے چـند؟؟💐 (مهدیه_گودرزی)