آدمیزاد را در گلش گلاب ریختهاند و " عا دَت ".
عادت با آب و خاکش عجین شده
به فاصلهای کم چشمانش را میبندد و قلبش را آگاه.
آدمیزاد ماقبل از اینکه بنی آدم باشد بنی عادت بوده. ساعتی عاشق است بر حسب عادت و ساعتی بر حسب فراغتش فارغ
- مجلهای بر انسِ انسانها | نرگس
نرگِث
آئینههایی که کثیفی مهمان دامان خود کردهاند " اصالت " دارند
آینه بدون رد انگشت دیگه زیبا نیست
بدون جای بوس جذابیت انحصاری خودش رو از دست میده
چیه این آینه؟
نرگِث
جنـوب "
جنوب را عشاق گر روی دراوردند، مغموم دست به رامشگری و پایکوبی میبرند
دعا؛ برای دلهای مجروح دعا کنید.
دل مجروح جسم سالم رو از پا در میاره و دل سالم جسم مجروح رو سر پا میکنه.
دعا کنید بچههای نرگس 🪴
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
چند فرازی از دعای جوشن کبیر امشب رو
به نیت شهید مهندس "محمد عبدوس" بخونید. 🤍
بارها اطرافیانش تعریف کردن که خواستههاشون رو باهاش درمیون گذاشتن،
و دست خالی برنگشتن...
هدایت شده از نیافته''
سکوت؛
و بعد صدای جوشیدن آب، داغ شدن روغن، ورق زدن کتاب
برف هایی که آب میشن و چکه چکه به زمین میریزن .
دختری که ایستاده توی سرما و به زمین خوردن قطرات آب خیره شده .
کمترین اشارهای ذهنش رو به هر سمتی میکشه .
هر از چندگاهی کلمه ها از ذهنش به بیرون پرت میشن و یادش میاد صدا هم داره .
میخنده، اشک میریزه، نفس عمیق میکشه، زندگی ادامه پیدا میکنه .
باید رختخوابش رو مرتب کنه و شیربرنجش رو داغ .
: هاچین و واچین عسل شیرین قصه مون هنوز ناتمومه . .