eitaa logo
انارستان‌عشق_ناردُهْدَر
938 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
197 ویدیو
0 فایل
انارستان‌عشق #اشعارمهین‌اسدی‌آسترکی #ناردُهدَر_دخترانار همان #شاعراشک قدیم #لر_بختیاری_هم‌طایفه‌ی‌شهیدقاسم‌سلیمانی #عشایرزاده #توانبخش‌ودرمانگربیماران‌استثنایی #ارشدفقه‌وحقوق #روانشناس #علوم‌تربیتی #خادمة‌المهدی 🔴 #کپی‌باذکرنام‌شاعر 🇮🇷 @Mahass تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🌹 تاعرش خدا، بوده فقط راه از این در حاجت به همه داده شهنشاه از این در نُه سال شدُ و پشت همین در؛ همه جمعند چه می‌طلبد فرقه‌ی دل‌ْکاه از این در؟ شاید که به تسلیّت داغ آمده باشند پس چیست صدای بد ُو بیراه از این در؟ شک نیست علی صاحب حقّ‌َست، چرا پس_ _با فتنه همه در طلب جاه ؛ از این در؟! در باز شد ُو با لگد و آتش و سیلی؛_ _خورده چقَدَر ضربه‌ی ناگاه از این در حال زن حامل وسط آتش غم چیست؟ زیرِ کتک مردم بدخواه؛ از این در؟ یا فضّه بیا محسن من می رود از دست نگذار حسینم شود آگاه از این در بستند دو دست علی از فتنه وُ بردند_ _تا مسجد غم ؛ مردم گمراه، از این در نُه سال شد ُو فاصله ی خانه ی حیدر_ _تا بیت نبی؛ این همه کوتاه؛ از این در_ _آن قدْر زیادست، چرا؟ بس‌که زمین خورد_ _دنبال علی؛ وقت بزنگاه؛ از این در حق با علی‌َست؛ خواسته ثابت بکند پس_ _در خلوت شب می‌رود آن ماه از این در در هق هق ُو بی آن‌که بفهمند خلایق شب میگذرد آن ولی الله؛ از این در حرف از کتک ُو کوچه و در؛ پیش حسن؛ نه... دارد غم جان سوزی ُو جانکاه از این در زینب که شده باخبر از مادر و در؛ سوخت خیبرشکنش می کند اکراه از این در هر نیمه‌ی شب می‌رود از در ولی آرام چون تازه حسن رفته به خواب آه از این در عبّاس خودش دیده پدر نیمهءشب رفت_ _از فتنهء مردم؛ طرف چاه ؛ از این در... 🖍 بــداهــہ‌ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ 🖍 ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════ ❤️‍🔥 @nardohdar1 ✍ ❤️‍🔥 @nardohdar1 ✍ ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════
🏴 🌹 تاعرش خدا، بوده فقط راه از این در حاجت به همه داده شهنشاه از این در نُه سال شدُ و پشت همین در؛ همه جمعند چه می‌طلبد فرقه‌ی دل‌ْکاه از این در؟ شاید که به تسلیّت داغ آمده باشند پس چیست صدای بد ُو بیراه از این در؟ شک نیست علی صاحب حقّ‌َست، چرا پس_ _با فتنه همه در طلب جاه ؛ از این در؟! در باز شد ُو با لگد و آتش و سیلی؛_ _خورده چقَدَر ضربه‌ی ناگاه از این در حال زن حامل وسط آتش غم چیست؟ زیرِ کتک مردم بدخواه؛ از این در؟ یا فضّه بیا محسن من می رود از دست نگذار حسینم شود آگاه از این در بستند دو دست علی از فتنه وُ بردند_ _تا مسجد غم ؛ مردم گمراه، از این در نُه سال شد ُو فاصله ی خانه ی حیدر_ _تا بیت نبی؛ این همه کوتاه؛ از این در_ _آن قدْر زیادست، چرا؟ بس‌که زمین خورد_ _دنبال علی؛ وقت بزنگاه؛ از این در حق با علی‌َست؛ خواسته ثابت بکند پس_ _در خلوت شب می‌رود آن ماه از این در در هق هق ُو بی آن‌که بفهمند خلایق شب میگذرد آن ولی الله؛ از این در حرف از کتک ُو کوچه و در؛ پیش حسن؛ نه... دارد غم جان سوزی ُو جانکاه از این در زینب که شده باخبر از مادر و در؛ سوخت خیبرشکنش می کند اکراه از این در هر نیمه‌ی شب می‌رود از در ولی آرام چون تازه حسن رفته به خواب آه از این در عبّاس خودش دیده پدر نیمهءشب رفت_ _از فتنهء مردم؛ طرف چاه ؛ از این در... 🖍 بــداهــہ‌ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ 🖍 @nardohdar1 @nardohdar1 •⊱••••••••••••••••⊰•
🏴 🌹 تاعرش خدا، بوده فقط راه از این در حاجت به همه داده شهنشاه از این در نُه سال شدُ و پشت همین در؛ همه جمعند چه می‌طلبد فرقه‌ی دل‌ْکاه از این در؟ شاید که به تسلیّت داغ آمده باشند پس چیست صدای بد ُو بیراه از این در؟ شک نیست علی صاحب حقّ‌َست، چرا پس_ _با فتنه همه در طلب جاه ؛ از این در؟! در باز شد ُو با لگد و آتش و سیلی؛_ _خورده چقَدَر ضربه‌ی ناگاه از این در حال زن حامل وسط آتش غم چیست؟ زیرِ کتک مردم بدخواه؛ از این در؟ یا فضّه بیا محسن من می رود از دست نگذار حسینم شود آگاه از این در بستند دو دست علی از فتنه وُ بردند_ _تا مسجد غم ؛ مردم گمراه، از این در نُه سال شد ُو فاصله ی خانه ی حیدر_ _تا بیت نبی؛ این همه کوتاه؛ از این در_ _آن قدْر زیادست، چرا؟ بس‌که زمین خورد_ _دنبال علی؛ وقت بزنگاه؛ از این در حق با علی‌َست؛ خواسته ثابت بکند پس_ _در خلوت شب می‌رود آن ماه از این در در هق هق ُو بی آن‌که بفهمند خلایق شب میگذرد آن ولی الله؛ از این در حرف از کتک ُو کوچه و در؛ پیش حسن؛ نه... دارد غم جان سوزی ُو جانکاه از این در زینب که شده باخبر از مادر و در؛ سوخت خیبرشکنش می کند اکراه از این در هر نیمه‌ی شب می‌رود از در ولی آرام چون تازه حسن رفته به خواب آه از این در عبّاس خودش دیده پدر نیمهءشب رفت_ _از فتنهء مردم؛ طرف چاه ؛ از این در... 🖍 بــداهــہ‌ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ 🖍 ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════ ❤️‍🔥 @nardohdar1 ✍ ❤️‍🔥 @nardohdar1 ✍ ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════