eitaa logo
کانال✨ناقدک✨
55 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین کانال @Naqedak
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان و همراهان عزیز در این داستان آرمان دانشجوی کارشناسی ارشد است که می خواهد به دلایل مختلف مشارکت در انتخابات را تحریم کند که بر اثر اتفاقات و گفتگوی های مختلف بر سر دو راهی قرار می گیرد و در آخر... 🎯 هدف ما از این داستان آشنایی و الگو برداری شما عزیزان از روش صحیح فرآیند گفتگو محوری برای تبلیغ مؤثر می باشد. لطفا تا آخر داستان ما را دنبال کرده و نظرات خود را به شناسه کاربری زیر ارسال نمایید. شناسه کاربری👈@Naqedak شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت اول: آیا رای ندادن = اعتراض کردن؟ مادر مثل همیشه برای اینکه اهل خانه را از خواب بیدار کند تلویزیون 📺را روشن و صدایش را هم بلند کرد. گوینده خبر: امروز در آستانه دهه فجر و چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، برای نخستین بار، سه ماهواره ایرانی مهدا، کیهان۲ و هاتف۱ همزمان به فضا پرتاب شد؛☄️ که با موشک ماهواره‌بر سیمرغ ساخت وزارت دفاع کشورمان انجام گرفت. آرمان در حال خواب بیداری🥱 صدای گوینده خبر را شنید و با خود گفت دوباره زمان انتخابات شد و می خواهند مردم را پای صندوق رای بکشاند. هر چه سعی کرد دیگر خوابش نبرد. به ناچار از خواب بلند شد و مستقیم رفت توی آشپزخانه که با دیدن مادرش👩‍🦰 گفت: سلام مامان! مادر: سلام! چه عجب از تختت 🛏دل کندی! _ مامان چرا صبح ها تلویزیون📺 رو روشن می کنی؟ + مگه چه اشکالی داره؟ _ چون اعصاب آدم به هم میریزه. دوباره نزدیک انتخابات شد و اینها شروع کردند به چرت و پرت گفتن. من که در انتخابات شرکت نمی کنم.🚫 + چرا؟ _ مامان از وضع موجود راضی هستی؟ + خوب مشکلات هست ولی... _ ولی چی؟ این همه مشکلات مختلف از بیکاری تا گرونی. من رای نمی دهم تا به وضع موجود اعتراض کنم.🚫 + آخه با رای ندادن چگونه می خواهی اعتراض خودت را بگی؟ _ همین که مشارکت پایین میاد، حکومت تنبیه میشه و سعی می کنه در رویه خود تغییر ایجاد کند. + خوب اگه رای ندهی حق اعتراض هم نداری،❌ ولی وقتی رای بدهی در واقع حق نظر و مطالبه گری هم داری.✅ _ مادر من، یه چیزی میگیا. قبلا که رای دادیم چه چیز تغییر کرد. 🤨 رای نمی دم تا شاید تغییراتی ایجاد شود. + از کی تا حالا با سکوت🤫 کاری انجام شده که این بار انجام بشه. ما تا یادمون میاد باید یه حرکت و کاری انجام داد تا به نتیجه رسید. مگر نشنیده که نابرده رنج🧗 گنج 💰میسر نمی شود؟ هیچ کس با دست روی دست گذاشتن به جایی نرسیده که تو دومی باشی. _ خوب همین رای ندادن باعث می شود که حکومت بفهمه که مردم ناراضی هستن و تغییر روش بده. + پسر خوب! در قرآن اومده "إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ." حتی خدا هم تغییری در قومی ایجاد نمی کند تا اینکه خودشان تغییر ایجاد کنند. اگر می خواهی تغییری صورت بگیره، اول باید خودت تغییر کنی. _ خوب ربطش به موضوع چیه؟🧐 + یعنی برای ایجاد تغییر در قومی باید اول افراد آن جامعه در راه و روش خود تغییر ایجاد کنند. خوب سری قبل در انتخابات فرد اصلحی انتخاب نشد❌ و تغییرات مثبتی هم صورت نگرفت➖ این بار باید بصیرت افزایی کرد تا افراد با تغییر در معیارهای خود افراد اصلح رو انتخاب کنند✅ و تغییرات مثبتی ایجاد شود.➕ _ خوب من هم برای همین تغییر مثبت در کشور روش خودم را از رای دادن به رای ندادن تغییر می دهم. + حالا من هرچی میگم، تو حرف خودت را میزنی. مادر بحث را رها کرد و و در حال ترک آشپزخانه گفت: راستی امشب خونه خاله مهمونیم. شب زود بیا خونه. _ باشه. آرمان به فکر فرو رفت🤔 و آیه را مرور کرد. در خودتان تغییر ایجاد کنید تا تغییراتی در قومتان ایجاد شود. خوب من هم در خودم تغییر ایجاد کردم و این بار رای نمی دهم. اتفاقا این آیه کارم را تایید می کند نه اینکه رد کند. ادامه دارد... انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت دوم: آیا رای ندادن = اعتراض کردن؟ آرمان در حال آماده شدن برای رفتن به خونه خاله در ذهن🧠 خود حرف های مادر🧕 را مرور کرد ولی باز هم نتوانست آن را قبول کند. او قصد داشت در مهمانی فامیلی امشب نظر بقیه را بپرسد. مادر: آرمان آماده شدی؟ ما منتظر تو هستیم، بیا دیگه! آرمان از اتاقش بیرون آمد و گفت: من هم آماده ام. وقتی آنها وارد خانه شدند خاله به استقبالشان آمد و بعد از سلام و احوال پرسی با آنها. گفت: خاله فدات بشه پس دیگه کی می خوای به ما شیرینی بدی؟ داره دیر میشدا!😉 آرمان در حالی که از استقبال گرم خاله احساس خوبی داشت گفت: خاله دلت خوش؟ من هنوز پول💷 تو جیبیم رو از بابام می گیرم! مگه دیونه ام یه نون خور اضافه کنم! بالاخره خاله و خواهر زاده به جمع مهمان ها پیوستند که بحث انتخابات بین آنها داغ داغ بود بعد از سلام و احوالپرسی شوهر خاله آرمان رو به او کرد و گفت: آرمان که حتما در انتخابات شرکت می کند و الان از مشارکت برامون حرف می زند. درسته آرمان جان؟ _ نه❌ اتفاقا! این بار من می خوام تغییر رویه بدم تا شاید حکومت بفهمه که ما ناراضی هستیم بنده در این جمع اعلام می نماییم شرکت در انتخابات را تحریم می کنم و رای نمی دهم چون به وضع موجود اعتراض دارم. همه تعجب کردند😳 و خاله بپرسید: چرا؟ اعتراض به چی داری؟ از چی ناراضی هستی؟ _ خاله شما دیگه چرا این سوال رو از من می پرسی؟ همین چند دقیقه پیش بحث سر بیکاری بنده بود. یادت رفت. آخه خودتون رو بگذارید جای من و امثال من! خیر سرم دانشجوی کارشناسی ارشدم ولی نه شغلی نه آینده ای.😠 + واقعا راست میگی شرایط سختیه. من هم همسن و سال تو بودم چنین شرایطی رو تجربه کردم. تازه! با خاله ات آشنا شده بودم ولی جرات خواستگاری نداشتم چون می دونستم اولین سوالی که می پرسن این که شغلت چیه؟ این رو گفتم که بدونی وقتی میگم درکت می کنم فکر نکنی الکی گفتم. آرمان جان میشه بیشتر توضیح بدی،🗣 چطور میشه با رای ندادن اعتراض خودت رو نشون بدی؟ راستش من هم از همه چیز راضی نیستم و نسبت به بعضی از مسائل شاکیم.🤨 _ خوب این که مشخصه. وقتی ما که ناراضی هستیم پای صندوق رای نرویم مشارکت پایین میاد و حکومت متوجه میشه که مردم از نظام راضی نیستن❌ در صورتی که اگه ما دوباره رای بدهیم حکومت هم میگه مشارکت بالا نشانه رضایت مردم از نظامه✅ و دوباره همان آش است و همان کاسه.🍵 تغییری در مدیریت کشور ایجاد نمی شود روش قبلی هم 45 سال جوابگو نبوده از این به بعد هم نیست.🚫 + خوب آرمان قبول داری که در دوره های قبل افرادی بودند که رای ندادند. _ بله + خوب با رای ندادن آنها و یا به قولی عدم مشارکت برای اعتراض چه اتفاقی افتاد؟ _ میشه گفت هیچ اتفاقی نیفتاد🅾️ ولی حداقل قضیه این که خودشون رو در این مشکلات مقصر نمی دونن. ولی ما که رای دادیم در واقع به نوعی در مشکلات موجود سهیم هستیم. با رای دادن ما فردی در این نظام صاحب کرسی میشه. حالا چه با رای دادن مستقیم مثل مجلس و رئیس جمهور چه غیر مستقیم مثل انتخاب خبرگان و ... + خوب اگر ما رای ندیم دیگه این افراد دست از مسئولیت خود برمی دارن و افراد بهتری سرکار میاین؟ _ اگر می رفتن که خوب می شد.✅ ولی حداقل قضیه این است که آنها متوجه نارضایتی مردم میشن. شاید رویه خود را عوض کنند. + خوب دفعات قبل که مشارکت پایین بود آیا به نظرت عامل نارضایتی مردم بود یا به دلیل کرونا؟ حالا فرض را بر نارضایتی بگذاریم و مسئولین هم متوجه شدند بعدش چی شد؟ _ اگر یادتون باشه قبل از انتخابات هم بیماری کرونا🦠 وجود داشت ولی اصلن اقدامی برای وارد کردن واکسن💉 نمی کردن ولی بعد از انتخابات و عدم مشارکت مردم متوجه نارضایتی شدند و واکسن وارد شد. + به نظرت این مرتبط با عدم مشارکت مردم بود یا انتخاب درست مردم؟ آیا به خاطر این نبود که یک فرد اصلح انتخاب شد و تغییرات با وجود تحریم ها و شرایط قبلی بوجود آمد. _ خوب نمیشه تلاش های این دولت را نادیده گرفت و باید اقرار کرد که تلاش های دولت کنونی بیشتر از دولت قبلی است. + پس قبول داری که نتیجه بهتر به دلیل انتخاب فرد اصلح است نه به علت عدم مشارکت مردم. _ خوب آره. در این موقع پدر آرمان🧔 گفت: + ما را اینجا دعوت کردید برای شام یا بحث انتخاباتی. بابا دوره کوچکه دروه بزرگ رو خورد. همه با خنده😁 حرف پدر آرمان را تایید کردند و ادامه بحث به بعد از شام موکول شد. ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت سوم: آیا رای ندادن = اعتراض کردن؟ بعد از شام خاله با یه سینی چای☕️ به جمع افراد پیوست و گفت + آرمان جان! تا حالا شده تصمیماتی گرفته شده ولی فکر کنی که به نفع همه نیست.😔 _ الی ماشاالله خاله! + میشه یکی دو نمونه اش رو برامون بگی؟ _ خاله یه نمونه مسافرتی🛤 که امسال با هم رفتیم یادتون هست تو مهمونه پدرم🧔‍♂ و همسرت👴 تصمیم به مسافرت گرفتن و زمان و مکانش رو هم معلوم کردند و اصلن دیگران رو در نظر نگرفتن!❌ + چرا اینطور فکر می کنی؟🧐 _ چون این دو باجناق براساس برنامه های خودشون تصمیم گرفتن. یادتون هست من باید بین اومدن با شما و همکاری با گروه پروژه دانشگاهی یکی رو انتخاب می کردم😞 در صورتی اگر یک هفته مسافرت را عقب می انداختن، من به هر دو می رسیدم. نازنین زهرا دختر🧕 خاله آرمان در حالی که هم به بحث گوش👂 می داد و هم با بچه اش👶 بازی می کرد گفت + پسرخاله انگار یادت رفته که همسرم هفته بعد باید می رفت ماموریت. و نمی توونست تاریخش رو تغییر بده ولی شما می تونستید تاریخ پروژه رو تغییر بدی.🔀 + ببین آرمان جان! همین الان و در جمع کوچک ما بر سر هماهنگی یک مسافرت چند روزه بحثه.😏 حالا خودت را بگذار به جای پدرت🧔‍♂ و همسرم بنده👴، اگر شما به دلیل شغلت بخواهی با کارفرما و مدیریت مرخصی هماهنگی کنی راحت تر یا اینکه بخواهی با استاد و دوستانت هماهنگ شوی؟ _ خوب این مسلم است که هماهنگی من و دوستانم راحتر.✅ + یه سوال دیگه اگر در همین تصمیم گیری، پدرت می خواست مجردی بره، راحتر نبود؟ ضمن اینکه هزینه اش💰 هم کمتر می شد. _ خاله جون من قبول دارم که پدرم مسئولیت اقتصادی خانه دارد و در تصمیم گیری ها سعی می کنه منافع همه را در نظر بگیرد ولی در عمل اینطور نیست و مدیریت ایشان مورد انتقاده.❗️ + کاملا درسته چون در همین خانواده شما ۵ سلیقه وجود دارد که پدرت سعی می کنه تصمیم گیری ها بر اساس منافع بیشتر جمع باشه. درسته؟ _ بله + پس قبول داری که پدر و مادرت سعی می کنن بهترین تصمیات را بگیرن؟ ولی هر کدام از شما میگید🗣 که منافع من به طور کامل در نظر گرفته نشده. به نظرت چرا؟🧐 _ خوب مسلم ۵ سلیقه و منفعت از یک طرف و محدودیت های مثل پول💰 و زمان از طرف دیگر باعث میشه که در هر تصمیم بیشترین منفعت را برای افراد بیشتر در نظر بگیرن. ولی هر فردی چون منفعت و سلیقه اش کامل در نظر گرفته نشده از جهتی هم ناراضی.😡 + آفرین پس حتی تصمیم برای یک خانواده ۵ نفری هم مسائلی را به دنبال دارد چه برسد به یک کشور. حالا یه نمونه از موقعی که خودت مسئول بودی بگو مثلا وقتی با دوستانت مسافرت🛤 رفتی. حتما تو چنین موقعیتی بودی؟ _ بله خاله جان! تو سفری که با بچه های دانشگاه داشتم🚌، قرار شد بنده برای شب هتل🏣 و غذا🥐🥓🍗🍕 را هماهنگی کنم شانس من به بارون شدیدی⛈ خوردیم و مجبور شدیم بین راه یکی دو ساعت بمونیم. که هر کسی اومد و یه حرفی زد🗣. بعدش هم دیر به مقصد رسیدم و کارهای هماهنگی هتل طول کشید و به طبع آن رستوران هتل هم تعطیل بود که با چه دردسری مدیر هتل را حاضر به سرویس دهی کردیم. 😵‍💫 + خوب خاله جون در این موقع سعی کردی در تصمیم گیری ها چه چیز را در نظر بگیری منفعت خودت و تعدادی محدودی رو یا منفعت همه؟🤔 _ خوب مسلم منعت همه، تازه ما اون شب با مسئولین گروه نخوابیدیم🥱 و سعی کردیم برنامه فردا رو هماهنگ کنیم. واقعا مسئول اتوبوس فرد مسئولیت پذیری و خوبی بود و خیلی اذیت شد.😮‍💨 + خوب واکنش بچه ها نسبت به مسئول و شما چی بود؟ آیا همه آنها راضی بودند؟🥰😍🥰 _ خوب مسلم که نمیشه همه رو راضی کرد بعضی افراد سعی می کردند ما را در این راه کمک کنن🥳 و در برنامه ها شرکت می کردند ولی بعضی از دوستان نه تنها باری از دوش ما برنداشتند که فقط غر😣😤 زدند و جاهای باعث دردسر هم بودند. _ به نظرت در این دو مثال مشت نمونه خوار نیست؟ آرمان! کاری به رای دادن یا رای ندادنت، ندارم ولی سعی کن مسائل را تحلیل🧐🤔 کنی و بعد از آن تصمیم بگیر. دیگر خود دانی. دیگر دیر وقت بود و همه می خواستند، بروند بنابراین بحث در اینجا به پایان رسید. در مسیر برگشت به خانه آرمان خاطرات😴 مسافرت گروهی🚌 را مرور کرد و یادش آمد که عده ای خیلی بی تفاوت بودند و در نظرخواهی ها شرکت نمی کردند❌ و در واقع دیگران برایشان تصمیم می گرفتند. آیا شرکت نکردن در انتخابات اعتراض است یا اجازه دادن اینکه دیگران برای ما تصمیم بگیرند؟🤔🧐🤔 ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت چهارم: آیا زیر ساخت کشور نابوده شده؟ آرمان در مسیر دانشگاه🏫 باخودش فکر می کرد ای کاش مسئولین به جای اینکه اینقدر به فکر مشارکت هستند و می خواهند با تبلیغات مردم را پای صندوق رای بکشاند به قول مادر تغییری در مدیریت ایجاد می کردند تا تغییری در کشور ایجاد شود آن وقت خود مردم با اشتیاق🥰 در انتخابات شرکت می کردند. صدای رشته افکار آرمان را پاره کرد و گفت: سلام آرمان، خوبی؟ چرا هر چی صدات می کنم جواب نمی دهی؟🤨 صدای محمد دوست آرمان بود. جواب سلامش را داد و گفت: سلام حسابی تو فکر بودم.🧐 + بابا اینقدر بهش فکر نکن یا خودش👰 میاد یا نامه اش💌! آرمان با لبخند تلخی🙃 گفت: _ دلت خوش! محمد تو فکر انتخابات بودم. محمد با تعجب😳 پرسید: + مگه می خوای رای بدی؟ _ نه + آفرین🤗 آرمان و محمد به در کلاس 🚪رسیدند که بحث بین بچه ها هم انتخابات بود یکی انتخابات را تحریم می کرد و دیگری شرکت در انتخابات را ضروری می دانست که استاد وارد کلاس شد و گفت: اینجا هم بحث انتخاباته. با صدای استاد بحث قطع شد و بچه ها به استاد سلام👋 کردند و هر کسی روی صندلی🪑 نشست. پس از آرام شدن کلاس یکی از دانشجویان گفت: استاد ما که در انتخابات شرکت نمی کنیم شما چطور؟ + میشه بگید علتش چیه؟ _ در طول این ۴۵سال همه چیز، خصوصا زیر ساخت های اقتصادی🏭❌ و پیشرفت کشور نابود شده، اگر قرار بود با رأی دادن چیزی درست بشه تا الان اصلاح شده بود. اصلن ریشه مشکلات چیه؟🧐 چرا اینقدر مشکلات در کشور داریم؟ همه اش میگند مقصر امریکاست! + خوب با رای ندادن شما زیر ساخت های کشور درست میشه؟🤔 آرمان یاد حرف های مادرش🧕 افتاد که برای تغییر یک قوم ابتدا باید افراد تغییر کنند در پاسخ استاد گفت _ خوب ما با رای ندادن آنها را مجبور می کنیم که از مدیریت فعلی دست بردارن❌ و به روش های جدید و نوین که باعث پیشرفت کشورهای مثل ژاپن و چین و انگلیس و... شده کشور را اداره کنند.✅ + خوب دوستان برای اینکه پیشرفت کشور رو بسنجیم باید مقایسه ای بین قبل⏩ و بعد ⏪ این ۴۵ سال صورت بگیره، تا متوجه بشید که نه تنها کشور رو به نابودی نبوده بلکه پیشرفت های هم داشته. مثل پرتاپ سه ماهواره در یک روز که این کار در دنیا برای نخستین بار اتفاق افتاد. _ خوب اینکار را کشورهای دیگر هم انجام دادند مثلا همین قطر.😠 + شما به این نکته توجه دارید که این ماهواره ها و پرتاب کننده آن توسط جوانان همین مرز و بوم ساخته شده ولی قطر چی؟❗️ _ ببخشید استاد ما تا حرفی می زنیم فقط صحبت از پیشرفت بخش نظامی میشه همین ماهواره ها برای جاسوسیه! ما الان مشکلات اقتصادی🏭🌿🐑 زیادی داریم و زیر ساخت آن درست نیست. + همین بخش اقتصادی رو که میگید مقایسه ای بین ⏩قبل و بعد⏪ 45 سال انجام داده ای؟ آن هم نه با آمارهای داخلی بلکه از طریق سایت های آماری بین المللی. _ استاد ما قبول داریم که پیشرفت هایی در کشور ما صورت گرفته ولی این پیشرفت ها فقط مربوط به کشور ما نیست بیشتر کشورهای دنیا پیشرفت کردند مسلما اگر حکومت قبلی👑 هم بود ما پیشرفت هایی داشتیم شاید هم بیشتر و بهتر.✅ آرش صحبت آرمان را قطع کرد و گفت: _ مسلما همین طور بود چون الان دارن پول های💰 این مملکت رو به کشورهای دیگر مثل فلسطین و یمن می دهن که می توانستند با همین پول ها زیر ساخت های کشور رو درست کنند تا این قدر جوانان این کشور ناامید نباشن😠 و قصد مهاجرت 🛫به کشورهای پیشرفته رو نداشته باشن. + عزیزان! نوجوون های مثل شما بودند که به جای ترک کشور و ناامیدی، با کمترین تجهیزات در مقابل دشمن👨‍🚀 ایستادن و زمانی که ما حتی نمی توانستیم سیم خاردار بسازیم دست از دفاع کشورش برنداشتن. تا اینکه دشمنی که می خواست دو هفته ای تهران باشد بعد از هشت سال حتی یک وجب خاک ایران رو هم نتونست، بگیره. الان هم کشور توسط جوون های👱‍♂️ مثل شما به جای رسیده که پهباد🛸 و موشک های🚀 نقطه زن تولید می کند. حتما این ویدئو رو دیدید که وقتی از رئیس جمهور به اصطلاح ابرقدرت دنیا، بایدن می پرسن آیا شما با ایران وارد جنگ می شوید؟ می گوید نه! آیا این یک دستاورد نیست؟ و این مایه غرور هر ایرانیست که حتی رئیس جمهور ابرقدرت دنیا اینطور از ایران ترس دارد؟ در این موقع یکی از دانشجویان گفت: خوب استاد وقت کلاس تمام شد و امروز درسمون بحث های انتخاباتی بود. با این صحبت بحث قطع شد و استاد از دانشجویان خداحافظی کرد و رفت. آرمان باز هم نتوانست به نتیجه ای درست برسد🧐 راستی چرا ثروت کشور من به کشورهای مثل فلسطین یا یمن داده می شود چرا برای زیر ساخت اقتصادی هزینه نمی شود؟🤨 به نظر من باید مشارکت پایین باشد تا تغییر ایجاد شود. ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت پنجم: آیازیر ساخت کشور نابوده شده؟ بعد از اینکه استاد کلاس را ترک کرد و هر کسی نظرش را گفت. آرتین گفت: بابا ساعت قبل استاد که ماله کشی کرد و حرف خودش رو زد🗣 و رفت.🚶🏻‍♂️ امیدوارم استاد بعدی حداقل به حرف هامون گوش بده.👂 آرمان گفت: بچه ها اگر موافق باشید در مورد همین مسئله ساعت قبل صحبت کنیم. دانشجویان با دست زدن برای آرمان حرف او را تایید کردند و آرتین گفت: _ به نظرم خوبه! ببینیم ایشون خراب کارهای نظام رو چطور ماست مالی می کنه.❗️ استاد کلاس بعدی بین آنها محبوبیتی خاص داشت چون به حرف های آنها گوش 👂می داد. + نه بابا این استاد اینطور نیست. یکی از دانشجویان وارد کلاس شد گفت: بچه ها استاد داره میاد. آرمان و دوستانش صندلی ها🪑 را مرتب کرده و سر جایشان نشست. بعد از ورود استاد و صحبت های ابتدایی محمد گفت: استاد اگر اجازه بدید در مورد انتخابات و مسائل پیرامون آن صحبت کنیم. استاد لبخندی زد🙂 و گفت: محمد بهت نمیاد بخوای رای بدی. درسته؟ محمد گفت: رای هم ندیم دلیلی داریم وگرنه ما هم از همین خاک و سرزمین هستیم. + آفرین! که نسبت به وطن و سرزمین خودت بی تفاوت نیستی،🇮🇷 میشه برای ما بگید که چرا نمی خوای رای بدی؟ _ آخه استاد وضع مملکت رو ببین بعد از انقلاب نه تنها پیشرفتی نداشتیم بلکه زیر ساخت های کشور هم نابوده شده!❌ + به نکته مهمی اشاره کردی زیر ساخت. میشه کمی بیشتر در مورد زیر ساخت صحبت کنید مثلا زیر ساخت های اقتصادی💰، پزشکی🩺، کشاورزی🌿🐑، هنری🌅، فرهنگی، ورزشی🏸؟ _ استاد بطور کلی تمام زیر ساخت ها نابوده شده! + ببنید عزیران برای اینکه بتوانیم از بحث نتیجه بگیریم باید روی یک موضوع تمرکز و گفتگو کنیم✅ اگر شما بصورت کلی بگید من هم کلی جواب بدهم مسلما به نتیجه ای نمی رسیم❌ و در آخر شما حرف خودتان را زدید و من هم حرف خودم را. آرتین گفت: من کاملا موافقم چون ساعت قبل با اینکه بحث ما در همین مورد بود ولی به نتیجه ای نرسیدیم. + خوب! کدام زیر ساخت؟ هر دانجشوی پیشنهادی می داد تا اینکه محمد گفت: ببخشید دوستان من فکر می کنم در مورد زیر ساخت های اقتصادی💰 و خصوصا در مورد زیر ساخت های علمی. استاد ماژیک را از روی میز برداشت و گفت: بگذارید موضوع بحث را بنویسیم آیا زیر ساخت های اقتصادی خصوصا بحث های علمی و پژوهشی آن نابوده شده؟ _ استاد اصلن تو این ۴۵ سال برای هیچ یک از موارد گفته شده، زیر ساختی بوجود نیامده مثلا پزشکی، هنری و ... استاد با دقت به حرف دانشجو گوش داد👂 و بعد از اتمام صحبت های او ادامه داد: عزیزان من گفتگو قواعد و اصولی دارد اینکه هر کسی هر چی به ذهنش میاد رو بگه، و بعد از من جواب بخواد دیگر گفتگو نیست.❌ برای یگ گفتگوی صحیح باید بر روی یک موضوع متمرکز شویم و بصورت پرسش و پاسخ باشد. آرمان گفت: دوستان مسئله الان ما بحث زیر ساخت های اقتصادی است اگر کسی صحبت یا سوالی در این مورد دارد صحبت کند. + به نکته خوبی اشاره کردید درسته سوالات و مسائل زیادی در ذهن دارید ولی زمان ما محدود است بهتر است در یک مورد صحبت کنیم تا به نتیجه برسیم. خوب یکی از دوستان می تواند بگوید که زیر ساخت های اقتصادی شامل چه چیزهای می شود؟ _ پول و سرمایه گذاری💰 و نیروی انسانی👨‍🚀 + همین دو مورد را که گفتید به نظرتان کدام مهمتر است سرمایه یا نیروی انسانی؟ هر کسی چیزی می گفت که بعد از صحبت ها آنها استاد گفت: اگر همه بخواهید این گونه جواب بدهید به جایی نمی رسیم لطفا به حقوق همدیگر احترام بگذارید و موقع صحبت یک نفر بقیه سکوت کنن. محمد گفت: ببخشید سرمایه مهم است البته نه این که نیروی انسانی مهم نیست، بلکه نیروی انسانی خود نوعی سرمایه است. + به نکته خیلی مهمی اشاره کردند نیروی انسانی خود نوعی سرمایه است.✅ حال این نیروی انسانی متشکل از چه کسانی هستند و کجا باید تعلیم ببینند؟ _ هر کسی که با نیروی یدی💪 و فکری🧠 ارزش افزوده ای داشته باشد. برخی در دانشگاه🏫 برخی در کارگاه🏭 و... + چون شما دانشجو هستید اگر موافق باشد به زیر ساخت نیروی انسانی👤 در دانشگاه🏫 بپردازیم. دانشجویان بله محکمی گفتند و استاد ادامه داد: _ ان شاء الله بله های سر عقد رو بگید و به پای هم پیر بشید. دانشجویان لبخندی زدند😁 و یکی گفت: فعلا که با این شرایط و اوضاع امری نشد است. + إن شاء الله به زودی قسمت همه بشود. ادامه دارد قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت ششم: آیازیر ساخت کشور نابوده شده؟ استاد ادامه داد: برگردیم سر موضع اصلی، زیر ساخت اقتصادی💰 که نیروی انسانی دانشگاهی👨‍🎓 که یکی از زیر مجموعه های این سرمایه می باشد. دوستان می دانید ساخت اولین دانشگاه در ایران در چه زمانی بود؟ _ اولین دانشگاه🏛 در زمان جندی شاپور بود در زمان انوشیروان این دانشگاه توسعه یافته و پس از ورود اسلام به ایران راه برای نفوذ فرهنگ ایرانی در دل فرهنگ اسلامی فراهم شد و مراکز علمی ایران تا اواخر قرن پنجم هجری بود. دانشگاه جندی شاپور، با سابقه ۱۷۵۰ ساله در یونسکو ثبت شد. البته استاد اطلاعات را از علامه گوگل گرفتم.😉 + ممنون. دیگه چی؟ _ دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ شمسی تحت عنوان دانشکده معقول و منقول در مدرسه‌عالی سپه‌سالار تأسیس شد. + تا اینجا دانش این مراکز از علم کدام کشور بود؟ _ علم همین مرز و بوم. + آفرین یعنی هنوز در داخل ما، تولید علم🖊📖 داشتیم! خوب دانشگاه بعدی و مدرن؟🏫 _ تو این سایت نوشته: دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی به ابتکار امیرکبیر در دوره قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس و نخستین دانشگاه مدرن🏫 تاریخ ایران می باشد. + به نظر شما امیر کبیر برای محتوای دانشی این دانشگاه چیکار کرد آیا در داخل تولید علم صورت گرفت؟📚 _ استاد تا جایی که یادمون هست امیرکبیر افرادی را برای تحصیل به خارج فرستاد که بعد آنها در این دانشگاه مشغول شدند. + و این یعنی؟ _ یعنی ما تولید دانش نداشتیم📚❌ و فقط کتاب های علمی غرب را ترجمه کرده و تدریس میشد.✅ + آفرین و وابستگی علمی به غرب و اروپا از اینجا شروع شد. _ خوب استاد در آن زمان یک کشور عقب مانده بودیم و مجبور بودیم این کار را انجام دهیم! +وقتی که شما تمدن و فرهنگی بیشتر از غرب دارید چرا فکر می کنید عقب افتاده هستی؟ شما یکی از دانشگاه های مهم جهان جندی شاپور رو ۵۰۰ سال قبل از اسلام داشتید که تا ۵۰۰ سال بعد از اسلام نیز از پر اهمیت ترین دانشگاه جهان بود. پس ایران دارای تمدن بزرگ و دارای مراکز تولید علم بوده که با عدم مدیریت صحیح به این روز می افتد. _ خوب اگر امیرکبیر می خواست از صفر شروع کنه که خیلی طول می کشید. + کاملا درسته!✅ نمی گویم که چرا امیر کبیر از علم آنها استفاده کرد.❌ می گویم چرا بنای تولید علم در این دانشگاه رو نگذاشت؟ حال تاریخ را سیر صعودی کرده و بیایم سراغ دوران پهلوی. دوستان فکر می کنید ما در زمان پهلوی چندتا دانشگاه داشتیم؟ _ استاد مسلماً تعداد دانشگاه کمتر بوده ولی جمعیت هم کمتر بوده و این مقایسه درست نیست❌ الان به نسبت جمعیت که زیاده شده دانشگاه هم زیاده شده. + بگذارید یه جور دیگه مقایسه کنیم. بین شما چه کسی پدربزرگش تحصیلات دانشگاهی دارد؟ _ استاد خدا برات خوب بخواهد اونها میگن خوش بحالتون تو دوره ما از این امکانات نبود❌ وگر نه ما دکتر و مهندس می شویم. + پدربزرگ من مکتب درس خونده بود و می گفت ما حتی مشقمون رو روی حلبی می نوشتیم. _ آقاجون بنده که سواد نداشت و همیشه می گفت بابا درس بخون آدمی که سواد نداره کوره!👁❌ + خوب به نظر شما با این جمعیت کم، چرا آنها سواد نداشتن؟پس زیر ساخت های اقتصادی مثل دانشگاه که در دروان پهلوی ایجاد شد کجا بود و چه کسی استفاده می کرد؟ _ ببخشید استاد تو این سایت نوشته: در زمان پهلوی ایران تنها ۲۲۳ واحد دانشگاه داشت که ۱۷۰ هزار دانشجو در این دانشگاه‌ها تحصیل می‌کردن. + الان چی؟ _ الان ۲۵۴۰ واحد دانشگاه و بیش از ۵ میلیون دانشجو. + با یه حساب سر انگشتی دانشگاه ها ۱۰ برابر شده آیا جمعیت ایران هم ۱۰ برابر شده؟ و تعداد دانشجویان ۲۹ برابر. _ خوب ما هم هنوز یک کشور وابسته و از نظر اقتصادی دارای مشکل هستیم. + بله عزیزم ما هنوز هم مشکلات زیادی داریم، که بحث جدای است فعلا در این گفتگو ما می خواستیم ببینیم که آیا دانشگاه و نیروی انسانی دانشگاهی که یکی از زیر ساخت های اقتصادی نابوده شده یا نه؟ _ خوب استاد واقعا در این شرایط چه کاری از دست ما برمیاد؟ + عزیران در همین شرایط و مسائل افراد زیادی را داریم که جزو افراد موفق بودند مثل شهید دکتر احمدی روشن، دکتر مجید شهریاری و حتی تیم ساخت واکسن کرونا. صحبت زیاد است ولی اگر اجازه بدهید بنده برم چون کلاس دارم. _ استاد از اینکه وقت گذاشتید سپاسگزاریم🌹 + خواهش می کنم، موفق باشید. استاد با خداحافظی کلاس را ترک کرد. آرمان تازه متوجه شده بود که منظور از زیر ساخت چیست. ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم 📎 قسمت پنجم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت هفتم: بخاطر گرانی رای نمی دهم! آرمان از پنجره تاکسی به بنرهای انتخاباتی نگاه می کرد و حرف های استاد در ذهنش مرور می شد. اولین دانشگاه در ایران ۵۰۰ سال قبل از اسلام و تا ۵۰۰ سال بعد از اسلام هم جزو دانشگاه های مهم جهان بوده است یعنی حدود ۱۰ قرن. خدایا می شود دوباره دانشگاه های ما در جهان حرف اول را بزنند. آیا می شود ما جزو اولین کشور تولید علم باشیم؟ چگونه؟ آرمان در آرزوهای خود غرق بود که راننده تاکسی با اشاره به بنرها سکوت را شکست گفت: + تو خدا ببین چطور پول💰 این مملکت رو هدر می دن، چه بنرهای بزرگ و چه هزینه های هنگفتی می کنن، تازه ریخت و پاش های مثل شام🥐🍖🍗🍕 و میتینگ های تبلیغاتی که برای از ما بهترونه. یکی از مسافران گفت: خوب اگر فضای جامعه انتخاباتی نشه، که دیگه هیچی، کسی مشارکت نمی کنه!❌ + آقا چی میگی اینها راست میگن اینقدر گرونی و تورم نیارن تو کشور بسه، والا بخدا از سحر تا بوق سگ باید جون بکنیم تازه هشتمون هم گروه نه. خودت یه حساب سر انگشتی بکن گوشت🍖 کیلویی ۷۰۰ هزار تومن، مرغ🍗 کیلویی ۱۰۰ تومن، تو بخواهی در ماه دو کیلو گوشت🍖 و ۴ کیلو مرغ🍗 بخری فقط باید ۲ میلیون پول بدی تازه حالا حساب برنج🍚 و حبوبات و بقیه رو هم بکن. من که بخاطر این گرونی رای نمی دم. _ واقعا درست میگی تازه اگر فرد هم مستاجر باشه که نور علی نور. آرمان می خواست وارد بحث شود که راننده گفت + تازه حرفی هم بزنیم، سریع می گن دروان شاه👑 وضع بدتر از این بود والا پدرای ما میگن که در اون زمون وضع مملکت بهتر از این بوده. 🥀🦜 _ خوب البته از انصاف هم نگذریم الان ما پیشرفت هایی هم داشتیم مثلا من یادم هست که قبل از انقلاب پنج شش ساله بودم بیمار شدم و مادرم منو پیش دکتری برد که نمی دونم هندی👳🏽‍♂️ بود یا پاکستانی👳🏽‍♂️ و هر چی مادرم می گفت که بچه ام تب کرده نمی فهمید تا اینکه با اشاره به او حالی کرد که من سرما خوردم، او هم برای قرص💊 و آمپول💉 نوشت. وقتی می خواستم آمپول رو بزنم وارد اتاقی شدم که یه چراغ نفتی وسط اتاق و یه ظرفی روی اون برای ضد عفونی سرنگ بود تا چشم به سرنگ💉 داخل آب جوش افتاد چنان ترسیدم🥺 که فرار کردم. 🏃 مسافران خندید.😊 آرمان می خواست گفتگوی کلاس دوم با استاد را برای آنها بازگو کند، گلوی صاف کرد و گفت _ درسته پیشرفتی هایی داشتیم مثلا ... راننده حرف آرمان رو قطع کرد و گفت + چی میگی جوون هنوز تو زندگی نیفتادی تا بفهمی خجالت😥 زن🧕 و بچه👫 یعنی چه؟ حتما الان داری درس می خونی و سر سفره بابات نشسته ای؟ _ بله دانشجوی کارشناسی ارشد هستم ولی... باز راننده حرفش را قطع کرد و گفت + وقتی از صبح🌞 تا شب 🌛می دوی ولی آخرش نمی تونی یه مسافرت کوچیک زن و بچه ات رو ببری، می فهمی دنیا چه خبره؟ الان که راحتی و از همه چیز بی خبری. _ اره بابا حالا تو جوونی از حرفای ما درکی نداری.❌ امیدوارم به سن ما که می رسی جیب پر پولی💰 داشته باشی تا مثل ما نشی. راننده و مسافر به گفتگو ادامه دادند ولی این بار دیگر برای آرمان مهم نبود که آنها چه می گویند و فقط ساکت و بی تفاوت به حرفهای آنها، بیرون را نگاه می کرد و تازه فهمید جوانان این مملکت در بحث های بزرگترها جایگاهی ندارند چه برسد در بین مسئولین کشوری. 🚫 یادش آمد به مراسم های محرم، حتی آنجا هم سخنران چند پله بالاتر از مردم می نشیند و آنها را موعظه می کند و کسی نیست که به حرف های جوانان گوش کرده و با آنها گفتگو کند. خدایا پس ما کجای این دنیا هستیم. همه فقط می خواهند حرف خودشان را به ما القاء کنند بدون اینکه بفهمند درد و حرف ما چیست، حرف خودشان را می زنند. ولی از حق نگذریم استاد امروز به حرفایمان گوش👂 کرد ای کاش مسئولین هم به حرفای ما گوش می دادند. فقط در بین مسئولین رهبر نشست هایی با جوانان و دانشجویان دارند. ای کاش چنین نشست هایی را هم دیگر مسؤولان داشتند.‼️ ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم 📎 قسمت پنجم 📎 قسمت ششم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت هشتم: بخاطر گرانی رای نمی دهم! آرمان حسابی درگیر صحبت های استاد بود ولی از طرفی هم حرف های راننده تاکسی درباره گرانی هرازگاهی ذهن او را درگیر می کرد. که با صدای موبایل📱و دیدن اسم مادرش همه چیز از ذهنش محو شد و جواب مادرش را داد: سلام مادر خوبی؟ مادر: سلام آرمان جان من امروز نرسیدم نون🥪 بخرم سر راهت نون بخر بیا. _ چشم مادر وقتی آرمان به نانوایی رسید با یک نظر به صف متوجه شد حداقل یک ساعت باید توی صف بایستد ولی چاره ای نبود بلافاصله بعد از او مرد میانسالی👴 پشت سرش در صف ایستاد و گفت: فکر کنم یک ساعتی باید منتظر بمونیم. _ آرمان سلام کرد و گفت: بله فقط ای کاش نون خوبی دست مشتری بده + سلام پسرم! من همیشه از این نونوایی خرید می کنم انصافا نون خوبی پخت می کنه. مردی🧔 که جلوتر از آرمان ایستاده بود گفت: * بخاطر همین همیشه شلوغه. نونش خوبه هر چند که گرونه. البته همه جا گرونیه ولی اینجا حداقلش نون خوبی گیرت میاد. آرمان یاد صحبت های راننده تاکسی افتاد که می گفت من بخاطر گرانی رای نمی دهم. در جواب مرد گفت: 👱‍♂️_ خوب همه چیز گرون و متاسفانه زندگی سخت شده. 🧔* آره والله! حالا هم با کاربرگ می خواهن، مردم رو پای صندوق رای بکشند. 👴+ کالابرگ که فقط همین یه بار نیست میگن تو چند نوبته! * به هر حال من که بخاطر این گرونی رای نمی دم.❌ اینها اصلن به فکر مردم نیستن و فقط موقع رای و راهپیمایی میاند سراغ ما. + گرونی که داره همه رو اذیت😬 می کنه خودم دخترم تازه عقد شده و وقتی فکر جهیزیه اش رو می کنم نگران میشم که چیکار کنم؟🤔 از لحاظ اقلام خوراکی هم دیگه هیچ، واقعا سفره ها کوچیک شده. آرمان فرصت را مناسب دید و گفت: _ خدا به داد ما جوونا برسه که نه کاری نه شغلی نه آینده ای!😔 + البته الان هم میشه کارایی کرد! *مثلا چه کاری؟ + درسته گرونی💸 در این مملکت هست ولی افراد موفق🧑‍💻 و کارآفرین👨‍🔧 هم داریم یا همین شرکت های دانش بنیان که حمایت خوبی ازش میشه. حتما شما می دونید؟ _ بله در موردش حرف های شنیدم. + به نظر من اگر در همین انتخابات پیش رو افراد اصلحی وارد مجلس بشن شاید شرایط بهتر بشه. *آقا تو انتخابات قبلی هم می گفتن اگر رئیسی بیاد دیگه گرونی نمیشه💸❌ و قیمت ها کنترل میشه. ولی چی شد متاسفانه همه چیز گرون تر 💸 شد حالا حرفی از سکه و طلا و دلار نمی زنم که جزو ضروریات زندگی نیست ولی همین خوراکی🍞🍠🍖🍚 معمولی سفره مردم رو در نظر بگیر. + بله من خودم کسی بودم که به رئیسی رای دادم✅ و انتظار داشتم حداقل قیمت ها کنترل بشه ولی نشد منتهی خیالم راحت که فرد مناسبی را انتخاب کردم چون یادم هست خود دولت قبل اعلام کرده بود که دولت جدید نمی تواند حقوق💰کارمندان خود را بده و کلا اقتصاد ایران متلاشی میشه. _ خوب جنگ بین روسیه و اوکراین باعث شد قیمت نفت بالا بره💸 و رئیسی توونس خودش را در این قضیه جمع و جور کنه. *باریکلا به آدم چیز فهم.🥰 بعد از مدتی هم باز دلار رفت بالا و همه چیز گرون شد یعنی حتی نتونس در این زمینه کاری انجام بده.❌ + به نظر شما علت گرونی فقط بالا رفتن دلاره💸؟ اصلا چی میشه که یک جنس گرون میشه؟ *یادم میاد تو دبیرستان می خووندیم که یکی از دلایل گرونی عرضه پایین و تقاضای بالاست یعنی وقتی مردم بخوان یک جنسی رو بخرن ولی کمیاب🚫 باشه، اون جنس گرون💸 میشه. _ یا همون نقدینگی بالا💷💶💰 + خوب پس پول هست💷 ولی جنسی نیست.⛔️ شاید هم یکی از علت گرونی شایعه است! یادتون هست چند سال پیش در شبکه های معاند شایعه کردند که در ایران قحطی میاد. بعضی از مردم چیکار کردن؟🧐 مرد رو با آرمان کرد و گفت: *من یادم هست وای جوون انگار آیه از طرف خدا نازل شده بود بعضیا باور کردن و چقدر جنس تلبار کردن. خودم واسه خرید رفته بودم مردی که فقط ۱۲ شیشه عسل🍯 خرید بود.😳 + با این شایعه چی شد؟ همان چیزی که شما گفتید تقاضا زیاد و اجناس خوراکی کم شد که باعث شد... فردی👨‍🦳 حرف او را قطع کرد و گفت: هیچی الکی الکی اجناس گرون شد خودم از یکی کارکنان فروشگاه های بزرگ شنیدم که گفت: خسته شدم😯 و این چندمین بار که دارم قفسه ها پر می کنم. گفتم خوبه که. یه قوطی🍾 رب کوچیک دستش بود بهش اشاره کرد وگفت چیش خوبه امروز بدون هیچ دلیلی این رب ۴ هزار تومان گرون تر شد. ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم 📎 قسمت پنجم 📎 قسمت ششم 📎 قسمت هفتم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت نهم: بخاطر گرانی رای نمی دهم! 👴+ از عملکرد بد مسئولین دفاع نمی کنم❌ ولی گرونی هم همه اش به آنها بر نمی گردد، یادتونه وقتی این دولت سر کار اومد ما با یه مسئله دیگه دست و پنجه نرم می کردیم؟🧐 🧔*بله. کرونا!🦠 خدایش موقعیت بدی بود و خیلی از خانواده ها رو داغدار کرد.😔 + خوب چی شد که ما توونستیم از این معضل اجتماعی خارج بشیم؟🤔 🙍‍♂️_ چندتا عامل داشت یکیش وارد کردن واکسن💉 بود. + خوب این مسئله چطور حل شد؟ تحریم ها🚫 برداشته شد؟ _ نه! بیشتر همت و پی گیری همین دولت بود و شاید هم تولید واکسن توسط دانشمندان🧑‍💻👨‍🔬 همین کشور هم عاملی برای رهایی از این معظل بود. + خوب این دولت چطور سرکار اومد غیر این بود که مردم در انتخابات شرکت کردند و فرد اصلح انتخاب شد؟🧐 *خوب انتخاب فرد اصلح بی اثر نبود.✅ +آفرین. پس قبول دارید که با فرد اصلح می توان مشکلات را حل کرد.✅ از طرف دیگر مشارکت مردم در انتخابات وجهه بین المللی و دیپلماتیک جمهوری اسلام رو تثبیت میکنه و کشورهای دیگر حاضر میشن با ما ارتباط تجاری داشته باشند و این طور هست یا نه؟ *خوب مسلم که مشارکت ما در روابط دیپلماتیک اثر دارد. خوب یا این گرونی چطور بریم رای بدیم؟🤨 + یه سوالی ذهن منو درگیر کرده می توونم از شما آقای محترم بپرسم؟ *بفرمایید! + شما بخاطر گرونی نمی خوای رای بدی. درسته؟ من ربط این دو را با هم متوجه نشدم! میشه بیشتر توضیح بدید؟ آرمان دوباره وارد بحث شد و گفت: _ عده ای از مردم به وضع موجود از جمله همین گرونی اعتراض دارن و می خوان با رای ندادن اعتراض خودشون رو نشون بدن.😡 *آفرین جوون الهی خیر از جونونیت ببینی. من می خوام این بار رای ندم که شاید مسئولین بفهمند واقعا گرونی کمر ما رو خم کرد. + خوب مشکلات زیاده✅ و واقعا این مسئله داره همه رو اذیت می کنه😬 و کسی هم نیست که بگه چنین چیزی وجود نداره. ولی سوال من این هست که با رای ندادن چطور می خواهی مطالبه گری کنی؟🤔 و به قول خودت حرفت رو به مسئولین بروسونی؟🤔 _ خوب وقتی رای ندی❌ خودشون متوجه میشن!✅ + ببین فرض کن پدر خانواده با توجه به آینده بچه ها تصمیم می گیره که سرمایه گذاری جدیدی رو انجام بده و از فرزندان خود می خواهد که او را در انتخاب نوع سرمایه کمک کنن ولی یکی از فرزندان چون تازه وارد دانشگاه شده و هزینه های آن بالاست با این سرمایه گذاری مخالفه و از طرف دیگر دخترش که تازه عقد کرده و می خواد جهیزیه بخره، هم با سرمایه گذاری مخالفه. بنابراین در تصمیم گیری شرکت نمی کنن.❌ یکی از فرزندان👨‍💼 و همسر او🧕 با سرمایه گذاری موافق هستند و براساس تحقیقات تصمیم می گیرن که مثلا یک مغازه بخرن و این کار انجام رو می کنن.✅ حال سوال من اینه که آیا با عدم مشارکت آنها،❌ کلا پدر از سرمایه گذاری منصرف شد؟ _ خوب نه! 😮 + آیا اون دو نفر با عدم مشارکت در تصمیم گیری توونستن مطالبه گری کنن و اعتراض خود را بگن؟ * مسلما نه.☹️ + خوب شما چطور می خواهی با رای ندادن اعتراض خودتون که گرونی است را به مسئولین بروسونی؟ _ این هم حرفیه! + در حقیقت! رای ندان این دو نفر یعنی رضایت دادند✅ به اینکه 1️⃣اولا افراد دیگر به جای آنها انتخاب تصمیم بگیرن. 2️⃣دوما تصمیمی که گرفته می شود هر چند که با آن مخالف هستند ولی می پذیرن. 3️⃣سوما از شرایطی که در آینده پیش می آید راضی هستن. درسته؟ *از قدیم الایام گفتن، حرف حق جواب ندارد. _ یعنی شما می خواهید بگید🗣 که کسی رای نمیده در واقع سه جا اعلام رضایت کرده: رضایت اول✔️ دیگران جای من انتخاب کنن. رضایت دوم✔️ فردی را که قبول ندارم، می پذیرم. رضایت سوم✔️ من به شرایط آینده هم راضی هستم. + آفرین جوون. و این منطقیه که شخصی با رای ندادن انتخابی هم نداشته؟🤔 *نه! 😮 _ پس حتی اگر هم در انتخابات شرکت نکنیم، به نوعی رای دادیم.✅ + بله✔️✅✔️ در این موقع شاطرباشی گفت: چندتا نون می خوای؟ اصلن حواست نیست. * آقا ده تا. مرد🧔‍♂ نانش را از شاطر گرفت و از آرمان👱‍♂️ و مرد👴 خداحافظی کرد و رفت و الان نوبت آرمان بود اصلا باورش نمی شد، چه ساعت زود گذشته بود، نانش را گرفت و از مرد بخاطر گفتگو و صحبت هایش تشکر کرد😍 و راهش را ادامه داد ولی مثال سرمایه گذاری پدر و عدم مشارکت دوتا از فرزندان به دلیل اعتراض، آرمان را به فکر واداشت که رای ندادن نیز نوعی انتخاب می باشد! ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم 📎 قسمت پنجم 📎 قسمت ششم 📎 قسمت هفتم 📎 قسمت هشتم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم💫💫 قسمت دهم: انتخاباتی وجود ندارد، انتصاباتِ مادر وقتی وارد اتاق آرمان شد، دید پسرش حسابی تیپ زده و قصد دارد از خانه بیرون برود گفت: به سلامتی کجا؟ _ یه جمع دوستانه است بین بچه های مسجد.🕌 + خوبه! تا باشد از این جمع ها، امیدوارم که از اونها اثر مثبت بگیری و بیای پای صندوق رای. _ مادر دعام کن!🤲 آرمان برای اینکه دوباره مادر بحث انتخابات را شروع نکند با سرعت تمام از خانه بیرون زد و راهی مسجد شد.🚶 مسعود جلوی در مسجد🕌 منتظر آرمان ایستاده بود به محض دیدن آرمان گفت: + سلام آرمان جان! خوبی؟ آرمان جوابش را داد و با هم وارد مسجد شدند تا موقع نماز حسابی با هم گپ زدند. بعد از نماز کم کم بچه ها دور هم جمع شدند و هر کسی چیزی می گفت که مثل همیشه مسعود جلسه را بدست گرفت و گفت: + خوب دوستان شنیدم بعضی از دوستان می خواهن شرکت در انتخابات را تحریم کنن! دانیال با صدای محکم و کشیده گفت: _ بعله😮 که با بله گفتن دانیال جمع زدند زیر خنده.😁😃😀 مسعود گفت: + عه دانیال تو دیگه چرا؟ دانیال که برای شوخی و خنداندن جمع جواب داده بود من منی کرد🥴 و چیزی نگفت در این موقع آرتین گفت: _ آخه انتخاباتی وجود نداره❌ و اینها همه اش کشکِ. افراد انتخاب شدند و خودشون هم می دونن.✅ آرمان زمان را مناسب دید و گفت: _ درسته! متاسفانه فقط مسئولیت ها رو بین خودشون تقسیم می کنن. مثلا یکبار مصلحت در اینه که فلانی باشه و بار دیگر بهمانی! شما فقط عکس های نامزدهای انتخابات رو ببینید همه همون چهره های قبلی و پیر.👨‍🦳 انگار انقلاب ارث پدرشان بوده و به کس دیگری هم نمیرسه! و بعد مرگ اونها هم به فرزندانشون می رسه. + دوستان اجازه بدید تند نرید اینطور هم که شما می گین، نیست❌ مثلا همین رئیس جمهور قبلی کلی با نظام زاویه داشت ولی رای آورد. _ به نظر من همین شخص رو هم خودشان می خواستند✅ چون مصلحت در همین بود که او رئیس جمهور بشه نه اینکه مردم انتخاب کردند.❌ + آرمان جان! آقا بارها در سخنرانی ها مخالفت های🚫 خود را با تصمیمات ایشون اعلام کردند خصوصا در قضیه برجام. وقتی که آنها پافشاری کردن، دیگه آقا گفتن که برای مذاکرات یه نرمش قهرمانانه داشته باشید. _ پس چرا وقتی که بنزین⛽️ رو گرون کردن آقا از اونها دفاع کرد؟ و همین باعث مسائلی در کشور ما شد. + آقا برای اینکه بتواند برنامه های بعدی آنها را خنثی و نارکارآمد کند اینکار رو انجام دادن✅ و اگه آقا این کار رو نمی کرد اونها برنامه های داشتن و وضع بدتر میشد! آرتین به کمک آرمان آمد و گفت: _ خوب ما هم همین را می گیم. نظام الان می بینه که مصلحت است چه کاری انجام بشه و فرد مناسب این کار کیه، اون رو بین مردم معرفی می کنن تا رای بیاره. + این حرفی که شما می گید کاملا اشتباه❌ چون نمونه عکس صحبت های شما در انتخابات سال ۹۶ رو دیدیم نامزد اصولگرا بیشتر مورد تایید نظام بود ولی نامزد اصلاح طلب رای آورد. _ خوب چون مصلحت در این بود چون نماینده اصلاح طلب ۴ سال کار کرده بود و اگر انتخاب نمیشد ،می گفت، نگذاشتند و همه جا جار میزد که اگر رای آورده بودم، کشور رو آباد می کردم پس نظام هم مصلحت رو در این دید که او دوباره رای بیاورد. تازه قضایای سال ۸۸ هم با وضع بدتری پیش میومد. + نه!🚫 می خواهی بگی مصلحت این بود که کشور ۴ سال دیگر باید ویران میشد، اصلن اینطور نیست❌ چون ما نمونه بنی صدر را داشتیم تا خیانت او برای امام خمینی محرز شد امام او را از ریاست جمهوری عزل کرد. آرمان از اینکه آرتین هم در خط او بود خوشحال شد😉 ولی هر چه این دو نفر دلیل می آوردند باز هم مسعود نمونه هایی را بیان می کرد. با این حال آرمان احساس پیروزی می کرد. ادامه دارد ... قسمت های قبل 📎 قسمت اول 📎 قسمت دوم 📎 قسمت سوم 📎 قسمت چهارم 📎 قسمت پنجم 📎 قسمت ششم 📎 قسمت هفتم 📎 قسمت هشتم 📎 قسمت نهم انتشار با شما 🌹 شناسه کاربری کانال گفتگو محور ✨ناقدک✨ 🆔 https://eitaa.com/naqedak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا