اونی هیدویِ عزیزم؛
از همون سالهای دورِ کلاس هفتمم که بیصدا وارد زندگیم شدی و موندی…
چند سال دوستی که پر شده از آرامش، حرفهای صمیمی و لحظههایی که هنوز توی دلم نفس میکشن.
بودنت همیشه حس امنی داشته، مثل یه پناهِ نرم وسط خستگیها.
خیلی دلتنگ اون وقتاییم که با هم سریال میدیدیم؛ بهخصوص اون روزهایی که باهم Lovely Runner رو میدیدیم. لحظههایی که ساده به نظر میرسیدن ولی عمیق بودن؛ از اون خاطرههایی که بیصدا توی قلبم موندگار شدن.
پیدا کردنت یکی از قشنگترین اتفاقهای زندگیِ من بود. تو همیشه وقتی دلم گرفته بود، کنارم نشستی؛ با حرفهات، با درکت، با آرامشی که بلد بودی ببخشی. و برای همین، برای من خیلی خیلی ارزشمندی :»✨
بهت افتخار میکنم اونی، چون دیدم چطور از روزهای سخت عبور کردی و با همه خستگیها، هنوز قوی موندی و ادامه دادی. « تو معنای واقعی قدرتِ آرومی »
امیدوارم نوزدهسالگیت پر باشه از شادیهای واقعی، لبخندهای از ته دل و لحظههای گرم کنار خانواده و دوستات.
★ تولدت مبارك اونی هیدوی زمستونیِ من 🌬✨!
@narengiiy
لینک چنل روبیکامه. همون شعبه اول نارنگی*
بشتابید به سوی ورژن دلقک من😅
درختِ نارنگی؛
امروز بعد از بیست روز بالاخره دارم میرم والیبال🙇🏻♀.
شبیه یک احمق کودن بودم😭