🏴
🏴 #صلیاللهعلیکیافاطمةالزهراء
بعد از پیمبر ؛ اشکِ یکسر داشت؛ می ریخت
از داغِ تنهاییِ حیدر داشت؛ می ریخت
در بیتُ الاحزان آن قَدَر بارید زهرا _
_از غربتِ حق؛ عرش دیگر داشت می ریخت
فریاد زد خُم را سرِ یارانِ خائن
از باغ مردم برگِ باور داشت می ریخت
روی سر دل_مردهء خلق ِ پس از عشق_
_طوفان جهل ُو فتنه؛ یکسر داشت می ریخت
عشقِ علی را هر کجا فریاد می زد
برگ از سراپای صنوبر داشت می ریخت
پشت درِ آن خانهء مردی که یک روز_
_با غرّشش ؛ ارکان خیبر داشت می ریخت_
_ بانوی او با بار شیشه داشت میسوخت
از بال پرواز علی ؛ پر داشت می ریخت
سیلی به گوش راست زد تا گوش چپ، درد_
_پیچید ُو ، دشمن عقده بدتر داشت می ریخت
شد گوشْ پاره ؛ گوشواره هم درآمد
خون زیاد از زیر معجر داشت می ریخت
پشت دری که مقدم ختم رسل بود
روی علی از هر طرف شر داشت می ریخت
وقت بزنگاه خطر بود ُو ازاین قوم
هِی آبروها پشت آن در داشت می ریخت
تکسنگر دین ُو ولایت بود ؛ زهرا (س)
در ؛ مثل سنگر ، روی سنگر داشت میریخت
شد دانه دانه؛ پخشْ تسبیح انارش
خون انار از قلب ساغر داشت می ریخت
تا که بگوید مثل احمد؛ حق علیاست
بر مصحفِ خُم ؛ خونِ جوهر داشت می ریخت...
کفتارها بستند دستانِ علی را
کوپال یک شیر دلاور داشت می ریخت
با دست لعن فاطمه در مسجد آن روز
هرچه ستون؛ محراب ُو منبر داشت می ریخت
از داغ بابا ؛ داغ محسن ؛ غربتِ عشق
زهرا هرآنچه گیسوی سر داشت ؛ میریخت
با تازیانه ؛ دست گل از کار افتاد
ظرف غذا را تا که او برداشت می ریخت
عـبـّاس جان آنجا نبودی ُو ندیدی
آب حیات از مشک کوثر داشت می ریخت
شب بود ُو زهرا میل دیدار پدر کرد
آرام اشکِ شاهِ محشر داشت می ریخت
هم زجر کوچه دیده هم رنج دمِ در
اشک حسن چندین برابر داشت می ریخت
اشک حسینُ و زینبین بی قرارش
آرام روی جسم مادر داشت می ریخت
بعد از نبود فاطمه قرآن به نی رفت
شد ریز ریز ُو مثل اکبر داشت می ریخت
با رفتن زهرا ؛ شباهنگام در چاه
چشم علی اشک مکرّر داشت می ریخت
🖍 #مـهیناسدیآسـترکی_ناردُهْدَر
❤️🔥 بامداد سه شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰
❤️🔥 بــــداهــــہ
🖍 #کپیباذکرمنبع
═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════
🏴 @nardohdar1 ✍
🏴 @nardohdar1 ✍
═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════