#آنکه_فهمید
🌙بشر بن عَمرو حَضرمی
⬅️بشر از اهالی «حضرموت» یمن و از یاران امام حسین علیه السلام در کربلا بود. نقل کرده اند در روز عاشورا وقتی جنگ درگرفت و او مشغول دفاع از امام حسین علیه السلام بود، به وی خبر رسید که پسرش را در مرزِ ری به اسیری گرفته اند. او در ابراز عواطف و احساساتش گفت: دوست ندارم پسرم را اسیر کنند و من زنده باشم. وقتی امام حسین علیه السلام این سخنان را شنیدند به او فرمودند: «من بیعت از تو بر می دارم. تو آزادی که بروی و فرزندت را از اسیری نجات دهی». بشر در جواب امام علیه السلام عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، بدنم طعمه درندگان بیابان شود اگر تو را در این حال تنها بگذارم. به خدا سوگند، محال است تو و خانواده ات را رها کنم. جان من و اهل و عیالم فدای تو باد!».
#السلام_علیکم_یاانصارابیعبدالله
https://hawzah.net/
@narcissus_313
#آنکه_فهمید
🌙عابِس بن اَبی شَبیب شاکری
عابس در دلیری و سخن وری و عبادت و شب زنده داری زبان زد مردم بود. او از طایفه بنی شاکر است. این طایفه در اخلاص و فداکاری در راه ولایت علی علیه السلام کم نظیر بودند و در شجاعت به گونه ای بودند که آنها را جوانمردانِ عرب می نامیدند. عابس از جمله کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل به کوفه آمد با او بیعت کرد و بعد هم از طرف مسلم، نامه ای به امام حسین علیه السلام در مکه رساند و در ماجرای کربلا به همراه هم پیمان خود «شوذب» رشادت های زیادی نشان داد. سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بود. وقتی دلاوری های او را عمر بن سعد دید دستور داد تا لشکر او را سنگ باران کنند. نقل می کنند وقتی پس از شهادتش سر او را از پیکرش جدا ساختند سر مطهر او دست عده ای بود که هر یک برای دریافت جایزه مدعی بود که وی او را کشته است.
#السلام_علیکم_یاانصارابیعبدالله
#اربعین
@narcissus_313